کلمه جو
صفحه اصلی

scotch


معنی : خراش، چاک، اسکاتلندی، زخم، نوار چسب اسکاچ، اسکاتلندی، چاک دادن، له کردن، مسدود کردن، زخمی کردن، مانع غلتیدن شدن
معانی دیگر : وابسته به اسکاتلند و زبان و فرهنگ آن، (گاهی با s کوچک) ویسکی اسکاتلندی، اسکاچ (scotch whisky هم می گویند)، پایان دادن، بریدن، خراشاندن، خط انداختن، دندانه انداختن، بریدگی، خراشیدگی، چوب لای چرخ گذاشتن، (از حرکت) بازداشتن، (برای جلوگیری از حرکت اتومبیل در سرازیری) چوب یا گوه زیر چرخ گذاشتن، ویسکی اسکاتلندی، با حرف بزرگ اسکاتلندی، مردد بودن

انگلیسی به فارسی

ویسکی اسکاتلندی، (با حرف بزرگ) اسکاتلندی، چاک،خراش، زخم، چاک دادن، زخمی کردن، له کردن، مسدودکردن، مانع غلتیدن شدن، مردد بودن، نوار چسب اسکاچ


اسکاچ، نوار چسب اسکاچ، چاک، زخم، خراش، زخمی کردن، چاک دادن، له کردن، مسدود کردن، مانع غلتیدن شدن


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to Scotland or its people, culture, dialect, or the like; Scottish.
اسم ( noun )
(1) تعریف: (used with a pl. verb) the people of Scotland; Scottish (usu. prec. by the).

(2) تعریف: the English dialect spoken in Scotland; Scottish.

(3) تعریف: see Scotch whisky.

• people of scotland; dialect spoken in scotland; variety of whisky produced in scotland
pertaining to scotland, of scotland; of scottish descent
wedge or wooden block used to prevent a wagon from rolling on a slope
injure, wound; cut, slash; destroy, put an end to; place a wedge or wooden block under a wheel to prevent rolling
scotch or scotch whisky is whisky made in scotland.
a scotch is a glass of scotch.
if you scotch something such as a rumour or an idea, you stop it before it can develop any further.

مترادف و متضاد

خراش (اسم)
abrasion, attrition, scratch, scrape, scuff, graze, rift, chafe, chap, scab, scotch

چاک (اسم)
cut, rift, incision, slashing, scissor, tear, split, chink, slot, slit, slash, suture, fissure, kerf, rip, hack, scotch, interstice, stoma

اسکاتلندی (اسم)
scot, erse, scots, scotch, scotsman, scotchman

زخم (اسم)
sore, ulcer, gash, lesion, trauma, scotch, wound

نوار چسب اسکاچ (اسم)
scotch

اسکاتلندی (صفت)
scotch, scottish

چاک دادن (فعل)
rift, strip, tear, slit, incise, slash, kerf, scotch, unseam

له کردن (فعل)
squelch, weigh, squash, pummel, contuse, quash, maul, squish, mangle, squeeze, rase, scotch

مسدود کردن (فعل)
close, bar, clog, choke, shut, block, barricade, shut off, caulk, blank out, jam, calk, stopper, foreclose, scotch, head back, mure, obstruct, obturate, occlude, oppilate, portcullis, stopple

زخمی کردن (فعل)
scotch

مانع غلتیدن شدن (فعل)
scotch

جملات نمونه

1. to scotch a rumor
شایعه ای را خفه کردن

2. Meat labelled "Scotch Beef" sells for a premium in supermarkets.
[ترجمه ترگمان]گوشت برچسب \"گوشت گاو\" را در سوپرمارکت ها به فروش می رساند
[ترجمه گوگل]گوشت با برچسب 'Scotch Beef' برای یک حق بیمه در سوپرمارکتها فروش می کند

3. Her remarks were intended to scotch rumours of an imminent election date.
[ترجمه ترگمان]اظهارات وی برای پخش شایعات مربوط به یک تاریخ حتمی انتخابات، در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]اظهارات او قصد داشتند شایعاتی را درباره یک تاریخ انتخابات قریب الوقوع به وجود بیاورند

4. Scotch and water, please - make it a double.
[ترجمه ترگمان]اسکاچ و آب لطفا بکنش دو برابر
[ترجمه گوگل]اسکچ و آب، لطفا - آن را دو برابر کنید

5. He polished off his scotch and slammed the glass down.
[ترجمه ترگمان]او اسکاچ خود را پاک کرد و شیشه را به هم کوبید
[ترجمه گوگل]او اسکاچ خود را تمیز کرد و شیشه را پایین کشید

6. She expected him to ask for a scotch and was rather nonplussed when he asked her to mix him a martini and lemonade.
[ترجمه ترگمان]انتظار داشت که او یک اسکاچ بخرد و وقتی از او خواست که او را یک مارتینی و یک لیموناد با او مخلوط کند، مات و مبهوت مانده بود
[ترجمه گوگل]او انتظار داشت که او یک اسکچ را بخواهد و وقتی از او خواسته بود او را یک مارتینی و لیموناد را با هم مخلوط کند، بسیار ضعیف بود

7. He's got a broad Scotch accent.
[ترجمه ترگمان]او لهجه غلیظ اسکاتلندی دارد
[ترجمه گوگل]او دارای لهجه گسترده ای است

8. Lastly, but not least - A Double Scotch!
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]در نهایت، اما نه حداقل - یک اسکاچ دو!

9. Bubba and Scotch would say, oh, we spend our Saturday nights reading the dictionary.
[ترجمه ترگمان]اگر \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \"و\" \" \" \" \" \" \" \" عصر شنبه را با خواندن فرهنگ لغت سپری می کنیم \" \" \"
[ترجمه گوگل]بوبا و اسکچ می گویند، آه، ما شنبه شب را صرف خواندن فرهنگ لغت می کنیم

10. Ferric was drinking scotch and soda, same as Carmine.
[ترجمه ترگمان]Ferric، اسکاچ و سودا، همان طور که Carmine بود
[ترجمه گوگل]Ferric نوشیدنی اسکاچ و سودا، مانند Carmine

11. Their father had advised Bubba and Scotch about verbal harassment during plebe year.
[ترجمه ترگمان]پدرشان به \"بوبا\" و \"اسکاتلندی\" درباره آزار کلامی در طول سال plebe مشاوره داده بود
[ترجمه گوگل]پدرش در طول سالی که در مورد آزار و اذیت های کلامی به Bubba و Scotch توصیه کرده بود

12. A slip of paper was attached with Scotch tape.
[ترجمه ترگمان]یک تکه کاغذ با نوار اسکاتلندی بسته شده بود
[ترجمه گوگل]لغزش کاغذ با نوار اسکاچ متصل شد

13. Entrance to the Scotch Whisky Heritage Centre.
[ترجمه ترگمان]ورود به مرکز میراث Whisky اسکاتلند
[ترجمه گوگل]ورود به مرکز میچک اسکات ویسکی

14. It maintains a portfolio of leading brands of Scotch whisky, gin, bourbon, vodka, rum and other spirits.
[ترجمه ترگمان]یک سبد of از ویسکی اسکاچ، جین، bourbon، ودکا، عرق نیشکر و دیگر ارواح را نگه می دارد
[ترجمه گوگل]این مجموعه مجموعه ای از مارک های پیشرو در ویسکی اسکاچ، جین، بوربن، ودکا، رم و دیگر ارواح ها را حفظ می کند

to scotch a rumor

شایعه‌ای را خفه کردن


اصطلاحات

the Scotch

مردم اسکاتلند، اسکاتلندی‌ها


پیشنهاد کاربران

مانع شدن


کلمات دیگر: