1. This is something of a sticky wicket you've got us into.
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که ما را وارد آن می کند
[ترجمه گوگل]این چیزی است که در مورد چیدمان چیدمان شما به ما داده شده است
2. Defending his wicket watchfully, the last man is playing out time.
[ترجمه ترگمان]آخرین کسی که ساعتش را از دست می دهد، وقت آن است که مشغول بازی باشد
[ترجمه گوگل]دفاع از ویکت خود را با دقت، آخرین مرد بازی زمان
3. He peeled his partner's ball through the last wicket.
[ترجمه ترگمان]گلوله هم رقص خود را در آخرین فرصت باز کرد
[ترجمه گوگل]او توپ شریک زندگی خود را از طریق آخرین ویکت گذاشت
4. The fielders crouch around the batsman's wicket.
[ترجمه ترگمان]بازیکنان در اطراف ویکت توپ ضربه می زنند
[ترجمه گوگل]رشته های دانشگاهی در اطراف حیاط خلوت باسن قرار دارند
5. He didn't hit out, but hit the wicket by a fluke.
[ترجمه ترگمان]او سرش را تکان نداد، اما با یک حرکت ناگهانی به دروازه ضربه زد
[ترجمه گوگل]او ضربه نزده بود، اما به ضربه محکم و ناگهانی ضربه
6. Border shared in a fourth wicket stand of 147 in 35 overs with Damien Martyn, who continued his impressive run.
[ترجمه ترگمان]دومین ویکت در ویکت چهارم ۱۴۷ رانی در ۳۵ اور با Damien Martyn بود که به اجرای موثر خود ادامه داد
[ترجمه گوگل]مرز مشترک در چهارمین موقعیت مکانی 147 در 35 دور با Damien Martyn، که ادامه موثر خود را ادامه داد
7. And the one wicket he didn't take?
[ترجمه ترگمان]و تنها چیزی که ازش استفاده نکرد؟
[ترجمه گوگل]و یک ویکت او را نگرفت؟
8. The Co-operative also had double doors with a wicket gate leading into a cobbled yard.
[ترجمه ترگمان]تعاونی تعاونی همچنین در یک دروازه کوچک که به حیاط سنگفرش منتهی می شد، دو لنگه در داشت
[ترجمه گوگل]این همکاری با درب دروازه ای که منجر به حیاط کبد شده بود، درب های دو درب داشت
9. Formby suffered a crushing 10 wicket defeat at home to local rivals Southport.
[ترجمه ترگمان]Formby با شکست دادن ۱۰ ویکت در خانه به رقبای محلی Southport شکست خورد
[ترجمه گوگل]Formby رنج برد 10 ضربه در خانه را به رقبای محلی Southport تحمیل کرد
10. He went back through the wicket gate, crossed the darkening village green.
[ترجمه ترگمان]از دروازه بیرون رفت و سبزی را به رنگ سبز تیره در آورد
[ترجمه گوگل]او از طریق دروازه ویکت برگشت و از روستای تاریک سبز عبور کرد
11. He went up through the wicket gate and into the cemetery, a quiet, surprisingly well-kept plot.
[ترجمه ترگمان]از دروازه کوچک گذشت و به گورستان که به طرز شگفت انگیزی شگفت انگیز بود، رفت
[ترجمه گوگل]او از طریق دروازه دروازه و به گورستان، یک طرح آرام و شگفت آور به خوبی نگهداری کرد
12. Occasionally he would step down the wicket and slog my straight medium pacer straight and high over my head.
[ترجمه ترگمان]گاه گاه از دریچه به پایین قدم برمی داشت، باریک و باریک مرا صاف و صاف می کرد
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات می توانستم قایقی را بیرون بیاورم و قدم مستقیم از بین بردم
13. I was dotting about behind the wicket.
[ترجمه ترگمان]من در پشت این در یک نقطه کوچک را روشن کرده بودم
[ترجمه گوگل]من در پشت باتلاق قرار داشتم
14. The wicket in the main doors was still unlocked then, after they brought the horses back after the flood.
[ترجمه ترگمان]پس از آن که اسب ها پس از سیل اسب ها را آوردند، در اصلی هنوز باز بود
[ترجمه گوگل]پس از آنکه اسبها پس از سیل آورده شدند، درهای اصلی درهای اصلی باز بود
15. The easiness of the wicket was further confirmed when Durham's bowlers also failed to extract any joy from it.
[ترجمه ترگمان]وقتی که توپ گیران دوره ام نتوانستند هیچ شادی از آن استخراج کنند، سادگی این اختلاف بیشتر مورد تایید قرار گرفت
[ترجمه گوگل]آسایش ویلچر بیشتر تأیید شد، زمانی که بوشرهای دورامم موفق به استخراج هیچ لذتی از آن نشدند