1. Your baby will try to shuffle or wiggle along the floor.
[ترجمه ترگمان]بچه شما سعی خواهد کرد روی زمین حرکت کند یا حرکت کند
[ترجمه گوگل]کودک شما سعی خواهد کرد که در کنار کف دست زدن یا چرخاندن
2. With a wiggle of her hips, she pulled up the trousers.
[ترجمه ترگمان]با تکانی به پاهایش شلوارش را بالا کشید
[ترجمه گوگل]با شلاق زدن از باسن او، شلوار را بالا کشید
3. Her hips wiggle as she walks.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که او راه می رود، باسن او تکان می خورد
[ترجمه گوگل]او در حالی که پیاده روی می کند، بیدار می شود
4. Then wiggle the finger and thumb joints. Sentence dictionary
[ترجمه ترگمان]سپس انگشت و انگشت شستش را تکان می دهد فرهنگ لغت
[ترجمه گوگل]سپس انگشت و مفاصل انگشتان را لرزاند فرهنگ لغت جمله
5. Their tails wiggle furiously like suckling piglets in their effort to hold against a current many times bigger than them.
[ترجمه ترگمان]دنباله آن ها مانند شیر بچه خوک در تلاش آن ها برای نگه داشتن در برابر جریانی که چند برابر بزرگ تر از آن ها بود تکان می خوردند
[ترجمه گوگل]دمیدن آنها به طرز وحشیانه ای مثل خوک های شیرخوار در تلاش برای نگه داشتن آنها در برابر چندین بار بزرگتر از آنها است
6. Marilyn Monroe was able to wiggle her hips in a way that drove men wild.
[ترجمه ترگمان]مرلین مونرو قادر به حرکت دادن باسن او به شیوه ای بود که مردم را وحشیانه می راند
[ترجمه گوگل]مریلین مونرو قادر بود او را به طرز وحشیانه ای بچرخاند
7. However, if you wiggle the mirror as the fly passes, the fly wiggles too.
[ترجمه ترگمان]با این حال، اگر شما آینه را به هنگام عبور پرواز تکان دهید، مگس هم حرکت می کند
[ترجمه گوگل]با این حال، اگر آینه را به عنوان پرواز عبور می کنید، پرواز نیز از بین می رود
8. I took a few minutes to wiggle out of my pantyhose and hunch into my long pants.
[ترجمه ترگمان]چند دقیقه طول کشید تا از شلوارم سر در بیاورم و به شلوار دراز خودم قوز کرده باشم
[ترجمه گوگل]من چند دقیقه طول کشید تا از جوراب شلواری من بیرون بیفتد و به شلوارهای طولانی من برسد
9. Can you wiggle your ears?
[ترجمه ترگمان]می تونی ears تکون بدی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید گوش خود را بچرخانید؟
10. He has gone wiggle - waggle and cannot be persuaded to categorical.
[ترجمه ترگمان]او به حرکت خود ادامه می دهد و نمی تواند به صراحت متقاعد شود
[ترجمه گوگل]او رفته رفته - waggle و نمی توان متقاعد به نوعی
11. Hey, you guys! Get a wiggle on! We gotta finish before nightfall.
[ترجمه ترگمان]! هی، بچه ها! تکون بخور باید قبل از غروب تموم کنیم
[ترجمه گوگل]هی، شما بچه ها دریافت زدن در! ما باید قبل از شب بخیر بریم
12. Electrons can jiggle and wiggle in a more energetic manner.
[ترجمه ترگمان]الکترون ها می توانند با انرژی بیشتری حرکت کنند و حرکت کنند
[ترجمه گوگل]الکترونها می توانند به صورت پر انرژی تر حرکت کنند
13. Glue on wiggle, button or pompom eyes and a felt nose, and glue on buttons vertically down the front.
[ترجمه ترگمان]چسب روی دنده، دکمه یا چشمان pompom و یک بینی احساس شده و چسب روی دکمه ها به شکل عمودی در جلو چسب
[ترجمه گوگل]چسب روی چشمها، چشمها و پومپوم و احساس بینی، و چسباندن روی دکمهها به صورت عمودی در جلو
14. If you can wiggle your toes freely, they should be about right.
[ترجمه ترگمان]اگر می توانید انگشتان خود را به راحتی تکان دهید، آن ها باید در مورد حق با شما باشند
[ترجمه گوگل]اگر شما می توانید انگشتان خود را آزادانه بچرخانید، آنها باید در مورد حق باشند
15. I haven't left myself much wiggle room, either.
[ترجمه ترگمان]من هم اتاق wiggle را ترک نکرده ام
[ترجمه گوگل]من خودم را به اتاقم نشانه نگرفته ام