کلمه جو
صفحه اصلی

winner


معنی : برنده، فاتح، برنده بازی
معانی دیگر : پیروز، پیروزمند، (عامیانه) کامیار، دارای آینده ی درخشان

انگلیسی به فارسی

برنده بازی، برنده، فاتح


برنده، فاتح، برنده بازی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one that wins or is favored to win; victor.
متضاد: loser
مشابه: champion, master, victor

• victor; one who wins
the winner of a prize, race, or competition is the person who wins it.
if you refer to something as a winner, you mean that it is popular and successful, or likely to be popular and successful; an informal use.
in games such as football, if a player scores the winner, they score the goal that wins a particular match.

مترادف و متضاد

برنده (اسم)
winner, cutter

فاتح (اسم)
victor, conqueror, winner

برنده بازی (اسم)
winner

someone or something that succeeds


Synonyms: champ, champion, conquering hero, conqueror, first, hero, medalist, medalwinner, number one, prizewinner, title-holder, top dog, vanquisher, victor


Antonyms: failure, loser


جملات نمونه

1. winner of a blue ribbon
برنده ی (جایزه ی) نوار آبی

2. the winner of five oscars
برنده ی پنج جایزه ی اسکار

3. the winner of the lottery could not hide his excitement
برنده ی بخت آزمایی نمی توانست هیجان خود را پنهان کند.

4. the winner will be decided by the toss of a coin
برنده با شیر یا خط معین خواهد شد.

5. a winner never quits, and a quitter never wins
برنده هرگز لنگ نمی اندازد و لنگ انداز هرگز برنده نمی شود

6. the jury announced the winner
داوران برنده را اعلام کردند.

7. an internecine war that had no winner
جنگ دو سو ویرانگری که برنده نداشت

8. he was proclaimed to be the winner
نام او به عنوان برنده اعلام شد.

9. the ephemeral glory of a contest winner as compared with the eternal glory of scientific and literary greats
افتخار کوته زی برنده ی یک مسابقه در برابر افتخار ابدی بزرگان علم و ادب

10. the youngest runner emerged as the ultimate winner
جوانترین دونده به عنوان برنده ی نهایی سر برافراشت.

11. a crown (of flowers) was awarded to each winner
یک حلقه گل به هریک از برندگان اعطا شد.

12. a drawing will be made to determine the winner
برای تعیین برنده قرعه کشی خواهد شد.

13. his name was mentioned several times as the probable winner of the elections
نام او چندین بار به عنوان برنده ی احتمالی انتخابات ذکر شد.

14. The film looks a surefire Oscar winner.
[ترجمه ارشان] با اطمینان این فیلم برنده اسکار است
[ترجمه ترگمان]این فیلم یک برنده جایزه اسکار است
[ترجمه گوگل]این فیلم برنده اسکار مطمئنی است

15. The winner will receive a prize to the value of £1 000.
[ترجمه ترگمان]برنده جایزه ۱۰۰،۰۰۰ پوندی را دریافت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]برنده جایزه را به ارزش � 1000 می گیرد

16. Last year's winner Greg Lemond of the United States is in fourth place.
[ترجمه ترگمان]برنده سال گذشته گرگ Lemond از ایالات متحده در مکان چهارم قرار دارد
[ترجمه گوگل]گرگ لئون، برنده سال گذشته ایالات متحده، در رتبه چهارم قرار دارد

17. Johnson rode his 48th winner of the year.
[ترجمه ترگمان]جانسون برنده چهل و هشتمین برنده این مسابقه شد
[ترجمه گوگل]جانسون 48 ساله خود را در سال راند

18. The two equal winners had to play off an additional game to decide the winner of the whole competition.
[ترجمه ترگمان]دو برنده برابر باید بازی دیگری را بازی کنند تا برنده مسابقه نهایی شوند
[ترجمه گوگل]دو برندگان مساوی باید یک بازی اضافی برای تصمیم گیری برنده کل رقابت بازی کنند

19. There will be a prize for the winner.
[ترجمه ارشان] یک جایزه برای برنده وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک جایزه برای برنده وجود خواهد داشت
[ترجمه گوگل]یک جایزه برای برنده وجود خواهد داشت

20. The winner of tonight's talent contest will be decided by clapometer.
[ترجمه ترگمان]برنده مسابقه استعداد امشب توسط clapometer تعیین خواهد شد
[ترجمه گوگل]برنده مسابقه استعدادهای امشب توسط کلمپومتر تعیین خواهد شد

21. They timed the winner at 2 minutes and 05 seconds.
[ترجمه ترگمان]آن ها برنده را در ۲ دقیقه و ۰۵ ثانیه وقت گذاشتند
[ترجمه گوگل]آنها برنده را در 2 دقیقه و 05 ثانیه زمان بردند

22. The winner of this match will play Violente in the semi-finals.
[ترجمه ترگمان]برنده این مسابقه در مرحله نیمه نهایی به مصاف Violente خواهد رفت
[ترجمه گوگل]برنده این مسابقه Violente در نیمه نهایی بازی خواهد کرد

اصطلاحات

a winner never quits, and a quitter never wins

برنده هرگز لنگ نمی‌اندازد و لنگ‌انداز هرگز برنده نمی‌شود


پیشنهاد کاربران

Winner مشابه کلمه chmpion است

بعضی مواقع به معنیه ( بی عرضه ) هم هست

برنده

برنده, فاتح

فرد موفق
موفقیت آمیز

یک ایده بکر
I think we have come up with a winner.


کلمات دیگر: