کلمه جو
صفحه اصلی

willow


معنی : بید، درخت بید، دستگاه پنبه پاک کنی، پاک کردن
معانی دیگر : (گیاه شناسی) درخت بید (جنس salix)، ترکه ی بید (که از آن سبد می سازند)، چوب بید، ماشین پنبه پاک کنی، ماشین پشم پاک کنی، (عامیانه - بیس بال و کریکت) چوگان، وابسته به خانواده ی بید (تیره ی salicaceae و راسته ی salicales که دو لپه ای هستند)، (با ماشین) پنبه پاک کردن، پشم پاک کردن، پاک کردن پنبه یا پشم

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) بید، درخت بید، دستگاه پنبه پاک کنی، پاک کردن(پنبه یا پشم)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: willowlike (adj.)
(1) تعریف: any of various deciduous trees and shrubs that have narrow leaves, some of whose long flexible twigs are used in weaving baskets, making furniture, and the like.

(2) تعریف: the wood or flexible twigs of this tree.

• any of a number of deciduous trees having long flexible branches; cricket bat (made from the wood of a willow); machine with a spiked drum used for cleaning and loosening fibers (especially cotton and wool fibers)
(weaving) loosen and clean fibers with a willow machine (especially wool and cotton fibers)
a willow is a tree that has long, narrow leaves. its wood is also called willow, and is sometimes used for making items of furniture such as chairs or baskets.

مترادف و متضاد

بید (اسم)
moth, willow, withy

درخت بید (اسم)
willow, withy, sallow

دستگاه پنبه پاک کنی (اسم)
willow

پاک کردن (فعل)
wash, wipe, abrade, erase, clean, purify, cleanse, rub, scrape, absolve, absterge, purge, assoil, obliterate, expiate, mop, furbish, lustrate, deterge, efface, sublimate, willow, winnow, wipe up

جملات نمونه

1. dwarf willow
بید کوتاه،بید علفی

2. weeping willow
بید مجنون

3. He broke off a twig from a willow tree and used it to shoo the flies away.
[ترجمه ترگمان]شاخه بید را از درخت بید جدا کرد و از آن استفاده کرد تا مگس ها را از آن دور کند
[ترجمه گوگل]او یک شاخه از یک درخت بید را از هم جدا کرد و از آن استفاده کرد تا مگس ها را دور کند

4. The strips of willow are woven into baskets.
[ترجمه سام] ترکه های بید بصورت سبد بافته شده اند
[ترجمه ترگمان]رشته های درخت بید در سبدهای بافته شده اند
[ترجمه گوگل]نوارهای بتونی به سبد ها آغشته می شوند

5. Willow trees breaking out into buds foretell the coming of spring.
[ترجمه ترگمان]بید مجنون بهار آینده را پیشگویی می کند
[ترجمه گوگل]درختان وحشی که جوانه ها را می شکند به آینده می آیند

6. The baskets are woven from strips of willow.
[ترجمه ترگمان]سبدهای از رشته های بید بافته شده
[ترجمه گوگل]سبد از نوارهای بتونی بافته شده است

7. Jenny weaves baskets from willow she grows herself.
[ترجمه ترگمان]جنی baskets را از بید جدا می کرد و خود رشد می کرد
[ترجمه گوگل]جنی بافت سبد از بید او خودش رشد می کند

8. Her loud wails shattered the silence of the willow grove.
[ترجمه ترگمان]صدای بلند او سکوت بیشه بید را درهم شکست
[ترجمه گوگل]با صدای بلند می گوید سکوت حیاط خلوت

9. The gently wavering fronds of a willow tree.
[ترجمه ترگمان]خوشه های آرام یک درخت بید
[ترجمه گوگل]برگهای براق وحشی یک درخت بید

10. She moved from one willow tree to the next, forcing them all to share the torment she endured.
[ترجمه ترگمان]از یک درخت بید به سمت دیگر حرکت کرد و آن ها را مجبور کرد تا رنجی را که تحمل کرده بود به اشتراک بگذارد
[ترجمه گوگل]او از یک درخت یخی به بعد نقل مکان کرد، و همه را مجبور کرد تا عذابی را که او متحمل شده بود به اشتراک بگذارد

11. Madeiran willow, with its fine supple shoots, is never allowed to grow tall.
[ترجمه ترگمان]بید مجنون، با شوت ظریف و نرم آن هرگز اجازه ندارد بلند قد بکشد
[ترجمه گوگل]گیاه Madeiran، با شاخه های نازک آن، هرگز اجازه رشد قد نمیدهد

12. Close by, a willow warbler flicked jauntily from one overhanging twig to the next.
[ترجمه ترگمان]از نزدیک، یک شاخه بید مجنون که خود را با شاخه های آویخته از یک شاخه آویزان به سوی دیگر تکان می داد
[ترجمه گوگل]نزدیک به یک وارنر بیدمشک به طرز شگفت انگیزی از یک شاخه برهنه به سمت پایین حرکت کرد

13. Flood tolerant species of willow and alder on the reservoir margins carry the tree cover down into the water.
[ترجمه ترگمان]گونه های مقاوم در برابر سیل و توسکا در حاشیه مخزن، پوشش درختی را به درون آب می برند
[ترجمه گوگل]گونه های مقاوم در برابر سیلاب بید و توسکا در حاشیه مخزن، پوشش درخت را به آب می اندازند

14. I used a forked stick - usually willow - and was very successful in finding water 20-40 feet below ground level.
[ترجمه ترگمان]من از یک چوب forked - معمولا بید - استفاده کردم و در پیدا کردن آب در ارتفاع ۲۰ - ۴۰ فوتی در زیر سطح زمین بسیار موفق بودم
[ترجمه گوگل]من از یک چوب پاره شده - معمولا بید - استفاده کردم و در پیدا کردن آب 20-40 فوت پایین سطح زمین بسیار موفق بودم

15. Sedge warblers sang exulting in the willow scrub.
[ترجمه ترگمان]sedge warblers از میان بوته های بید شروع به آواز خواندن کرد
[ترجمه گوگل]ریش تراش ها در اسکراب بیدمج لذت بخشند

پیشنهاد کاربران

Willow میتونه اسم باشد. مانند willow wolf که اینجا willow اسم میباشد.


کلمات دیگر: