کلمه جو
صفحه اصلی

windowpane


معنی : شیشه پنجره، جام پنجره
معانی دیگر : شیشه ی پنجره، جام پنجره

انگلیسی به فارسی

شیشه پنجره، جام پنجره


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a sheet of glass that fills a frame in a window.

• glass for a window
a window-pane is a piece of glass in the window of a building.

مترادف و متضاد

شیشه پنجره (اسم)
windowpane

جام پنجره (اسم)
windowpane

جملات نمونه

1. opaque windowpane
شیشه ی مات پنجره

2. rain pearled on the windowpane
باران همانند مروارید بر شیشه ی پنجره نشست.

3. the bullet shattered the windowpane
گلوله شیشه ی پنجره را خرد و خاک شیر کرد.

4. the frosting on the windowpane obstructed my view
ماتی شیشه ی پنجره،دید مرا مختل می کرد.

5. julie squashed a fly on the windowpane
جولی مگس روی شیشه ی پنجره را له کرد.

6. Snowflakes were patting against the windowpane.
[ترجمه ترگمان]شیشه پنجره شیشه ای شکسته بود
[ترجمه گوگل]ابرهای برف در برابر پنجره قرار گرفتند

7. The rain drums on the windowpane.
[ترجمه ترگمان]صدای طبل ها در شیشه پنجره
[ترجمه گوگل]درام های باران در پنجره پنجره

8. The rain are drumming against the windowpane.
[ترجمه ترگمان]شیشه پنجره ها به شیشه پنجره ها کوبیده می شود
[ترجمه گوگل]باران در مقابل پنجره پنجره درامد

9. There was not one unbroken windowpane.
[ترجمه ترگمان]یکی از پنجره ها شکسته بود
[ترجمه گوگل]یک پنجره پنجره باز نشد

10. The windowpane lightens the profile and adds a dash of sporting athleticism to the cut.
[ترجمه ترگمان]شیشه ها سبک را سبک می کنند و a ورزشی را به بریدگی اضافه می کنند
[ترجمه گوگل]پنجره پنجره نمایه را تضمین می کند و یک تکه ورزش ورزشی را به برش اضافه می کند

11. The impact of the stone against the windowpane shattered the glass.
[ترجمه ترگمان]صدای برخورد سنگ به شیشه ها شیشه را خرد کرد
[ترجمه گوگل]تاثیر سنگ بر روی پنجره، شیشه را تکه تکه کرد

12. The frost made bizarre patterns on the windowpane.
[ترجمه ترگمان]یخ به طرز عجیبی روی شیشه پنجره ها نقش بسته بود
[ترجمه گوگل]یخ ها الگوهای عجیب و غریب روی پنجره را ایجاد کردند

13. Carefully taped pieces of glass served as a windowpane.
[ترجمه ترگمان]شیشه های پنجره به دقت شیشه پنجره شیشه ای را به دقت ضبط کرده بود
[ترجمه گوگل]شیشه ای به دقت تحت فشار قرار گرفته است

14. It rattles the windowpane and sends the dog scratching to get under the bed.
[ترجمه ترگمان]شیشه پنجره را سوراخ می کند و سگ را به سمت زیر تخت می فرستد
[ترجمه گوگل]این پنجره پنجره را لرزاند و سقوط سگ را به زیر تخت می برد

15. The rain ran down the window pane.
[ترجمه ترگمان]باران از شیشه پنجره سرازیر شد
[ترجمه گوگل]باران در پنجره پنجره افتاد

16. Rain whipped across the window pane.
[ترجمه ترگمان]باران بر شیشه پنجره تازیانه می زد
[ترجمه گوگل]باران روی پنجره پنجره شلاق زد

17. Larsen then passed the window pane down to Grant, and lowered himself through in turn.
[ترجمه ترگمان]سپس شیشه پنجره را به طرف گرانت کشید و پشت سرش پایین آمد
[ترجمه گوگل]لارسن سپس پنجره پنجره را به گرانت منتقل کرد و خود را به نوبه خود پایین آورد

18. He glanced at the slanting window pane.
[ترجمه ترگمان]به شیشه پنجره کج و کج نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به پنجره پنجره کج تبدیل شده است

19. I draw, wet profiles on the window pane.
[ترجمه ترگمان]از پنجره به بیرون نگاه می کنم
[ترجمه گوگل]من قرص ها را روی پنجره ی پنجره می کشم

20. With his pocket handkerchief the Major wiped the window pane.
[ترجمه ترگمان]می جر با دستمال جیبش شیشه پنجره را پاک کرد
[ترجمه گوگل]با دستمال جیب خود، Major پاک کردن پنجره پنجره

21. Big drops of rain slid down the window pane.
[ترجمه ترگمان]قطرات درشت باران از شیشه پنجره پایین سرید
[ترجمه گوگل]قطرات بزرگ باران به پایین پنجره پنجره می افتد

22. The frost made a beautiful filigree on the window pane.
[ترجمه ترگمان]یخ بندان به شیشه پنجره نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]یخ زده فیلیگلی زیبا روی پنجره پنجره ایجاد کرد

23. Who is the girl at the window pane, watching the rain falling down?
[ترجمه ترگمان]آن دختر که پشت پنجره نشسته بود و باران باریدن گرفت، کیست؟
[ترجمه گوگل]دختر در پنجره پنجره چه کسی است، تماشای باران افتادن؟

24. The window pane was broken by the child.
[ترجمه ترگمان]شیشه پنجره شکسته بود
[ترجمه گوگل]پنجره پنجره توسط کودک شکسته شد

25. I saw it through the window pane.
[ترجمه ترگمان]از پنجره شیشه پنجره آن را دیدم
[ترجمه گوگل]من آن را از طریق پنجره پنجره دیدم

26. Knock at the window pane. They may be in.
[ترجمه ترگمان]شیشه پنجره رو بزن ممکن است داخل شوند
[ترجمه گوگل]پنجره را ببندید آنها ممکن است در

27. He blew on the window pane.
[ترجمه ترگمان]شیشه پنجره را خراب کرد
[ترجمه گوگل]او در پنجره پنجره نفوذ کرد

28. Good prose is like a window pane.
[ترجمه ترگمان]نثر خوب همچون شیشه پنجره است
[ترجمه گوگل]پروسس خوب مانند یک پنجره پنجره است

29. His breath steamed up the window pane.
[ترجمه ترگمان]نفس نفس می زد و شیشه پنجره را باز می کرد
[ترجمه گوگل]نفس او پنجره پنجره را بخار داد

پیشنهاد کاربران

قاب پنجره


کلمات دیگر: