کلمه جو
صفحه اصلی

unshackle


معنی : از زنجیر ازاد کردن، از قید و بند ازاد کردن
معانی دیگر : غل و زنجیر زندانی را باز کردن، از قید و بند آزاد کردن

انگلیسی به فارسی

از زنجیر آزاد کردن، ازقید و بندآزادکردن


رها کردن، از زنجیر ازاد کردن، از قید و بند ازاد کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: unshackles, unshackling, unshackled
• : تعریف: to free from or as from shackles; liberate or release.
متضاد: shackle
مشابه: release

• release from restraints; free

مترادف و متضاد

از زنجیر ازاد کردن (فعل)
unshackle

از قید و بند ازاد کردن (فعل)
unshackle

جملات نمونه

1. He can unshackle you from the love of money.
[ترجمه ترگمان]اون می تونه تو رو از عشق پول در بیاره
[ترجمه گوگل]او می تواند شما را از عشق به پول بیرون کند

2. Unshackle the port anchor from the chain before three o'clock afternoon.
[ترجمه ترگمان]قبل از ساعت سه بعد از ظهر لنگر را از زنجیر دور کنید
[ترجمه گوگل]قبل از ساعت سه بعد از ظهر لنگرگاه را از زنجیر بیرون بکشید

3. The decision to unshackle the yuan from its two-year peg to the dollar has been met with mixed views.
[ترجمه ترگمان]تصمیم برای کاهش یوان از میخ دو ساله خود به دلار با دیدگاه های مختلف ملاقات شده است
[ترجمه گوگل]تصمیم به رها کردن یوان از دو ساله به دلار، با دیدگاه های مخلوطی مواجه شده است

4. When countries of the size of China and India, together accounting for billion people begin to unshackle their creative energies, it impacts on the whole world.
[ترجمه ترگمان]زمانی که کشورها به اندازه چین و هند، با هم accounting میلیارد نفر را تشکیل می دهند، شروع به بهره برداری از انرژی های خلاق خود می کنند، که بر تمام جهان تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]هنگامی که کشورهای بزرگ چین و هند، با حسابداری برای میلیارد نفر شروع به نابودی انرژی خلاق خود می کنند، بر کل جهان تاثیر می گذارد

5. When mutinous sailors were put in irons in the olden days, nobody was allowed to unshackle them.
[ترجمه ترگمان]وقتی که دو ملوان یاغی در روزگار قدیم آهن به زنجیر بسته بودند، هیچ کس اجازه نمی داد که آن ها را از هم جدا کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که ملوانان مضطرب در روزهای قدیم در آهن قرار می گرفتند، هیچ کس مجاز به رها کردن آنها نبود

6. Wireless communication is ubiquitous, after all, so why can't we permanently unshackle our electronics from power cables too?
[ترجمه ترگمان]ارتباط بی سیم در همه جا حاضر است، پس چرا ما نمی توانیم همیشه الکترونیکی خود را از کابل های برق پیاده کنیم؟
[ترجمه گوگل]پس از همه، ارتباط بی سیم همیشه همه جا است، پس چرا ما نمی توانیم به طور مداوم الکترونیک را از کابل های برق از هم جدا کنیم؟

7. At least since Reagan, the consensus was that you just had to make the pie grow, and the best way to do that was to unshackle markets and investors, and then get out of the way.
[ترجمه ترگمان]حداقل از زمان ریگان، اتفاق نظر وجود داشت که شما فقط باید این کیک را بزرگ کنید، و بهترین راه برای انجام این کار این بود که بازارها و سرمایه گذاران را از بین ببرید، و بعد از آن بیرون بروید
[ترجمه گوگل]حداقل از زمان ریگان، اجماع این بود که شما فقط مجبور شدید پای رشد داشته باشید و بهترین راه برای این کار این بود که بازارها و سرمایه گذاران را از بین ببرید و سپس از راه بیرون بروید

8. Instead of helping to repress that desire, why don't we help unshackle it?
[ترجمه ترگمان]به جای آن که به خود کمک کنی، چرا ما به این موضوع کمک نکنیم؟
[ترجمه گوگل]به جای کمک به سرکوب این میل، چرا ما نمی توانیم آن را از بین ببریم؟

9. Traders were quick to bid up equities and commodities and sell Treasuries after China pledged to once again unshackle the renminbi's exchange rate.
[ترجمه ترگمان]بازرگانان سریعا پیشنهاد قیمت سهام و کالاها را رد کردند و اسناد خزانه داری را پس از آنکه چین وعده داد بار دیگر نرخ ارز renminbi را مجددا تثبیت کرد، به فروش رساند
[ترجمه گوگل]معامله گران سریعا پیشنهاد سهام و کالاها و فروش خزانه داری را پس از چین متعهد شدند تا بار دیگر نرخ ارز رنمگین را رها کنند


کلمات دیگر: