کلمه جو
صفحه اصلی

seaborne


معنی : بوسیله کشتی حمل شده، دریا برد، حمل شده از راه دریا
معانی دیگر : دریابرد (در برابر: هوابرد airborne)

انگلیسی به فارسی

دریا برد، حمل شده از راه دریا، بوسیله کشتی حمل شده


دریایی، بوسیله کشتی حمل شده، دریا برد، حمل شده از راه دریا


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: carried on, over, or by the sea.

- seaborne merchandise
[ترجمه ترگمان] از بین بردن کالا
[ترجمه گوگل] محصولات دریایی
- a seaborne oil slick
[ترجمه ترگمان] یک نوع روغن ماهی از آن بالا می رود
[ترجمه گوگل] روغن سوپرمارکت

• carried on or over the sea; transported over the sea by ship

مترادف و متضاد

به وسیله کشتی حمل شده (صفت)
seaborne

دریا برد (صفت)
seaborne

حمل شده از راه دریا (صفت)
seaborne

جملات نمونه

1. our airborne and seaborne forces
نیروهای دریابرد و هوابرد ما

2. It looked even then as if the seaborne invasion might not be necessary.
[ترجمه ترگمان]طوری به نظر می رسید که انگار حمله به سمت جنوب ضروری به نظر نمی رسید
[ترجمه گوگل]حتی به نظر می رسد که حمله تهاجم دریایی ضروری نبوده است

3. Bristol, too, took in a whole range of seaborne food supplies.
[ترجمه ترگمان]بریستول هم به مقدار زیادی آذوقه و آذوقه در اختیار داشت
[ترجمه گوگل]بریستول نیز در تمام انواع غذاهای دریایی در دسترس قرار گرفت

4. In 196two more of the second-generation seaborne listening posts were commissioned.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۶، دو نفر دیگر از نسل دوم seaborne به پست های گوش سپرده شدند
[ترجمه گوگل]در سال 196، دو نسل دوم پست های شنیداری دریایی به کار گرفته شد

5. Seaborne trade in thermal coal rose to about 690 million tons this year, up from 38million in 200
[ترجمه ترگمان]تجارت Seaborne در زغال سنگ به میزان ۶۹۰ میلیون تن در سال جاری افزایش یافت و از ۳۸ میلیون تن در سال ۲۰۰ افزایش یافت
[ترجمه گوگل]تجارت دریایی در معدن حرارتی در سال جاری به حدود 690 میلیون تن افزایش یافته است، از 38 میلیون در 200 نفر افزایش یافته است

6. Seaborne seaborne imports and exports business, including real - time tracking of single - and.
[ترجمه ترگمان]Seaborne seaborne واردات و تجارت، از جمله پی گیری بلادرنگ یک - و
[ترجمه گوگل]دریایی دریایی واردات و صادرات کسب و کار، از جمله زمان واقعی ردیابی تک و

7. Changing the scheme - probably using seaborne interceptors - risks looking like a climb - down to suit Russian interests.
[ترجمه ترگمان]تغییر برنامه - احتمالا با استفاده از seaborne interceptors - خطراتی که به نظر می رسد بالا رفتن است تا به نفع منافع روسیه باشد
[ترجمه گوگل]تغییر طرح - احتمالا با استفاده از ردیاب های دریایی - به نظر می رسد مانند بالا رفتن - به منافع روسیه منافع

8. Seaborne market experienced international container the development of half century already incline to is mature.
[ترجمه ترگمان]بازار Seaborne ظرف نیم قرنی را تجربه کرد که قبلا به بلوغ رسیده بود
[ترجمه گوگل]بازار دریایی ظرفیت بین المللی را تجربه کرد و توسعه نیم قرن در حال حاضر به سمت بلوغ رسیده است

9. The seaborne trade in iron ore will increase percent, a record annual gain, to 01 billion tons this year on growing Chinese imports, Goldman said in the report.
[ترجمه ترگمان]گلدمن در این گزارش گفت که تجارت seaborne در سنگ آهن در سال جاری با افزایش واردات چین به میزان ۱ میلیارد تن افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]Goldman در این گزارش گفت، تجارت تجارت دریایی سنگ آهن با افزایش درصد تولید سالیانه، به میزان 1 میلیارد تن در سال جاری افزایش واردات چینی را افزایش خواهد داد

10. Firm inland river carries market share, develop energetically seaborne it is strategy of company future development.
[ترجمه ترگمان]رودخانه داخلی شرکت سهم بازار را به همراه دارد، به طور جدی توسعه داده و استراتژی توسعه آینده شرکت را در بر می گیرد
[ترجمه گوگل]رودخانه شرکت داخلی، سهم بازار را به خود اختصاص می دهد، توسعه نیروی دریایی استراتژی توسعه آینده شرکت است

11. The large market size of seaborne trade results in intensive competition, which in turn makes the freight of dry and bulk cargos changeable and unpredictable.
[ترجمه ترگمان]حجم بازار بزرگ تجارت seaborne منجر به رقابت فشرده می شود که به نوبه خود باعث می شود تا بار خشک و فله متغیر و غیرقابل پیش بینی شود
[ترجمه گوگل]حجم بازار بزرگ تجارت دریایی منجر به رقابت شدیدی می شود، که به نوبه خود حمل بارهای خشک و فله را تغییر و غیر قابل پیش بینی می سازد

12. Iron ore prices are trading above the seaborne plus China cost curve due to tight supplies.
[ترجمه ترگمان]قیمت سنگ معدن بیشتر از منحنی هزینه به اضافه بهای چین است
[ترجمه گوگل]قیمت سنگ آهن در مقایسه با دریای چین به علاوه هزینه منحنی چین با توجه به عرضه تنگه بیشتر است

13. In addition, forecasting for the Australian seaborne trade (for main export commodities) and fleet planning (for three types of vessels) are essential part of this work.
[ترجمه ترگمان]به علاوه، پیش بینی برای تجارت seaborne استرالیا (برای کالاهای صادراتی اصلی)و برنامه ریزی ناوگان (برای سه نوع کشتی)بخشی از این کار هستند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، پیش بینی تجارت دریایی استرالیا (برای کالاهای اصلی صادراتی) و برنامه ریزی ناوگان (برای سه نوع کشتی) بخش مهمی از این کار است

our airborne and seaborne forces

نیروهای دریابرد و هوابرد ما


پیشنهاد کاربران

carried across the ocean in ships


کلمات دیگر: