کلمه جو
صفحه اصلی

whoop


معنی : فریاد، ضجه، صدای بلند مثل سرفه، صدای سیاهسرفه، صدای جغد و مانند آن، فریاد کردن
معانی دیگر : غریو، هورا، (صدای جغد و غیره) هو، هو کشیدن، هورا کشیدن، فریادزدن، بانگ زدن، غریویدن، (سیاه سرفه) صدای خس خس در پایان سرفه، (صدای) شهیق، صدای جغد و مانند ان

انگلیسی به فارسی

صدای بلند مثل سرفه، صدای سیاه سرفه، فریاد، صدای جغد و مانند ان، فریاد کردن


جیغ کشیدن، فریاد، صدای بلند مثل سرفه، صدای سیاهسرفه، ضجه، صدای جغد و مانند آن، فریاد کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a loud shout or cry, such as a battle cry or a cry of excitement or enthusiasm.
مشابه: shout

(2) تعریف: a loud yelping or hooting sound made by certain birds.

(3) تعریف: the rasping sound of breathing following coughing in someone ill with whooping cough.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: whoops, whooping, whooped
(1) تعریف: to utter a whoop.

(2) تعریف: to give a whooping cry, as a bird.

(3) تعریف: to make a rasping intake of breath, as one ill with whooping cough.
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: whooper (n.)
عبارات: whoop it up
(1) تعریف: to express with a whoop.

(2) تعریف: to urge, encourage, chase, or drive with a whoop or whooping (as dogs in a hunt).

• enthusiastic shout; call; heavy breathing sound (characteristic of whooping cough)
shout enthusiastically, call; breath heavily (as one with whooping cough)
if you whoop, you shout loudly in a very happy or excited way; used in written english. verb here but can also be used as a count noun. e.g. there were whoops of approval by the bar customers.

مترادف و متضاد

فریاد (اسم)
call, clamor, cry, shout, noise, squawk, hue, outcry, bawl, scream, exclamation, squall, squeal, shriek, whoop, vociferance, hollo, vociferation

ضجه (اسم)
cry, dole, scream, exclamation, howl, yell, squall, lament, wail, squeal, shriek, whoop, plaint, yawl, yammer

صدای بلند مثل سرفه (اسم)
whoop

صدای سیاه سرفه (اسم)
whoop

صدای جغد و مانند آن (اسم)
whoop

فریاد کردن (فعل)
shout, screech, whoop, holler

hurrah


Synonyms: bellow, boo, cheer, cry, cry out, holler, hoot, howl, jeer, scream, shout, shriek, squawk, yell


جملات نمونه

1. whoop it up
(امریکا - عامیانه) 1- سر و صدا راه انداختن (مثلا در مهمانی)،جیغ و داد و شادی کردن 2- مشتاق کردن،بازار گرمی کردن

2. not worth a whoop
(امریکا - عامیانه) کاملا بی ارزش

3. this hat is not worth a whoop
این کلاه یک غاز نمی ارزد.

4. the winners left the field with a whoop of joy
برندگان با غریو شادی زمین بازی را ترک کردند.

5. She gave a whoop of delight and dived into the water.
[ترجمه ترگمان]او از خوشحالی فریادی کشید و در آب فرو رفت
[ترجمه گوگل]او خوشحال شد و به آب غرق شد

6. With a whoop he leapt over a huge spreading puddle where a drain was blocked with litter.
[ترجمه ترگمان]با فریادی از روی چاله ای عظیم به جایی پرید که جای خالی پر از اشغال بود
[ترجمه گوگل]با صدای بلند، او از طریق یک گودال بزرگ پخش شد که در آن یک تخلیه با بستر مسدود شده بود

7. She turned on the tap and gave a whoop of delight as water cascaded forth, hot and plentiful.
[ترجمه ترگمان]در حالی که از آب سرازیر شده بود، به طرف او برگشت
[ترجمه گوگل]او روی شیر گذاشت و به یک آبشار خوش آب و هوا خیره شد و گرم و فراوان بود

8. You'd walk into a pub in one and, Whoop! some one wanted to try it on.
[ترجمه ترگمان]تو باید به یه کافه در یک کافه راه بری … کسی می خواست امتحانش کنه
[ترجمه گوگل]شما به یکی از میخانه ها بروید، وووپ! برخی می خواستند آن را امتحان کنند

9. While David's comrades whoop with joy at his victory, the hero feels shame at carrying Goliath's severed head.
[ترجمه ترگمان]در حالی که رفقای دیوید از پیروزی خود لذت می برند، قهرمان احساس شرم می کند که سر قطع شده Goliath را حمل می کند
[ترجمه گوگل]در حالی که رفقای دیوید با شادی در پیروزی او را می شناختند، قهرمان در سرپیچهای گولیته خجالت می کشید

10. He did not have inspiratory whoop or post- tussive syncope or vomiting.
[ترجمه ترگمان]او نه ناله می کرد نه استفراغ و استفراغ و استفراغ
[ترجمه گوگل]او دچار انسداد و یا استفراغ نداشته است

11. Every spring they whoop it up for the circus.
[ترجمه ترگمان]هر بهار برای سیرک آن را صدا می کنند
[ترجمه گوگل]هر بهار آنها را برای سیرک می کشند

12. Who dares whoop it up here?
[ترجمه ترگمان]کی جرات کرده این بالا و صدا کنه؟
[ترجمه گوگل]چه کسی جیغ می کشد آن را در اینجا؟

13. The Republicans made a great whoop and a hollar about the honesty of federal employees.
[ترجمه ترگمان]جمهوریخواهان a بزرگی در مورد صداقت کارمندان فدرال ایجاد کردند
[ترجمه گوگل]جمهوریخواهان در مورد صداقت کارکنان فدرال دچار ضعف و خشم بزرگ شده اند

14. He gave a whoop of joy when he saw his new bicycle.
[ترجمه ترگمان]وقتی دوچرخه اش را دید از شادی فریادی کشید
[ترجمه گوگل]او وقتی دوچرخه جدید خود را دید دید خوشحال شد

15. The Republicans made a great whoop and a holler about the honesty of federal employees.
[ترجمه ترگمان]جمهوریخواهان با صدای بلند فریاد زدند و در مورد صداقت کارمندان فدرال فریاد زدند
[ترجمه گوگل]جمهوریخواهان در مورد صداقت کارکنان فدرال دچار سردرگمی و ترسناکی شده اند

The winners left the field with a whoop of joy.

برندگان با غریو شادی زمین بازی را ترک کردند.


Owls whooped all night.

تمام شب جغدها هو می‌کشیدند.


The spectators cried and whooped loudly.

تماشاچیان با صدای بلند فریاد و هورا کشیدند.


This hat is not worth a whoop.

این کلاه یک غاز نمی‌ارزد.


اصطلاحات

not worth a whoop

(امریکا - عامیانه) کاملاً بی‌ارزش


whoop it up

(امریکا - عامیانه) 1- سر و صدا راه انداختن (برای مثال در مهمانی)، جیغ و داد و شادی کردن 2- مشتاق کردن، بازار گرمی کردن


پیشنهاد کاربران

Whoop up درست کردن

فریادی که نشانه خوشحالی دارد


کلمات دیگر: