کلمه جو
صفحه اصلی

whoopee


معنی : فریاد خوشحالی، زمان خوشی، هورا
معانی دیگر : (ندای حاکی از شادی) هورا!، هی !، به به !، هورا

انگلیسی به فارسی

(عامیانه) فریاد خوشحالی، زمان خوشی، هورا


کیست؟، فریاد خوشحالی، زمان خوشی


انگلیسی به انگلیسی

حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: used to express excited happiness or the like.

• merriment, excitement, celebration
enthusiastic shout
people sometimes shout `whoopee' when they are very happy or excited.

مترادف و متضاد

فریاد خوشحالی (اسم)
holler, whoopee, hoop-la

زمان خوشی (اسم)
whoopee

جملات نمونه

1. I can have a lie in tomorrow. Whoopee!
[ترجمه ترگمان] فردا میتونم دروغ بگم هاند!
[ترجمه گوگل]من می توانم فردا دروغ بگویم کجایی

2. Whatever justice may say, the whoopee in the building societies' camp was soon cut short.
[ترجمه ترگمان]هر نوع عدالت ممکن است بگوید، whoopee در جوامع ساختمانی به زودی قطع شد
[ترجمه گوگل]هر عدالت ممکن است بگوید که زخم در اردوگاه های ساختمانی به زودی کوتاه می شود

3. There are no whoopee cushions or fake vomit lying around her office.
[ترجمه ترگمان]هیچ cushions برای شادی و استفراغ مصنوعی تو دفترش نیست
[ترجمه گوگل]هیچ کوسن یا کتک زدن جعلی در اطراف دفتر او وجود ندارد

4. Whoopee, it's the holidays!
[ترجمه ترگمان]هاند، تعطیلات است!
[ترجمه گوگل]مواظب باشید، این تعطیلات است!

5. Big whoopee! I've had all the Kenny dolls months.
[ترجمه ترگمان]خوشی خوشی! من تمام این ماه ها عروسک \"کنی\" رو داشتم
[ترجمه گوگل]کرم بزرگ من ماه عروسک کنی را داشته ام

6. Many young people make whoopee in their cars.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از جوانان whoopee را در ماشین هایشان پیش می برند
[ترجمه گوگل]بسیاری از جوانان در خودروهای خود را کج می کنند

7. Mr. Wang put a whoopee cushion in his friend's chair as a gag gift.
[ترجمه ترگمان]آقای ونگ a خوشی را در صندلی دوست خود به عنوان هدیه gag گذاشت
[ترجمه گوگل]آقای وانگ یک صندلی دوست داشتنی را در صندلی دوست خود قرار داده است

8. Make whoopee Instead of a bowl of ice cream as a bedtime snack, have a robust tussle with your spouse.
[ترجمه ترگمان]به جای یک کاسه از بستنی به عنوان یک اسنک خواب، یک کش مکش قوی با همسر خود داشته باشید
[ترجمه گوگل]به جای کاسنی از بستنی به عنوان یک میان وعده خواب، باید با همسرتان کنار بیایید

9. B : Big whoopee! I've had all the Kenny dolls for months.
[ترجمه ترگمان]خوشی خوشی من ماه ها همه عروسک \"کنی\" رو داشتم
[ترجمه گوگل]ب چوپان بزرگ! من ماه ها تمام عروسک های کنی را داشته ام

10. A visit for pleasure was as gross an intrusion as taking a whoopee cushion to high table in Magdalen.
[ترجمه ترگمان]ملاقات با لذت هم به همان اندازه بود که یک مزاحمت برای تفریح و تفریح به سر میز بزرگ در Magdalen می برد
[ترجمه گوگل]یک دیدار برای لذت بردن به عنوان یک نفوذ به عنوان گرفتن کوسن کج به جدول بالا در مجدالن

11. This was an economic version of an open marriage where one party gets to have all the fun and the other worked nine-to-five and came home too exhausted for whoopee.
[ترجمه ترگمان]این یک نسخه اقتصادی از ازدواج باز بود که در آن یک حزب همه چیز را به خود اختصاص داد و دیگری نه تا پنج سال داشت و برای whoopee به خانه باز می گشت
[ترجمه گوگل]این یک نسخه اقتصادی ازدواج مجدد بود که یک حزب می توانست همه ی سرگرمی ها را داشته باشد و دیگران 9 تا 5 ساله کار میکردند و برای خندق به خانه می آمدند

پیشنهاد کاربران

آخ جون🥰


کلمات دیگر: