کلمه جو
صفحه اصلی

vociferous


معنی : بلند، پر سر و صدا
معانی دیگر : پرجنجال، پرغوغا، همراه با داد و فریاد، فریادآمیز، با صدای بلند، پر صدا

انگلیسی به فارسی

صدای بلند، پر سر و صدا، بلند


پر صدا، بلند، پر سروصدا


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: vociferously (adv.), vociferousness (n.)
(1) تعریف: crying out, esp. in protest; vocal; clamorous.
مشابه: loud, vocal

- The vociferous crowd of protesters distracted the workers inside the building.
[ترجمه ترگمان] جمعیت بلند و بلند معترضین، کارگران را از داخل ساختمان منحرف کرد
[ترجمه گوگل] جمعیت غم انگیز معترضان کارگران داخل ساختمان را پرت کرد
- The vociferous heckler was ejected by security guards.
[ترجمه ترگمان] صدای بلند و بلند گوها توسط نگهبانان امنیتی بیرون انداخته شد
[ترجمه گوگل] هکلر پر سر و صدا توسط محافظان اخراج شد

(2) تعریف: characterized by loud outcrying.
مشابه: loud

- From the back of the room came a vociferous objection.
[ترجمه ترگمان] از پشت اتاق، اعتراض vociferous به گوش رسید
[ترجمه گوگل] از پشت اتاق یک اعتراض vociferous آمد

• loud, noisy, clamorous
someone who is vociferous speaks with great energy and determination, because they want their views to be heard; a formal word.

مترادف و متضاد

Synonyms: boisterous, clamant, clamorous, distracting, loud-mouthed, noisy, obstreperous, ranting, shouting, shrill, strident, uproarious, vehement, vociferant


Antonyms: quiet, silent


بلند (صفت)
forte, loud, high, long, supernal, tall, highfalutin, upland, eminent, lofty, vociferous, grandiose, sonorous, high-ranking, skyscraping

پر سر و صدا (صفت)
loud, tumultuous, blatant, obstreperous, noisy, piercing, deafening, unquiet, clamorous, vociferous, earsplitting, uproarious

loud, insistent


جملات نمونه

a vociferous crowd

جمعیت پر سر و صدا


1. a vociferous crowd
جمعیت پر سر و صدا

2. the people were vociferous for reforms
مردم با صدای بلند خواهان اصلاحات بودند.

3. He was a vociferous opponent of Conservatism.
[ترجمه ترگمان]او حریف vociferous of بود
[ترجمه گوگل]او مخالف صدای محافظه کار بود

4. Local activist groups have become increasingly vociferous as the volume of traffic passing through the village has grown.
[ترجمه ترگمان]گروه های فعال محلی به طور فزاینده ای صدای جیغ مانند حجم ترافیک عبوری از این روستا را افزایش داده اند
[ترجمه گوگل]گروه های فعال محلی به دلیل افزایش حجم ترافیکی که از طریق روستا رشد می کنند، به طور فزاینده ای در حال حرکت هستند

5. The minority population became more vociferous in its demands.
[ترجمه ترگمان]جمعیت اقلیت در خواسته هایشان more شد
[ترجمه گوگل]جمعیت اقلیت خواسته های خود را به شدت تحریک می کند

6. He is a vociferous critic of the president's stance on abortion.
[ترجمه ترگمان]او منتقد vociferous موضع رئیس جمهور در مورد سقط جنین است
[ترجمه گوگل]او یک منتقد بلندپروازانه موضع رئیس جمهور در مورد سقط جنین است

7. However, there is vociferous disagreement over how that investment might be made.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در مورد اینکه چگونه این سرمایه گذاری ممکن است ایجاد شود، شدیدا مخالف هستند
[ترجمه گوگل]با این حال، مخالفت پر سر و صدا در مورد چگونگی سرمایه گذاری ممکن است وجود دارد

8. Mr Heseltine has been Mr Clarke's most vociferous supporter.
[ترجمه ترگمان]آقای Heseltine یکی از حامیان گوش خراش آقای کلارک بوده است
[ترجمه گوگل]آقای Heseltine است که طرفدار پرشور آقای کلارک است

9. Younger party members have been more vociferous in registering their dissatisfaction at the foot-dragging over the reforms begun in 198
[ترجمه ترگمان]اعضای حزب کوچک تر در ثبت نارضایتی خود از پای اصلاحات که در ۱۹۸ شروع شد، سر و صدای بیشتری به سر می برند
[ترجمه گوگل]اعضای حزب جوانتر در ثبت نام نارضایتی خود در رکود در برابر اصلاحات آغاز شده در 198

10. However, all the leading architectural journals were vociferous in their support for Scott.
[ترجمه ترگمان]با این حال، همه مجلات برجسته معماری در حمایت خود از اسکات به صدا درآمدند
[ترجمه گوگل]با این حال، تمام نشریات برجسته معماری در حمایت خود از اسکات بودند

11. One of the most vociferous opponents to the Sainsbury's scheme is Eileen Halliday.
[ترجمه ترگمان]یکی از the مخالفان برنامه Sainsbury \"ایلین Halliday\" است
[ترجمه گوگل]ایلین هالیدی یکی از مخالفان پر سر و صدا در طرح ساینزبوری است

12. The most vociferous critic among this latter group was W. . Edwards Deming.
[ترجمه ترگمان]The منتقد در بین این گروه دوم، W ادواردز Deming بود
[ترجمه گوگل]بیشتر منتقد آواز در میان این گروه دوم، W ادوارد دمینگ

13. His approach has won keen admirers and vociferous detractors in the United States.
[ترجمه ترگمان]رویکرد او دوستداران و and تیز را در آمریکا به دست آورده است
[ترجمه گوگل]رویکرد او، متقاعدکنندگان محترم و مخالفان بلندپایه در ایالات متحده را به دست آورده است

14. Board meetings grew ever more vociferous and anguished.
[ترجمه ترگمان]جلسات هیات مدیره تا به حال پر سر و صدا و مضطرب شده بود
[ترجمه گوگل]جلسات هیئت مدیره روزافزون و مضطرب شد

The people were vociferous for reforms.

مردم با صدای بلند خواهان اصلاحات بودند.


پیشنهاد کاربران

پر هیاهو


کلمات دیگر: