کلمه جو
صفحه اصلی

whit


معنی : ذره، هیچ، تکه، اندک
معانی دیگر : (معمولا در جمله های منفی) ابدا، اصلا، خرده، ابدا

انگلیسی به فارسی

ذره، خرده، تکه، هیچ، ابدا، اندک


بله، ذره، تکه، اندک، هیچ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the smallest bit or particle (usu. used in negative construction).
مشابه: grain, modicum, particle, rap

- He's not a whit the wiser.
[ترجمه ترگمان] او ذره ای عاقل تر از آن نیست
[ترجمه گوگل] او عاقلانه تر از آن نیست

• bit; smallest part
you say not a whit or no whit to emphasize that something is not the case at all; an old-fashioned expression.
whit means the same as whitsun; an informal use.

مترادف و متضاد

ذره (اسم)
ace, particle, bit, whit, speck, grain, jot, quantum, atomy, minim, nip, iota, shred, mammock, fraction, dust, stiver, corpuscle, flyspeck, vestige, frustum, groat, little bit, little part, scruple, tittle

هیچ (اسم)
naught, whit, nix, zero, nil, nought

تکه (اسم)
slice, lump, bit, whit, tailing, portion, gob, lot, fragment, item, patch, piece, dab, chunk, morsel, shred, nub, slab, cantle, scrap, doit, dribblet, loaf, ort, smidgen, nubble, pane

اندک (اسم)
whit, scantling, pinch, paucity, drib, modicum, thrum, scruple

very tiny bit


Synonyms: atom, crumb, dash, drop, fragment, grain, hoot, iota, jot, little, mite, modicum, particle, piece, pinch, scrap, shred, speck, trace


Antonyms: lot


جملات نمونه

1. he was not a whit the wiser
اصلا عاقل تر نشده بود.

2. He cared not a whit for the social, political or moral aspects of literature.
[ترجمه ترگمان]اهمیتی به جنبه های اجتماعی، سیاسی یا اخلاقی ادبیات نمی داد
[ترجمه گوگل]او برای مقاصد اجتماعی، سیاسی یا اخلاقی ادبیات اهمیتی نداشت

3. There's not a whit of truth in the statement.
[ترجمه ترگمان]در اظهارات من ذره ای از حقیقت وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در این بیانیه هیچ حقیقتی وجود ندارد

4. There's not a whit of sense in that head of his!
[ترجمه ترگمان]در راس او ذره ای احساس عقل و شعور وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در آن سر او هیچ عقلانی وجود ندارد!

5. Sara had not changed a whit.
[ترجمه ترگمان]سارا ذره ای عوض نشده
[ترجمه گوگل]سارا چیزی را عوض نکرد

6. And, remarkably, it changed her personality not one whit.
[ترجمه ترگمان]و، به طور قابل توجهی، این تغییر شخصیت او را ذره ای تغییر داد
[ترجمه گوگل]و، قابل توجه، شخصیت او را عوض نمی کند

7. Look me up when you come through. Whit Deschner.
[ترجمه ترگمان] وقتی اومدی اینجا منو نگاه کن \" Whit Deschner \"
[ترجمه گوگل]به من نگاه کن وقتی که میای Whit Deschner

8. Inverdarroch: Whit urr ye gon na be tellin' us noo, Isabel.
[ترجمه ترگمان]Inverdarroch، ye مارو به ما می گن، ایزابل
[ترجمه گوگل]Inverdarroch Whit urr شما gon na tellin 'ما noo، ایزابل

9. Yella kimono, ah don't know whit all.
[ترجمه ترگمان]کیمونو، ah
[ترجمه گوگل]یلی کیمونو، آه همه چیز را نمی دانند

10. On Whit Bank Holiday we had a big turnout of 24 member volunteers.
[ترجمه ترگمان]در تعطیلات بانکی ویت، ما تعداد زیادی از داوطلبان ۲۴ نفره حضور داشتیم
[ترجمه گوگل]در تعطیلات کریسمس، تعداد 24 عضو داوطلب حضور داشتند

11. The patients' needs don't seem to matter a whit to the hospital.
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسد که بیماران یک ذره هم به بیمارستان اهمیت بدهند
[ترجمه گوگل]به نظر نمی رسد نیازهای بیماران به بیمارستان بستگی دارد

12. In Whit Week 1850 over 200,000 day-trippers left Manchester for the countryside and the sea.
[ترجمه ترگمان]در هفته ویت، طی بیش از ۲۰۰،۰۰۰ روز، trippers منچستر را به خاطر حومه و دریا ترک کرد
[ترجمه گوگل]در هفته کوهنوردی 1850 بیش از 200،000 مسافر روزانه منچستر را برای حومه و دریا ترک کرد

13. On page 12 Whit Deschner explains why you would not want to go to this prime honeypot river.
[ترجمه ترگمان]در صفحه ۱۲ ویت Deschner توضیح می دهد که چرا شما نمی خواهید به این رودخانه honeypot بروید
[ترجمه گوگل]در صفحه 12 Whit Deschner توضیح می دهد که چرا شما نمی خواهید به این رودخانه honeypot نخست بروید

14. Then it was all the fun of the Whit Monday Fair.
[ترجمه ترگمان]پس از آن، روز دوشنبه ویت به همه خوش گذشت
[ترجمه گوگل]پس از آن همه سرگرم کننده از نمایش دوشنبه Whit بود

He was not a whit the wiser.

اصلاً عاقل‌تر نشده بود.


پیشنهاد کاربران

ریز


کلمات دیگر: