کلمه جو
صفحه اصلی

wicket


معنی : در، حلقه، چوگان، دریچه، باجه، دروازه کوچک
معانی دیگر : (دربچه ای که در دروازه یا در بزرگتر تعبیه شده) درچه، (باجه ی بانک یا اتاقک فروش بلیط و غیره) دریچه، دهانه ی باجه، دریچه ی سد، آب برگردان، آب بند، در بازی کریکت چوگان

انگلیسی به فارسی

دروازه کوچک، در، دریچه، حلقه، (در بازی کریکت)چوگان


ویکت، چوگان، حلقه، باجه، دریچه، دروازه کوچک، در


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
عبارات: sticky wicket
(1) تعریف: a small door or gate, usu. set in or near a larger one for use when the larger one is locked.

(2) تعریف: a small opening in a wall, usu. covered by a grill or glass, such as a ticket window or bank teller's partition.

(3) تعریف: in cricket, either of two gatelike objects placed 22 yards apart, each consisting of three wood stumps with two pieces of wood laid across the top, that are the bowler's targets and between which batters run to score.

(4) تعریف: a sluice gate.

(5) تعریف: any small gatelike object, such as one of the wire arches through which players hit the ball in croquet.

(6) تعریف: the area around the bowler's targets in cricket, or the cricket pitch itself.

• small door or gate; opening or small window in a door; framework of markers at which the bowler aims the ball (in cricket); ticket office (slang)
in cricket, a wicket is a set of three upright sticks with small sticks on top of them at which the ball is bowled. you also use wicket to refer to the area of grass between two wickets on a cricket pitch.
in cricket, when a bowler takes a wicket, the batsman is out.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] دریچه

مترادف و متضاد

در (اسم)
valve, pearl, pylon, wicket, plug, door, doorpost, doorjamb

حلقه (اسم)
loop, ring, segment, annulus, reel, chain, hoop, vortex, wicket, gird, girdle, hank, volute, wisp, curl, cincture, convolution, earring, gyre, eyelet, facia, fascia, ferrule, grummet, handfast, whorl

چوگان (اسم)
bat, wicket, mallet

دریچه (اسم)
scuttle, gate, hatch, valve, trap, window, porthole, choke, vent, wicket, lid, closure, slacker, hatchway, sallyport, trapdoor

باجه (اسم)
eye, counter, wicket

دروازه کوچک (اسم)
wicket

جملات نمونه

1. This is something of a sticky wicket you've got us into.
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که ما را وارد آن می کند
[ترجمه گوگل]این چیزی است که در مورد چیدمان چیدمان شما به ما داده شده است

2. Defending his wicket watchfully, the last man is playing out time.
[ترجمه ترگمان]آخرین کسی که ساعتش را از دست می دهد، وقت آن است که مشغول بازی باشد
[ترجمه گوگل]دفاع از ویکت خود را با دقت، آخرین مرد بازی زمان

3. He peeled his partner's ball through the last wicket.
[ترجمه ترگمان]گلوله هم رقص خود را در آخرین فرصت باز کرد
[ترجمه گوگل]او توپ شریک زندگی خود را از طریق آخرین ویکت گذاشت

4. The fielders crouch around the batsman's wicket.
[ترجمه ترگمان]بازیکنان در اطراف ویکت توپ ضربه می زنند
[ترجمه گوگل]رشته های دانشگاهی در اطراف حیاط خلوت باسن قرار دارند

5. He didn't hit out, but hit the wicket by a fluke.
[ترجمه ترگمان]او سرش را تکان نداد، اما با یک حرکت ناگهانی به دروازه ضربه زد
[ترجمه گوگل]او ضربه نزده بود، اما به ضربه محکم و ناگهانی ضربه

6. Border shared in a fourth wicket stand of 147 in 35 overs with Damien Martyn, who continued his impressive run.
[ترجمه ترگمان]دومین ویکت در ویکت چهارم ۱۴۷ رانی در ۳۵ اور با Damien Martyn بود که به اجرای موثر خود ادامه داد
[ترجمه گوگل]مرز مشترک در چهارمین موقعیت مکانی 147 در 35 دور با Damien Martyn، که ادامه موثر خود را ادامه داد

7. And the one wicket he didn't take?
[ترجمه ترگمان]و تنها چیزی که ازش استفاده نکرد؟
[ترجمه گوگل]و یک ویکت او را نگرفت؟

8. The Co-operative also had double doors with a wicket gate leading into a cobbled yard.
[ترجمه ترگمان]تعاونی تعاونی همچنین در یک دروازه کوچک که به حیاط سنگفرش منتهی می شد، دو لنگه در داشت
[ترجمه گوگل]این همکاری با درب دروازه ای که منجر به حیاط کبد شده بود، درب های دو درب داشت

9. Formby suffered a crushing 10 wicket defeat at home to local rivals Southport.
[ترجمه ترگمان]Formby با شکست دادن ۱۰ ویکت در خانه به رقبای محلی Southport شکست خورد
[ترجمه گوگل]Formby رنج برد 10 ضربه در خانه را به رقبای محلی Southport تحمیل کرد

10. He went back through the wicket gate, crossed the darkening village green.
[ترجمه ترگمان]از دروازه بیرون رفت و سبزی را به رنگ سبز تیره در آورد
[ترجمه گوگل]او از طریق دروازه ویکت برگشت و از روستای تاریک سبز عبور کرد

11. He went up through the wicket gate and into the cemetery, a quiet, surprisingly well-kept plot.
[ترجمه ترگمان]از دروازه کوچک گذشت و به گورستان که به طرز شگفت انگیزی شگفت انگیز بود، رفت
[ترجمه گوگل]او از طریق دروازه دروازه و به گورستان، یک طرح آرام و شگفت آور به خوبی نگهداری کرد

12. Occasionally he would step down the wicket and slog my straight medium pacer straight and high over my head.
[ترجمه ترگمان]گاه گاه از دریچه به پایین قدم برمی داشت، باریک و باریک مرا صاف و صاف می کرد
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات می توانستم قایقی را بیرون بیاورم و قدم مستقیم از بین بردم

13. I was dotting about behind the wicket.
[ترجمه ترگمان]من در پشت این در یک نقطه کوچک را روشن کرده بودم
[ترجمه گوگل]من در پشت باتلاق قرار داشتم

14. The wicket in the main doors was still unlocked then, after they brought the horses back after the flood.
[ترجمه ترگمان]پس از آن که اسب ها پس از سیل اسب ها را آوردند، در اصلی هنوز باز بود
[ترجمه گوگل]پس از آنکه اسبها پس از سیل آورده شدند، درهای اصلی درهای اصلی باز بود

15. The easiness of the wicket was further confirmed when Durham's bowlers also failed to extract any joy from it.
[ترجمه ترگمان]وقتی که توپ گیران دوره ام نتوانستند هیچ شادی از آن استخراج کنند، سادگی این اختلاف بیشتر مورد تایید قرار گرفت
[ترجمه گوگل]آسایش ویلچر بیشتر تأیید شد، زمانی که بوشرهای دورامم موفق به استخراج هیچ لذتی از آن نشدند

پیشنهاد کاربران

wicket gate درهای کوچک و باریکی که برای مساحت زیادی، ساخته می شود؛ مثلا در چوبی مزرعه که بین حصارهای چوبی است. یا دری که برای ورود به منطقه ای نظامی ست که معمولا به اندازه یک نفر می توان تردد کرد. در کل به معنای در کوچکی است که برای مساحت های زیادی ساخته می شود.


کلمات دیگر: