کلمه جو
صفحه اصلی

windbreaker


معنی : ژاکت، باد شکن
معانی دیگر : (نام بازرگانی - ویژه ی موتورسیکلت سواران و غیره) کت بادشکن، لباس بادگیر

انگلیسی به فارسی

بادبادک، باد شکن، ژاکت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: trademark for a lightweight outdoor jacket usu. having elastic at the waist and cuffs.

(2) تعریف: (l.c.) any similar jacket.

• brand name for a jacket that is resistant against wind and rain and is usually short and sometimes has a hood
a windbreaker is a jacket that has a close fitting collar and cuffs to keep out the wind.

مترادف و متضاد

ژاکت (اسم)
coat, jacket, sweater, windbreaker, coatee

باد شکن (اسم)
windbreaker, windbreak

جملات نمونه

1. The flapping noise of windbreakers filled the air; you could barely hear the person next to you speak.
[ترجمه ترگمان]صدای flapping که در فضا می پیچید فضا را پر کرد؛ به سختی می توانست صدای کسی را که کنار شما ایستاده بود بشنود
[ترجمه گوگل]سر و صدا فلاقی از windbreakers پر از هوا؛ شما به سختی می توانید فرد را در کنار شما صحبت کنید

2. The impassioned pedestrian has since bought a windbreaker, tennis shoes and an umbrella for his 25-minute trek.
[ترجمه ترگمان]این پیاده رو پر شور از آن زمان یک windbreaker، کفش تنیس و یک چتر برای پیاده روی ۲۵ دقیقه ای خود خریداری کرده است
[ترجمه گوگل]عابر پیاده از آن زمان خرید یک کاپوت، کفش تنیس و چتر برای 25 دقیقه سفر خود را

3. He reached into his windbreaker and pulled out a piece of paper.
[ترجمه ترگمان]دستش را دراز کرد و تکه ای کاغذ بیرون آورد
[ترجمه گوگل]او به حمام خود رسید و یک تکه کاغذ را برداشت

4. "He reaches inside his windbreaker to his shirt pocket. He has four or five sheets of foolscap, xeroxes, I see, of court documents" (Scott Turow).
[ترجمه ترگمان]\" او دستش را به داخل جیب پیراهنش برد و به جیب پیراهنش برد او چهار یا پنج صفحه از \"اسناد دادگاه\" (اسکات Turow)را دارد
[ترجمه گوگل]او در جیب پیراهنش به داخل جامه خود می رسد او چهار یا پنج ورقه ای از احمق ها، اسکورس ها، می بینم، از اسناد دادگاه (اسکات تورو)

5. For example, middle - long stand - collar windbreaker, with vertical lattice clothes and trousers will increase visual height.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، windbreaker یقه بلند پایه با لباس های lattice عمودی و شلوار، ارتفاع دیداری را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، بادبزن پایه ی وسط بلند، با لباس مشبک عمودی و شلوار، ارتفاع بصری را افزایش می دهد

6. My windbreaker was waterproof, so that definitely kept my body dry.
[ترجمه ترگمان]، لباس من ضد آب بود واسه همین بدنم رو خشک نگه داشت
[ترجمه گوگل]بادبزن من ضد آب بود، بنابراین قطعا بدن من خشک شد

7. This windbreaker is perfect for spring.
[ترجمه ترگمان]این لباس برای بهار عالیه
[ترجمه گوگل]این بادبزن برای بهار مناسب است

8. Both the style and color of the men's windbreaker suit you very much.
[ترجمه ترگمان]هم سبک و هم رنگ the مردها برای شما خیلی مناسب است
[ترجمه گوگل]هر دو سبک و رنگ کت و شلوار مردان بسیار مناسب شما هستند

9. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

10. Auguste, the bouncer he picked up in the back streets of Montreal, squeezes my windbreaker before letting me in.
[ترجمه ترگمان]او گوست، نگهبان، قبل از اینکه به من اجازه دهد وارد شوم، پنجره را فشار داد
[ترجمه گوگل]اوگوست، او را در خیابانهای عقب مونترال برداشت، بادکنک من را قبل از اینکه من را به من بفروشد، فشار می دهد

11. They were fat, fleshy, middle-aged men: one was in a windbreaker, one was in a leisure suit.
[ترجمه ترگمان]آن ها چاق، چاق و میانسال بودند: یکی در a بود، یکی کت و شلوار فراغت بود
[ترجمه گوگل]آنها چربی، گوشتی، مردان میانسال بودند که در یک کاپوت بود، یکی در یک کت و شلوار استراحت بود

12. Monty was wearing a dark blue knitted sweater and over it an open leather windbreaker.
[ترجمه ترگمان]مانتی بلوز بافتنی آبی رنگی پوشیده بود و روی آن یک لباس چرمی چرمی پوشیده بود
[ترجمه گوگل]مونتی لباس ژاکت آبی تیره آبی پوشانده بود و بیش از آن ژاکت کتانی باز بود

13. The girl was wearing a dark green knitted sweater and a windbreaker over it.
[ترجمه ترگمان]دخترک بلوز بافتنی دست باف و سبز رنگی به تن داشت و یک پنجره روی آن بود
[ترجمه گوگل]دختر لباس زیر یک ژاکت کشباف سبز تیره سبز و بادبزن بر آن داشت

14. The fanny pack had been left in the room's safe, replaced by a hooded windbreaker tied around her waist in case of bad weather.
[ترجمه ترگمان]کوله پشتی اش در گاوصندوق جا مانده بود و با لباس کلاهدار bad به دور کمرش بسته شده بود
[ترجمه گوگل]بسته فنجانی در ایمن اتاق باقی مانده است، جایگزین آن با یک کاپوت کلاسیک که در اطراف آب و هوای بد در اطراف کمر قرار دارد

15. Case in point: Our favorite rocket tyke sports a windbreaker and slacks (good-bye red undies and go-go boots), but his original powers (x-ray vision and turbo butt) remain unchanged.
[ترجمه ترگمان]مورد دوم: موشک مورد علاقه ما برای ورزش، a و شلوار سواری (کفش های کتانی خوش خداحافظی)، اما قدرت اصلی او (تصویر اشعه ایکس و قنداق توربو)بدون تغییر باقی می ماند
[ترجمه گوگل]مورد در مورد ما موشک های مورد علاقه ما ورزش بادبزن و slacks (goodies bye لباس های قرمز و چکمه های رفتن)، اما قدرت اصلی خود (چشم انداز اشعه ایکس و لب به لب توربو) باقی می ماند بدون تغییر

پیشنهاد کاربران

بادشکن

ژاکت

گرم کن بادگیر


کلمات دیگر: