کلمه جو
صفحه اصلی

scrapheap


معنی : انبار کالای قراضه
معانی دیگر : توده ی آهن پاره (یا هر چیز دور انداخته شده)، تل آشغال، انبار کالای قراضه

انگلیسی به فارسی

تودهی آهن پاره (یا هر چیز دور انداخته شده)، تل آشغال


scrapheap، انبار کالای قراضه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a pile of useless material, esp. rusted metal.

• garbage dumping site, dump; pile of garbage or trash; pile of discarded metal
garbage dumping site, dump; pile of garbage or trash; pile of discarded metal
if you throw someone or something on the scrap-heap, you dismiss them or get rid of them completely because they are no longer of any use to you.

مترادف و متضاد

انبار کالای قراضه (اسم)
scrapheap

جملات نمونه

1. throw (or cast) on the scrapheap
دور انداختن

2. Miners have been thrown on the scrapheap with no prospects.
[ترجمه ترگمان]Miners بدون هیچ آینده ای دور انداخته شده اند
[ترجمه گوگل]معدنچیان با چشم انداز نابود شده اند

3. Three years later he was on the political scrapheap.
[ترجمه ترگمان]سه سال بعد او در the سیاسی بود
[ترجمه گوگل]سه سال بعد او در جنجال سیاسی قرار داشت

4. Many older people feel they have been consigned to the medical scrapheap.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد مسن احساس می کنند که به the پزشکی سپرده شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد مسن تر احساس می کنند که آنها به ضایعات پزشکی منتقل شده اند

5. What does it mean if you have been there for 20 years and feel you are thrown on the scrapheap?
[ترجمه ترگمان]این یعنی چه؟ ۲۰ سال است که آنجا بوده اید و احساس می کنید که به the می روید؟
[ترجمه گوگل]منظور شما این است که اگر برای 20 سال آنجا شده اید و احساس می کنید که شما در حال قتل عام هستید؟

6. The rejection meant our daughter was already on life's scrapheap.
[ترجمه ترگمان]جواب رد شدن به این معنا بود که دختر ما در حال زندگی است
[ترجمه گوگل]رد به این معنی است که دختر ما در حال حاضر در ضرب و شتم زندگی بوده است

7. He liked the way female models were thrown on the scrapheap by their late twenties.
[ترجمه ترگمان]او از روشی که مدل های زن در دهه بیست سالگی زندگی می کردند را دوست داشت
[ترجمه گوگل]او دوست داشت که مدل های زنانه در 20 سالگی اواخر دهه ی هشتاد و هشتاد و هفتاد و هشتاد و هشتاد و هفتاد و هشت

8. In a society that is being continuously transformed by market forces, traditional values are dysfunctional and anyone who tries to live by them risks ending up on the scrapheap.
[ترجمه ترگمان]در جامعه ای که به طور مداوم توسط نیروهای بازار تغییر شکل داده می شود، ارزش های سنتی ناکارآمد هستند و هر کس که تلاش کند با آن ها زندگی کند، با خطر نابودی مواجه می شود
[ترجمه گوگل]در جامعه ای که به طور مداوم توسط نیروهای بازار تغییر می یابد، ارزش های سنتی ناکارآمد هستند و هرکسی که سعی می کند از طریق آنها زندگی کند، خطر پایان دادن به سقوط را دارد

9. Whenever his inventions don't work quite perfectly, Wendel simply throws them on the scrapheap and starts again.
[ترجمه ترگمان]هر وقت اختراعات او کاملا درست کار نمی کنند، Wendel به سادگی آن ها را روی the می اندازد و دوباره شروع می کند
[ترجمه گوگل]هر زمان اختراعاتش کاملا کاملا کار نمی کند، وندل به سادگی آنها را بر روی ضرب و شتم قرار می دهد و دوباره شروع می کند

10. They can't just consign me to the scrap heap because I'm over fifty!
[ترجمه ترگمان]به این خاطر که من بیش از پنجاه سال دارم
[ترجمه گوگل]آنها نمیتوانند فقط به پاشیدن قراضه مراجعه کنند زیرا من بیش از پنجاه نفر هستم!

11. My first computer has been consigned to the scrap heap.
[ترجمه ترگمان] اولین کامپیوتر من به یه کپه زباله سپرده شده
[ترجمه گوگل]اولین کامپیوتر من به پشته ی ضایعات فرستاده شده است

12. Many top class players end up on the scrap heap after a short career.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بازیکنان رده بالای بعد از یک شغل کوتاه، روی این قراضه رها می شوند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بازیکنان درجه یک پس از یک شغل کوتاه، روی پشته ی ضایعات قرار می گیرند

13. Aesthetic appreciation is thrown on the scrap heap.
[ترجمه ترگمان]قدردانی از روی یک توده است
[ترجمه گوگل]قدردانی زیبایی به پشته ی ضایعات ریخته می شود

14. Some people believe that Communism has been relegated/consigned to the scrap heap of history.
[ترجمه ترگمان]برخی از مردم بر این باورند که کمونیسم به فراموشی سپرده شده است
[ترجمه گوگل]بعضی ها معتقدند کمونیسم به زباله های تاریخی منتهی شده است

15. With the closure of the factory, thousands of workers have been thrown on the scrap heap.
[ترجمه ترگمان]با بسته شدن این کارخانه، هزاران کارگر بر روی این قراضه رها شده اند
[ترجمه گوگل]با تعطیلی کارخانه، هزاران کارگر در پشته ضایعات ریخته شده اند

16. Many people who had been with the company for years were just thrown on the scrap heap.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افرادی که سال ها با شرکت در این شرکت بوده اند، فقط روی یک تکه سنگ افتاده بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افرادی که سالها با این شرکت بودند فقط بر روی پشته ی ضایعات افتادند

17. Thousands of Europe's tanks and guns are going to the scrap heap.
[ترجمه ترگمان]هزاران تانک و تفنگ از اروپا به سوی scrap می روند
[ترجمه گوگل]هزاران تانک و اسلحه در اروپا به پشته قراضه می روند

18. The decision to close the factory has consigned 6 000 people to the scrap heap.
[ترجمه ترگمان]این تصمیم برای بستن کارخانه ۶ هزار نفر را به the واگذار کرده است
[ترجمه گوگل]تصمیم به بستن کارخانه 6000 نفر را به پشته قراضه منتقل کرده است

19. It is too soon to say that the videodisc should be consigned to the scrap heap of technological history.
[ترجمه ترگمان]خیلی زود است که بگوییم the باید به زباله دان تاریخ تکنولوژیکی سپرده شود
[ترجمه گوگل]خیلی زود است که بگوییم ویدئوی دیسک باید به پشته ضایعات تاریخ فن آوری ارسال شود

20. Earlier in my visit I had spotted some castings on his scrap heap which I was fairly sure belonged to a turbine.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که به ملاقاتم می اید، از روی scrap که کاملا مطمئن بودم به توربین تعلق دارد، دیده بودم
[ترجمه گوگل]پیش از این در دیدار من برخی از ریخته گری ها را روی پشته ی قراضه اش دیدم که کاملا مطمئن بودم مربوط به توربین است

21. Just a smear of protoplasm,[sentence dictionary] another speck on the biological scrap heap.
[ترجمه ترگمان]فقط یه لکه جرم زنده میمونه، یه ذره دیگه روی یه کپه خونی
[ترجمه گوگل]فقط یک لکه پروتوپلاسم، [واژه فرهنگ لغت] یکی دیگر از دانه ها در پشته زباله بیولوژیکی است

22. Harry Bromley is putting up his own money to try to keep the aircraft off the scrap heap.
[ترجمه ترگمان]هری Bromley پول خودش را جمع می کند و سعی می کند هواپیما را از روی scrap دور نگه دارد
[ترجمه گوگل]هری برملی پول خودش را به دست می دهد تا سعی کند هواپیما را از پشته ی ضایعات نگه دارد

23. But miners say that the continuing importation of cheap foreign coal is helping to put their jobs on the scrap heap.
[ترجمه ترگمان]اما معدنچیان می گویند که ادامه واردات زغال سنگ خارجی ارزان کمک می کند تا کار خود را بر روی scrap انجام دهند
[ترجمه گوگل]اما معدنچیان می گویند که ادامه واردات ذغال سنگ بی ارزش خارجی کمک می کند تا شغل خود را روی پشته ی ضایعات قرار دهد

24. As a result, they would be better educated and would not be thrown on the scrap heap.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، آن ها بهتر آموزش خواهند دید و بر روی توده scrap نخواهند انداخت
[ترجمه گوگل]در نتیجه، آنها تحصیلات بیشتری خواهند داشت و در پشته ضایعات نخواهند ریخت

اصطلاحات

throw (or cast) on the scrapheap

دور انداختن


پیشنهاد کاربران

انبار ضایعات

فرد یا چیز به دردنخور


کلمات دیگر: