کلمه جو
صفحه اصلی

whiten


معنی : سفید شدن، سفید کردن
معانی دیگر : سفید کردن یا شدن، سفیدتر کردن یا شدن

انگلیسی به فارسی

سفیدکردن، سفیدشدن


سفید شدن، سفید کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: whitens, whitening, whitened
مشتقات: whitener (n.)
• : تعریف: to make or become white.
متضاد: blacken
مشابه: blanch, bleach

- He whitened his shirt with bleach.
[ترجمه ترگمان] پیراهنش را با سفیدکننده سفید کرد
[ترجمه گوگل] او پیراهن خود را با سفید کننده سفید کرد
- Her face whitened with fear.
[ترجمه ترگمان] چهره اش از ترس سفید شده بود
[ترجمه گوگل] چهره اش با ترس از بین رفته است

• make white, bleach, blanch; become white, fade, pale; whitewash
when something whitens or when you whiten it, it becomes whiter or paler in colour.

مترادف و متضاد

سفید شدن (فعل)
become white, whiten, bleach, turn white, blanch, blench

سفید کردن (فعل)
whiten, bleach, whitewash

make or become extremely pale


Synonyms: blanch, bleach, blench, chalk, decolor, decolorize, dull, etiolate, fade, frost, grizzle, lighten, pale, silver, turn pale, white, whitewash


Antonyms: blacken, darken, dirty


جملات نمونه

1. I must whiten my tennis shoes.
[ترجمه ترگمان]من باید کفش های تنیس ام رو سفید کنم
[ترجمه گوگل]من باید کفش های تنیس خود را سفید کنم

2. Her knuckles whiten as she clenches her hands harder.
[ترجمه ترگمان]همچنان که به دست هایش فشار می اورد، انگشتانش سفید شد
[ترجمه گوگل]دست های او را خیس می کند، زیرا دست هایش را سخت تر می کند

3. This stuff is supposed to whiten your teeth.
[ترجمه ترگمان] این چیزا قرار بود دندونات رو سفید کنه
[ترجمه گوگل]این مسائل قرار است دندان هایتان را سفید کنند

4. I looked at Jack and saw him whiten.
[ترجمه ترگمان]به جک نگاه کردم و دیدم که سفید شد
[ترجمه گوگل]من به جک نگاه کردم و دیدم او سفید می شود

5. To whiten and add elasticity to icing for piping purposes, a squeeze of lemon juice is used.
[ترجمه ترگمان]برای سفید کردن و اضافه کردن الاستیسیته به یخ زدایی برای اهداف لوله کشی، استفاده از عصاره لیمو استفاده می شود
[ترجمه گوگل]برای سفید شدن و افزودن الاستیسیته به سرخ کردن برای اهداف لوله، فشار آب لیمو استفاده می شود

6. Makeup began to whiten his lapels like droppings on a statue.
[ترجمه ترگمان]آرایش برای سفید کردن پالتویش مانند droppings روی یک مجسمه شروع شد
[ترجمه گوگل]آرایشی شروع به سفید کردن لاله هایش کرد، مانند افتادن روی یک مجسمه

7. They wanted Mark Whiten to be the right fielder, and I got to play.
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواستند که مارک Whiten مدافع درست باشد و من باید بازی کنم
[ترجمه گوگل]آنها می خواستند مارچ وایتن به عنوان صاحب حق باشد و من باید بازی کنم

8. Left fielder Mark Whiten reached out and poked a tailing fastball over the left-field wall in the second.
[ترجمه ترگمان]بازیکن چپ، مارک Whiten، به بیرون آمد و یک انبار پسماند را روی دیوار سمت چپ در جایگاه دوم قرار داد
[ترجمه گوگل]علامت گذاری بفرمایید سمت چپ وسط سمت چپ و در بالای دایره سمت چپ، یک دنده عقب به سمت بالا حرکت کرد

9. This detergent will whiten your laundry.
[ترجمه ترگمان] این ماده شوینده شما رو سفید می کنه
[ترجمه گوگل]این مواد شوینده لباس های خود را سفید می کند

10. My complexion whiten, what reason is hypertension lifts?
[ترجمه ترگمان]رنگ چهره ام سفید شد، چرا فشار خون بالا می رود؟
[ترجمه گوگل]چهره من سفید می شود، علت فشار خون بالا چیست؟

11. To whiten teeth in Photoshop, simply click with the oversized brush into the selected area, each click will brighten your selection up a bit more.
[ترجمه ترگمان]برای سفید کردن دندان ها در فتوشاپ تنها با برس بزرگ در ناحیه انتخاب شده کلیک کنید، هر کلیک انتخاب شما را کمی بیشتر روشن می کند
[ترجمه گوگل]برای سفید کردن دندان ها در فتوشاپ، فقط با قلم موی بزرگ به قسمت انتخاب شده کلیک کنید، هر کلیک انتخاب شما را کمی بیشتر می کند

12. Do - it - yourself remedies can help whiten teeth and avoiding substances that stained teeth can stop further discoloration.
[ترجمه ترگمان]انجام دهید - درمان شما می تواند به سفید شدن دندان ها و اجتناب از موادی که دندان های لکه دار می توانند تغییر رنگ بیشتری را متوقف کنند، کمک کند
[ترجمه گوگل]داروهای خودتان می توانند دندان ها را سفید کنند و اجتناب کنند که دندان های رنگدانه می توانند تغییر رنگ بیشتر را متوقف کنند

13. Perfectly whiten the blacker and all kind of pigmentation skin.
[ترجمه ترگمان]کاملا سفید شده بود و رنگ پوستش تیره تر شده بود
[ترجمه گوگل]به طور کامل blacker و هر نوع رنگ پوست را سفید کنید

14. Ingredients: natural herbage whiten essence, green tea extracts, wild chrysanthemum, aloe, constringe agency ets.
[ترجمه ترگمان]مواد لازم: جوهر سفید رنگ سفید، عصاره چای سبز، عصاره wild، آلوئه ورا، آژانس constringe
[ترجمه گوگل]عناصر طبیعی اسانس سفید سفید، عصاره چای سبز، گل داودی، آلوئه، آژانس constringe

a toothpaste that whitens the teeth

خمیردندانی که دندان‌ها را سفید می‌کند


پیشنهاد کاربران

سفیدیدن
سفیداندن


کلمات دیگر: