کلمه جو
صفحه اصلی

visitation


معنی : دیدار، عیادت، مهاجرت موسمی
معانی دیگر : سرکشی، بازدید، ملاقات، بلای آسمانی، تنبیه الهی، (زن یا شوهر طلاق گرفته) حق دیدار از فرزند(ان)، ملاقات فرزند(ان)، ملاقات برای تسلی سوگواران، پیام آسمانی، (جانورشناسی) مهاجرت پرنده یا جانور به مکان یا محل غیر عادی

انگلیسی به فارسی

( visitational ) سرکشی، عیادت، دیدار، مهاجرت موسمی


دیدار، عیادت، مهاجرت موسمی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: visitational (adj.)
(1) تعریف: the act of visiting.

(2) تعریف: a parent's right to visit a child as ordered by a court in a divorce proceeding.

(3) تعریف: an inspection or examination.

(4) تعریف: the coming of a punishment or affliction or of aid or comfort.

(5) تعریف: the appearance of a spirit or supernatural being.

• visit, act of visiting; instance of a divorced parent spending legally granted time with his children; official inspection or examination; affliction or punishment by god; appearance of an apparition
a visitation is an event which is thought to be a message from god, an angel, or some other divine force.
a visitation can also refer to an official visit; often used humorously.

مترادف و متضاد

دیدار (اسم)
visit, visitation

عیادت (اسم)
visit, visitation, visiting

مهاجرت موسمی (اسم)
visitation

جملات نمونه

1. a visitation of the plague for people's sins
بلای آسمانی به صورت طاعون به خاطر گناهان مردم

2. a visitation of the sick
دیدار از بیماران

3. the visitation of a cathedral by a bishop
سرکشی به یک کلیسای جامع توسط مطران

4. a hospital's visitation hours
ساعات ملاقات در بیمارستان

5. She is seeking more liberal visitation with her daughter.
[ترجمه ترگمان]او می خواهد با دخترش دیدار بیشتری داشته باشد
[ترجمه گوگل]او میخواهد با دخترش دیدار لیبرال بیشتری داشته باشد

6. The famine was a visitation of God for their sins.
[ترجمه ترگمان]قحطی برای گناهان آنان visitation بود
[ترجمه گوگل]قحطی دیدار از خدا بود برای گناهانشان

7. The mother agreed to visitation rights for the boys' father.
[ترجمه ترگمان]مادر برای این که پدر پسرها حق ملاقات داشته باشد موافقت کرد
[ترجمه گوگل]مادر توافق کرد که حقوق پدر و مادر را به دست آورد

8. House-to-house visitation has been carried on, under the regulations of the General Board of Health.
[ترجمه ترگمان]بازدید از خانه تحت مقررات هیات عمومی بهداشت انجام شده است
[ترجمه گوگل]بازدید از خانه به خانه تحت قوانین هیئت مدیره عمومی انجام شده است

9. They had another visitation from Essex police.
[ترجمه ترگمان]آن ها دیدار دیگری از پلیس اسکس داشتند
[ترجمه گوگل]آنها یک بازدید دیگر از پلیس اسکس داشتند

10. I had visitation rights.
[ترجمه ترگمان]من حقوق بیشتری داشتم
[ترجمه گوگل]من حق دیدار داشتم

11. By visitation of the monastic and parish churches within their dioceses, the bishops heard what was going on.
[ترجمه ترگمان]اسقفان، با دیدن کلیساهای پروتستان و کلیسایی در قلمرو خویش، آنچه را که در جریان بود شنیدند
[ترجمه گوگل]اسقف ها با دیدن کلیساهای صومعه و کلیسا در روستاهای خود، شنیده اند که چه اتفاقی افتاده است

12. Visitation at the funeral home is from 2 to 8 p. m. on Monday.
[ترجمه ترگمان]Visitation در مراسم تدفین از ۲ تا ۸ بعد از ظهر است متر دوشنبه
[ترجمه گوگل]بازدید در خانه مراسم تشییع جنازه از 2 تا 8 است متر در روز دوشنبه

13. I mean establishing consumer visitation rights, far beyond an 800 - number and a standard website.
[ترجمه ترگمان]منظورم ایجاد حقوق بازدید کننده، بسیار فراتر از ۸۰۰ عدد و یک وب سایت استاندارد است
[ترجمه گوگل]منظورم این است که ایجاد دسترسی به حقوق مصرف کننده، بسیار فراتر از یک شماره 800 و یک وب سایت استاندارد است

14. The Hurons stood aghast at this sudden visitation of death on one of their band.
[ترجمه ترگمان]Hurons از این دیدار ناگهانی در یکی از their مات و مبهوت مانده بود
[ترجمه گوگل]هورون در این دیدار ناگهانی از مرگ در یکی از گروه های خود، خشمگین شد

15. A nation at war has the right of visitation of the neutral ships.
[ترجمه ترگمان]یک ملت در جنگ حق بازدید از کشتی های خنثی را دارد
[ترجمه گوگل]یک ملت در جنگ حق بازدید از کشتی های خنثی را دارد

the visitation of a cathedral by a bishop

سرکشی به یک کلیسای جامع توسط مطران


a hospital's visitation hours

ساعات ملاقات در بیمارستان


a visitation of the sick

دیدار از بیماران


a visitation of the plague for people's sins

بلای آسمانی به‌صورت طاعون به‌خاطر گناهان مردم


اصطلاحات

the Visitation

(کلیسای کاتولیک) دیدار حضرت مریم از الیزابت



کلمات دیگر: