1. It was unreal. Like some crazy childhood nightmare.
[ترجمه ترگمان]غیر واقعی بود مثل یه کابوس دوران کودکی
[ترجمه گوگل]این غیر واقعی بود مانند کابوس دوران کودکی دیوانه
2. He seemed somehow unreal, a creature from another world.
[ترجمه ترگمان]او به نحوی غیر واقعی به نظر می رسید، موجودی از دنیای دیگر
[ترجمه گوگل]او به نوعی غیر واقعی به نظر می رسید، موجودی از یک جهان دیگر
3. It seemed unreal to be sitting and talking to someone so famous.
[ترجمه ترگمان]به نظر غیر واقعی می امد که نشسته بودم و با کسی این قدر مشهور صحبت می کردم
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید غیر واقعی است که نشستن و صحبت کردن با کسی که بسیار مشهور است
4. The whole bizarre evening had an unreal quality to it.
[ترجمه ترگمان]تمام آن شب عجیب و غریب یک کیفیت غیر واقعی داشت
[ترجمه گوگل]تمام شب عجیب و غریب کیفیت نادرستی داشت
5. Almost all fictional detectives are unreal.
[ترجمه ترگمان]تقریبا همه کاراگاهان تخیلی غیر واقعی هستن
[ترجمه گوگل]تقریبا تمام کارآگاهان داستانی غیر واقعی هستند
6. Many people go into marriage with unreal expectations.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم با انتظارات غیر واقعی به ازدواج می روند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد با انتظارات غیر واقعی ازدواج می کنند
7. The violence in those films was too unreal, it was make-believe.
[ترجمه ترگمان]گذشته از این، خشونت در این فیلم ها بسیار غیرواقعی بود
[ترجمه گوگل]خشونت در این فیلم ها بیش از حد غیر واقعی بود، اعتقاد بر این بود
8. The party began to take on an unreal, almost nightmarish quality.
[ترجمه ترگمان]مهمانی شروع به گرفتن یک کیفیت غیر واقعی و تقریبا کابوس شده کرد
[ترجمه گوگل]حزب شروع به گرفتن کیفیت غیر واقعی و تقریبا کابوس کرد
9. She felt curiously unreal, as if she were in the midst of a dream.
[ترجمه ترگمان]به طرزی عجیب غیرواقعی به نظر می رسید، انگار که در میان یک رویا فرورفته باشد
[ترجمه گوگل]او احساس کنجکاوی ناخوشایند بود، مثل اینکه در میان یک رویا بود
10. Many people have unreal expectations of what marriage will be like.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم انتظارات غیر واقعی از این که ازدواج چه شکلی خواهد داشت دارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد انتظارات غریزی از آنچه ازدواج می کنند، انتظار می رود
11. Our trip to Disneyland was unreal.
[ترجمه ترگمان]سفرمون به دیزنی لند غیر واقعی بود
[ترجمه گوگل]سفر ما به دیزنی لند غیر واقعی بود
12. He gave you £5000? Man, that's unreal!
[ترجمه ترگمان]او ۵۰۰۰ پوند به شما داد؟ غیر واقعی است!
[ترجمه گوگل]او 5000 پوند داد؟ مرد، این غیر واقعی است!
13. The whole evening seemed strangely unreal.
[ترجمه ترگمان]تمام آن شب به طرز عجیبی غیرواقعی به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]تمام شب به نظر می رسید عجیب غیر واقعی است
14. He lives in an unreal world imagined by himself.
[ترجمه ترگمان]او در یک دنیای غیر واقعی زندگی می کند که خودش تصور می کند
[ترجمه گوگل]او در یک جهان غیر واقعی که توسط خودش تصور می شود زندگی می کند