کلمه جو
صفحه اصلی

voodoo


معنی : جادو گری، افسون گری، افسونگر، جادوگر سیاه پوست، افسون کردن
معانی دیگر : (مذهب برخی مردم افریقا و کارائیب که جادو و طلسم در آن نقش بزرگی دارد) ودو، کشیش ودو، طلسم ودو، چشم زخم، تحت تاثیر طلسم ودو قرار دادن، ودو کردن

انگلیسی به فارسی

( voudou ) جادوگر سیاه‌پوست، افسونگر، جادوگری،افسون کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a religious cult or practice, primarily in the West Indies, that is based on the belief in the power of spells and charms.

(2) تعریف: a person who participates in voodoo.

(3) تعریف: a charm, spell, or fetish used in voodoo.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of, concerning, or practicing voodoo.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: voodoos, voodooing, voodooed
مشتقات: voodooistic (adj.), voodooism (n.), voodooist (n.)
• : تعریف: to affect by voodoo spells or charms.

• (computers) high-powered chip set used on advanced 3d graphic accelerator cards (developed by 3dfx interactive)
form of religious witchcraft of african origin which is common in the west indies; one who practices voodoo
voodoo is a form of religion involving witchcraft practised by some inhabitants of the west indies, especially in haiti.

مترادف و متضاد

جادوگری (اسم)
diablerie, witchcraft, sorcery, sortilege, voodoo, black art, shamanism, witchery, incantation, voodooism, wizardry

افسون گری (اسم)
epode, grace, witchcraft, sorcery, voodoo, incantation, cantation, fairy, witching, voodooism, wizardry

افسونگر (اسم)
fascinator, voodoo, charmer, mermaid, enchanter, voodooist

جادوگر سیاه پوست (اسم)
voodoo

افسون کردن (فعل)
witch, charm, fascinate, bewitch, enchant, voodoo

black magic


Synonyms: abracadabra, alchemy, black art, charm, conjuring, devilry, divination, enchantment, evil eye, hocus-pocus, hoodoo, jinx, mumbo jumbo, necromancy, obeah, obi, sorcery, spell, witchcraft, witchery, wizardry


جملات نمونه

1. It's no longer voodoo and mumbo-jumbo to us.
[ترجمه ترگمان]دیگه جادو و جادو کننده نیست
[ترجمه گوگل]این دیگر voodoo و mumbo-jumbo برای ما نیست

2. Voodoo has been a contributing factor in many horrendous incidences in the United Kingdom in recent years.
[ترجمه ترگمان]وودو در سال های اخیر در سال های اخیر در انگلستان یکی از عوامل موثر بوده است
[ترجمه گوگل]Voodoo در سال های اخیر در انگلستان در بسیاری از موارد پرخاشگر نقش مهمی ایفا کرده است

3. He taught me about voodoo, about the spirit of the rain and the spirit of the wind.
[ترجمه ترگمان]به من درباره جادو یاد داد، درباره روح باران و روح باد
[ترجمه گوگل]او درباره وودو، درباره روح باران و روح باد صحبت کرد

4. Jonnie said he was going to a voodoo ceremony that night.
[ترجمه ترگمان]Jonnie گفت که اون شب به مراسم جادو میره
[ترجمه گوگل]Jonnie گفت که او در حال رفتن به یک مراسم وودو که شب است

5. On the whole, lawyers look at marketing as voodoo.
[ترجمه ترگمان]در کل، وکلا به بازاریابی به عنوان جادوگری نگاه می کنند
[ترجمه گوگل]در مجموع، وکلا به بازاریابی به عنوان وودو نگاه می کنند

6. Like voodoo, or sympathetic medicine.
[ترجمه ترگمان] مثل جادو، یا یه داروی دلسوز
[ترجمه گوگل]مانند وودو یا داروهای سمپاتیک

7. He's been the object of a voodoo curse.
[ترجمه ترگمان]اون هدف نفرین سحر و جادو بوده
[ترجمه گوگل]او شیء لعنت وودو بوده است

8. Now I have to start my voodoo ritual all over again!
[ترجمه ترگمان]حالا دیگه باید مراسم voodoo رو دوباره شروع کنم
[ترجمه گوگل]حالا من باید مراسم وودو خود را دوباره شروع کنم!

9. Hence the popularity of the new voodoo, which claims, as I said, that elaborate financial rituals can reanimate dead banks.
[ترجمه ترگمان]از این رو محبوبیت جادوگری جدید که ادعا می کند که تشریفات مالی استادانه می تواند به بانک های مرده حیات ببخشد
[ترجمه گوگل]از این رو محبوبیت voodoo جدید، که ادعا می کند، همانطور که گفتم، که مراحل مالی دقیق می تواند بانک های مرده را دوباره زنده کند

10. Mine looks like a voodoo preacher's wet dream. And that means we have to buy our eggs from the supermarket, which means we'll all catch salmonella and die in great pain.
[ترجمه ترگمان] مال من مثل یه رویای voodoo و این به این معنی است که ما باید eggs از سوپر مارکت بخریم که یعنی ما باید سالمونلا را بگیریم و در درد بزرگ بمیریم
[ترجمه گوگل]مین به نظر می رسد رویای مرطوب واعظ وودو است و این بدان معنی است که ما باید تخم مرغ خود را از سوپرمارکت بخریم، بدین معنی که همه ما سالمونلا را می گیریم و در اثر درد بزرگ می میریم

11. Voodoo doctor Francois Duvalier is elected President in 195
[ترجمه ترگمان]دکتر \"فرانسوا Duvalier\" در سال ۱۹۵ به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد
[ترجمه گوگل]دکتر وودو فرانکوئیز دوالیر رئیس جمهور در سال 195 انتخاب می شود

12. A voodoo believer prays inside a church during a religious ceremony to clean their souls at the town of Limonade, in a zone known as Borde du mer, Cap Haitien July 2 20
[ترجمه ترگمان]یک معتقد جادوگری در یک کلیسا در طی یک مراسم مذهبی دعا می کند تا روح خود را در شهر of، در منطقه ای به نام Borde du، پاک کند
[ترجمه گوگل]ایماندار وودو در طول یک مراسم مذهبی در کلیسا دعا می کند تا روح خود را در شهر Limonade در منطقه ای با نام Borde du mer، Cap Haitien 20 ژوئیه 20 تمیز کند

13. Old - fashioned voodoo economics - the belief in tax - cut magic - has been banished from civilized discourse.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد جادوگری کهنه - اعتقاد به جادوگری کاهش مالیات - از گفتمان متمدن اخراج شده است
[ترجمه گوگل]اعتقاد به مالیات - کاهش سحر و جادو - از گفتمان متمدن تبعید شده است

14. These include goober (peanut), gumbo (okra), and voodoo (witchcraft).
[ترجمه ترگمان]اینها شامل goober (بادام زمینی)، gumbo (okra)، و وودو (جادوگری)می شوند
[ترجمه گوگل]اینها شامل گوجور (بادام زمینی)، گومبو (بامیه) و وودو (جادوگری) است

15. Voodoo ceremony in general, including acts of witchcraft and sorcery set of related concepts.
[ترجمه ترگمان]مراسم وودو در کل شامل اعمال جادوگری و جادوگری از مفاهیم مربوط به جادوگری است
[ترجمه گوگل]مراسم وودو به طور کلی، از جمله اعمال جادوگری و مجموعه جادوها از مفاهیم مرتبط


کلمات دیگر: