1. an upstairs bedroom
اتاق خواب طبقه ی بالا
2. kick upstairs
(عامیانه) به شغل بالاتر ولی کم قدرت تر و کم مسئولیت تری ارتقا دادن
3. kick upstairs
(عامیانه) مقام بلند پایه ولی کم قدرت به کسی دادن
4. agha hassan's snoring was audible from upstairs
صدای خرخر حسن آقا از بالا خانه به گوش می رسید.
5. the house has three rooms downstairs and four rooms upstairs
منزل در طبقه ی پایین سه اتاق و در طبقه ی بالا چهار اتاق دارد.
6. they received their guests at the door and led them upstairs
آنان جلو در از مهمانان استقبال نمودند و آنها را به طبقه ی بالا راهنمایی کردند.
7. finally the four of us heaved the piano and took it to the room upstairs
بالاخره چهار نفری پیانو را بلند کردیم و به اتاق بالا بردیم.
8. He went upstairs and changed into fresh clothes.
[ترجمه ترگمان]به طبقه بالا رفت و لباس تازه پوشید
[ترجمه گوگل]او به طبقه بالا رفت و به لباس های جدید تبدیل شد
9. We could hear them banging about upstairs, moving things.
[ترجمه ترگمان]صدای آن ها را شنیدیم که از پله ها به طبقه بالا می رفتند و چیزهایی را حرکت می دادند
[ترجمه گوگل]ما می توانستیم آنها را در مورد طبقه بالا بشنویم، چیزها را حرکت می دادیم
10. Tell the boy to stop messing around upstairs.
[ترجمه ترگمان]به پسر بگو دست از بازی کردن در طبقه بالا برداره
[ترجمه گوگل]پسر را به خاطر بسپاریم که در اطراف طبقه بالا بماند
11. She heard a floorboard creak upstairs.
[ترجمه ترگمان]صدای جیر جیر جیر جیر در طبقه بالا به گوش رسید
[ترجمه گوگل]او یک طبقه ی کوه یخ را در طبقه ی بالا شنیده بود
12. She's waiting for you in the conference room upstairs.
[ترجمه ترگمان]او در اتاق کنفرانس در طبقه بالا منتظر شما است
[ترجمه گوگل]او در بالای اتاق کنفرانس انتظار شما را دارد
13. The people upstairs were making a great commotion.
[ترجمه ترگمان]مردم طبقه بالا آشوب بزرگی برپا می کردند
[ترجمه گوگل]افراد بالای طبقه بالا یک جرقه بزرگ داشتند
14. I heard his heavy tread moving about upstairs.
[ترجمه ترگمان]صدای قدم های سنگین او را شنیدم که در طبقه بالا حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]من حسی سنگین خود را در حال حرکت در طبقه بالا شنیده ام
15. The top stair creaked as she went upstairs and the noise woke up her mother.
[ترجمه ترگمان]وقتی به طبقه بالا رفت، پله های بالا صدا کرد و صدا از مادرش بیدار شد
[ترجمه گوگل]پله بالا رفت و بالا رفت و سر و صدا مادرش را بیدار کرد
16. Moira walked upstairs to change her clothes.
[ترجمه ترگمان]مویرا \"رفت طبقه بالا تا لباساشو عوض کنه\"
[ترجمه گوگل]موریا بالا رفت تا لباسش را عوض کند
17. He went upstairs and knocked at the door.
[ترجمه ترگمان]به طبقه بالا رفت و در زد
[ترجمه گوگل]او بالا رفت و درب را زد
18. I went upstairs and had a shower.
[ترجمه ترگمان]به طبقه بالا رفتم و دوش گرفتم
[ترجمه گوگل]من بالا رفتم و دوش داشتم