کلمه جو
صفحه اصلی

whoosh


معنی : صدای صفیر، صدای تماس جسم سریع با هوا، صدای صفیرایجاد کردن
معانی دیگر : (صدای چیزی که به سرعت در هوا حرکت می کند) ویژ، غژ، هیس، (صدای بیرون زدن مایع از دهانه ی تنگ با فشار زیاد) فیش، فش فش، ویژ کردن، غژ کردن، هیس کردن، فش فش کردن

انگلیسی به فارسی

صدای صفیر، صدای تماس جسم سریع با هوا، صدای صفیر ایجاد کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a loud rushing or gushing sound, as made by air or water moving or expanding rapidly.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: whooshes, whooshing, whooshed
• : تعریف: to make a rushing or gushing sound, or to move (something) with such a sound.

• sound made by the flow of water or a gust of wind
blow powerfully and rapidly (as the wind); move with a powerful sound of current (as the waves)
if something whooshes somewhere, it moves there quickly or suddenly; an informal word. verb here but can also be used as a singular noun. e.g. the train came in with a whoosh of dust.

مترادف و متضاد

صدای صفیر (اسم)
whoosh

صدای تماس جسم سریع با هوا (اسم)
whoosh

صدای صفیر ایجاد کردن (فعل)
whoosh

جملات نمونه

1. crude oil spouted out of the well with a whoosh
نفت خام فش فش (کنان) از چاه فوران کرد.

2. The train sped through the station with a whoosh.
[ترجمه ترگمان]قطار با سرعت وارد ایستگاه شد
[ترجمه گوگل]قطار از طریق ایستگاه با یک کاسه حرکت کرد

3. There was a whoosh as everything went up in flames.
[ترجمه ترگمان]وقتی همه چیز به شعله های آتش نزدیک شد، صدای whoosh به گوش رسید
[ترجمه گوگل]وقتی همه چیز در شعله های آتش می افتد، کیهوش می ماند

4. No sooner had she arrived than, whoosh, she was off again.
[ترجمه ترگمان]همین که رسید، باز هم به راه افتاد
[ترجمه گوگل]او زودتر از او وارد شد، او مجددا خاموش شد

5. I felt a great whoosh of adrenalin.
[ترجمه ترگمان]ناگهان صدای whoosh به گوشم رسید
[ترجمه گوگل]احساس کردم یک کاسه بزرگ از آدرنالین است

6. I heard a large whoosh and a tremendous explosion right in front of me.
[ترجمه ترگمان]صدای انفجار بزرگ و انفجار عظیمی در جلوی من به گوش رسید
[ترجمه گوگل]من یک کاسه بزرگ و یک انفجار فوق العاده در مقابل من شنیدم

7. I heard the whoosh, and it exploded to our left.
[ترجمه ترگمان]صدای سوت را شنیدم و به سمت چپ ما منفجر شد
[ترجمه گوگل]من خویش را شنیدم و به سمت چپ منفجر شدیم

8. Soon the Presleys will know the whoosh of flush toilets and the squish of carpet underneath bare feet.
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که Presleys، استفاده از سیفون توالت و برداشتن فرش زیر پای برهنه را خواهند دانست
[ترجمه گوگل]به زودی Presleys می داند که چه کسی از توالت خیط و پیت کردن و کمر فرش زیر پاهای خالی است

9. With a small whoosh, one of four 15- millimeter projectiles streaks from the munition pod strapped to his wrist.
[ترجمه ترگمان]با یک حرکت خفیف، یکی از چهار میلیمتر از گلوله های توپ به مچ دستش فشار می آورد
[ترجمه گوگل]با یک کاسو کوچک، یکی از چهار پرتابه 15 میلیمتری از طرف غلاف موشک به مچ دستش بسته است

10. She picked it up and pulled out cork. Whoosh! A puff of smoke appeared.
[ترجمه ترگمان]آن را برداشت و چوب پنبه را بیرون کشید ! … Whoosh … دود غلیظی بیرون آمد
[ترجمه گوگل]او آن را برداشت و بیرون کشیده چوب پنبه کیست! یک پف از دود ظاهر شد

11. All it takes is a whoosh of inflationary breeze and the buck is off!
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که لازمه یه حرکت ناگهانی از باد inflationary و اون buck
[ترجمه گوگل]همه چیز رو به اتمام است، جسمی از نسیم تورمی و جبران کردن است!

12. Whoosh! The straw house falls down.
[ترجمه ترگمان]! … Whoosh … خونه پر کاهی سقوط میکنه
[ترجمه گوگل]کیست! خانه ی کوه سقوط می کند

13. WHOOSH! Noise, fire, and red smoke came from the lamp, and out of the smoke came a very big jinnee.
[ترجمه ترگمان]! WHOOSH - - - - - - - صدا، آتش و دود قرمز از چراغ بیرون آمد و دود غلیظی از دود بیرون آمد
[ترجمه گوگل]WHOOSH! از لامپ، نویز، آتش، و دود قرمز آمد و از دود یک جین بسیار بزرگ به وجود آمد

14. It goes whoosh up and whoosh down!
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !
[ترجمه گوگل]این کیه که بالا و پایین میره!

Crude oil spouted out of the well with a whoosh.

نفت خام فش‌فش (کنان) از چاه فوران کرد.


Rockets whooshed by.

فش‌فشه‌ها (موشک‌ها) فش‌فش‌کنان رد شدند.


پیشنهاد کاربران

اصلاحا" کلمه 《 وای》

اصطلاحا ب معنی "آخیش"


کلمات دیگر: