کلمه جو
صفحه اصلی

whitish


معنی : نسبتا سفید، نزدیک به سفید، تا اندازهای سفید
معانی دیگر : سپید نما، مایل به سفید، تقریبا سفید

انگلیسی به فارسی

تا اندازه ای سفید، نزدیک به سفید، نسبتا سفید


سفید پوستان، نزدیک به سفید، نسبتا سفید، تا اندازهای سفید


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: whitishness (n.)
• : تعریف: tending towards white, whiteness, or paleness; rather white.
مشابه: pale

• somewhat white in color
whitish means very pale and almost white in colour.

مترادف و متضاد

نسبتا سفید (صفت)
whitey, whity, whitish

نزدیک به سفید (صفت)
whitish

تا اندازه ای سفید (صفت)
whitish

جملات نمونه

1. His face took on an unhealthy whitish hue.
[ترجمه ترگمان]چهره اش از رنگ unhealthy به سفیدی می زد
[ترجمه گوگل]چهره او رنگی نجیب سفید پوشیده بود

2. The wind had dropped and a cold whitish mist from the river lingered in patches.
[ترجمه ترگمان]باد از رودخانه افتاد و مه سفیدی از رودخانه جاری شد
[ترجمه گوگل]باد کاهش یافته بود و یک غبار سفید مایل به سفید از رودخانه در تکه های

3. Kalchu finished weaving the last whitish length of woollen cloth to make a jacket and put his loom away.
[ترجمه ترگمان]به بیت آخرین تکه پارچه پشمی پشمی را به پایان برد تا ژاکت تهیه کند و کارگاه بافندگی خود را کنار بگذارد
[ترجمه گوگل]کلچو تمام طول سفید پوشیده از پارچه های پشمی را برای ایجاد یک ژاکت و پرتاب کردن فلش خود به پایان رساند

4. There were whitish spots on either side of the seat.
[ترجمه ترگمان]در دو طرف صندلی جای سفیدی دیده می شد
[ترجمه گوگل]در هر دو طرف صندلی وجود داشت

5. The wind-burnt face and whitish brows.
[ترجمه ترگمان]چهره سوخته و سفید
[ترجمه گوگل]چهره سوزانده شده با باد و برف سفید

6. This gives it a whitish sparkle as light catches millions of tiny prisms and reflects white light.
[ترجمه ترگمان]این به آن جرقه سفیدی می دهد چون نور میلیون ها منشور کوچک می گیرد و نور سفید را منعکس می کند
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که یک زرق و برق نازک به نظر می رسد چرا که نور میلیون ها منیزیم کوچک را جذب می کند و نور سفید را نشان می دهد

7. What was that clutter of thin whitish sticks in one hut?
[ترجمه ترگمان]چه چیز عجیب و غریب در یک کلبه بود؟
[ترجمه گوگل]چه کلاه گشایی از چوب نازک سفید در یک کلبه بود؟

8. Whitish bands composed of medullated nerve fibres radiating out from the optic disc are of no pathological significance and must not be confused with papilloedema .
[ترجمه ترگمان]باندهای whitish متشکل از رشته های عصبی medullated که از دیسک نوری ساطع می شوند، از اهمیت pathological برخوردار نیستند و نباید با papilloedema اشتباه گرفته شوند
[ترجمه گوگل]نوارهای سفید کننده متشکل از فیبرهای عصبی مصنوعی که از دیسک اپتیک منتشر میشوند هیچ اهمیتی ندارند و نباید با پاپیلئودم اشتباه گرفته شوند

9. North American perennial having a slender bulb and whitish flowers.
[ترجمه ترگمان]دائمی آمریکایی شمالی یک حباب باریک و گله ای سفید رنگ دارد
[ترجمه گوگل]یک ساله آمریکای شمالی دارای لامپ باریک و سفید پوشیده است

10. Leave for 5 minutes until surface looks whitish.
[ترجمه ترگمان]۵ دقیقه بماند تا سطح سفید به نظر برسد
[ترجمه گوگل]5 دقیقه به مدت 5 دقیقه بگذارید تا سطح بیضه ظاهر شود

11. A whitish crystalline powder, C 25 H 27 ClN used to treat nausea and motion sickness.
[ترجمه ترگمان]پودر بلورین رنگی، C ۲۵ H، ۲۷ ClN برای درمان تهوع و بیماری حرکتی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]پودر کریستال سفید سفید، C 25 H 27 ClN برای درمان تهوع و بیماری حرکت استفاده می شود

12. Plumper than Golden Plover, and distinguished especially by black axillaries, showing in flight, whitish rump and greyish upperparts.
[ترجمه ترگمان]plumper از Plover طلایی و به خصوص با axillaries سیاه که در پرواز، کفل سفید و دودی رنگ دار دیده می شدند
[ترجمه گوگل]پلمپر از طلای پشمالو، و به ویژه توسط زیر بغلهای سیاه، مشخص شده در پرواز، رگه سفید و صاف بالا

13. Duck of both races like diminutive duck Mallard, with black and green speculum and whitish belly.
[ترجمه ترگمان]اردک هر دو نژاد اردک وار و نرم و سفید و شکم سفید و سفید بود
[ترجمه گوگل]اردک از هر دو نژاد مانند کوچک اردک Mallard، با اسپکولوم سیاه و سبز و شکم سفید پوشیده شده است

14. The reddish colour of the disk is caused by dust and the whitish region in the centre is the bulge.
[ترجمه ترگمان]رنگ قرمز دیسک از گرد و غبار ناشی می شود و ناحیه سفیدی در مرکز برآمدگی دارد
[ترجمه گوگل]رنگ قرمز رنگ دیسک ناشی از گرد و غبار است و ناحیه سفید سفید در مرکز آن است

پیشنهاد کاربران

ماهی سفید


کلمات دیگر: