کلمه جو
صفحه اصلی

scottish


معنی : اسکاتلندی
معانی دیگر : وابسته به اسکاتلند و مردم و گویش انگلیسی و فرهنگ آن، گویش انگلیسی متداول در اسکاتلند، لهجه ی اسکاتلندی، خسیسانه

انگلیسی به فارسی

اسکاتلندی


اسکاتلندی، خسیسانه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to Scotland or its people, culture, dialect, or the like; Scots; Scotch.
اسم ( noun )
(1) تعریف: (used with a pl. verb) the people of Scotland; Scots; Scotch (usu. prec. by the).

(2) تعریف: the English dialect spoken in Scotland; Scotch.

• people of scotland; dialect of english spoken in scotland
pertaining to scotland; pertaining to the scotch people; pertaining to the dialect of english spoken in scotland
scottish means belonging or relating to scotland.

مترادف و متضاد

اسکاتلندی (صفت)
scotch, scottish

جملات نمونه

1. A Scottish battalion was marching down the street.
[ترجمه ترگمان]یک گردان اسکاتلندی در خیابان رژه می رفت
[ترجمه گوگل]یک گردان اسکاتلندی در خیابان راه می رفت

2. They are descendants of the original English and Scottish settlers.
[ترجمه ترگمان]آن ها نوادگان مهاجران اصیل انگلیسی و اسکاتلندی هستند
[ترجمه گوگل]آنها فرزندان اسکاتلند و اسکاتلند هستند

3. His remarks deeply offended many Scottish people.
[ترجمه ترگمان]اظهارات وی به شدت بسیاری از مردم اسکاتلند را رنجاند
[ترجمه گوگل]سخنان او عمیقا بسیاری از مردم اسکاتلند را مجرمانه کردند

4. She had a pronounced Scottish accent.
[ترجمه ترگمان]لهجه اسکاتلندی داشت
[ترجمه گوگل]او لهجه اسکاتلندی داشت

5. She speaks with a Scottish burr.
[ترجمه ترگمان]او با لهجه اسکاتلندی صحبت می کند
[ترجمه گوگل]او با یک سوراخ اسکاتلندی صحبت می کند

6. He's got a strong French/Scottish accent.
[ترجمه ترگمان]لهجه اسکاتلندی قوی و اسکاتلندی دارد
[ترجمه گوگل]او دارای لهجه قوی فرانسه / اسکاتلندی است

7. Has the Scottish contingent arrived yet?
[ترجمه ترگمان]آیا سربازان اسکاتلندی هنوز وارد شده اند؟
[ترجمه گوگل]آیا نیروهای اسکاتلندی هنوز وارد شدند؟

8. Scottish rugby fans are licking their lips in anticipation.
[ترجمه ترگمان]هواداران راگبی اسکاتلند در حال لیسیدن لب های خود هستند
[ترجمه گوگل]طرفداران راگبی اسکاتلندی در انتظار پیش بینی لب های خود هستند

9. The Scottish Nationalist bandwagon is gathering pace.
[ترجمه ترگمان]گروه ملی گرای اسکاتلند به سرعت در حال جمع شدن است
[ترجمه گوگل]باند پهن اسکاتلند ناسیونالیست در حال جمع شدن است

10. The Scottish Tourist Board said 3000 Japanese visited Scotland last year.
[ترجمه ترگمان]هیات توریست اسکاتلند گفت که ۳۰۰۰ ژاپنی در سال گذشته از اسکاتلند بازدید کردند
[ترجمه گوگل]هیئت گردشگری اسکاتلند گفت که 3000 ژاپنی سال گذشته در اسکاتلند بازدید کردند

11. He called for a change of mood in Scottish politics.
[ترجمه ترگمان]او خواستار تغییر حالت در سیاست های اسکاتلند شد
[ترجمه گوگل]او خواستار تغییر روحیه در سیاست اسکاتلند شد

12. She told us she was descended from some Scottish Lord.
[ترجمه ترگمان]اون به ما گفت که از یه لرد اسکاتلندی اومده پایین
[ترجمه گوگل]او به ما گفت او از بعضی از اسکاتلندی پروردگار فرود آمد

13. Have the Scottish contingent arrived yet?
[ترجمه ترگمان]آیا سربازان اسکاتلندی هنوز وارد شده اند؟
[ترجمه گوگل]آیا نیروهای اسکاتلندی هنوز وارد شدند؟

14. He was wearing traditional Scottish dress.
[ترجمه ترگمان]او لباس سنتی اسکاتلندی پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او لباس سنتی اسکاتلندی پوشید

اصطلاحات

the Scottish

اسکاتلندی‌ها، مردم اسکاتلند



کلمات دیگر: