کلمه جو
صفحه اصلی

wile


معنی : فریب، تزویر، حیله، خدعه، مکر، تلبیس، بطمع انداختن، اغوا کردن، فریفتن
معانی دیگر : نیرنگ، دستان، ترفند، ستاوه، مسحور کردن، فریفته کردن، جلب کردن، دلربایی کردن، (جمع) اطوار بازی، جفاکاری، (قدیمی) فریبایی، حیله گری، ترفندبازی

انگلیسی به فارسی

حیله، فریب، خدعه، تزویر، مکر، تلبیس، بطمع انداختن، فریفتن، اغوا کردن


ویل، فریب، مکر، تزویر، حیله، خدعه، تلبیس، بطمع انداختن، اغوا کردن، فریفتن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a trick or stratagem intended to mislead, entice, or entrap.
مشابه: ploy, ruse, stratagem, subterfuge, trap

- The elderly couple were taken in by the wiles of this swindler.
[ترجمه ترگمان] این شیاد و شیاد و شیاد و شیاد و شیاد و شیاد و شیاد و شیاد و شیاد و شیاد و شیاد و شیاد و شیاد و شیاد و شیاد و شیاد و شیاد و شیاد و شیاد و شیاد و شیاد
[ترجمه گوگل] زن و شوهر سالخورده توسط wiles این کلاهبردار گرفته شده است

(2) تعریف: (often pl.) cunning or seductive behavior; guile; trickery.

- He claims he was enticed by her "feminine wiles."
[ترجمه ترگمان] او ادعا می کند که \"نیرنگ های زنانه\" او را فریب داده است
[ترجمه گوگل] او ادعا می کند او توسط 'wiles زنانه' مورد تحسین قرار گرفته است
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: wiles, wiling, wiled
(1) تعریف: to lure, mislead, or entrap by cunning or seductiveness.

- His buddies wiled him away from his studies with the promise of easy winnings at poker.
[ترجمه ترگمان] دوستانش او را از درس دادن به قمار و بردن قمار در پوکر منصرف کردند
[ترجمه گوگل] دوستانش او را از تحصیلات خود با وعده شایستگی های آسان در پوکر دور کردند

(2) تعریف: to pass (time), esp. in a pleasant manner (usu. fol. by away). (See while.)

- We wiled away a few hours in the back yard.
[ترجمه ترگمان] چند ساعتی در حیاط پشتی راه رفتیم
[ترجمه گوگل] ما چند ساعت در حیاط پشتی ماندم

• trick, cunning; lure, enticement
plan a scheme; cheat, deceive; tempt, entice; pass time (when used as "wile away")

مترادف و متضاد

فریب (اسم)
bewitchment, conjuration, cheat, humbuggery, wile, allurement, lure, enticement, deception, deceit, fraud, delusion, temptation, seducement, magic, sorcery, bluff, bamboozle, bilk, bob, humbug, brogue, cantrip, imposture, swindle, defraudation, diabolism, hocus-pocus, goety, hoodoo, inveiglement

تزویر (اسم)
artifice, wile, deception, falsification, duplicity

حیله (اسم)
illusion, foul, craft, cunning, deftness, wile, deception, deceit, fraud, evasion, trick, ruse, humbug, gaff, imposture, gimmick, guile, monkeyshine, slyness

خدعه (اسم)
cunning, craftiness, wile, deceit, trick, ruse

مکر (اسم)
wile, ruse, imposture, guile

تلبیس (اسم)
wile, guile, subreption

به طمع انداختن (فعل)
allure, wile

اغوا کردن (فعل)
wile, lure, entice, seduce, crimp, tempt

فریفتن (فعل)
fudge, cheat, hustle, wile, lure, decoy, charm, inveigle, entice, deceive, bewitch, delude, enchant, seduce, skunk, captivate, diddle, tempt, euchre, fob, jilt, mesmerize

cunning


Synonyms: angle, artfulness, artifice, cheating, chicane, chicanery, con, contrivance, craft, craftiness, deceit, deception, device, dishonesty, dissimulation, dodge, feint, flimflam, fraud, gambit, game, gimmick, guile, hoax, horseplay, imposition, little game, lure, maneuver, monkey business, monkeyshines, plot, ploy, racket, ruse, scam, scheming, setup, shenanigans, skullduggery, slant, slyness, stratagem, stunt, subterfuge, switch, trick, trickery, twist


Antonyms: naivety, stupidity


جملات نمونه

1. to wile (or while) away
حرام کردن،به بطالت گذراندن،تلف کردن

2. his sermons would even wile the birds from the trees
موعظه های او حتی پرندگان را از درختان جلب می کرد.

3. The fox’s wiles will never enter the lion’s head.
[ترجمه ترگمان]نیرنگ روباه هرگز به سر شیر نمی رسد
[ترجمه گوگل]طلای روباه هرگز وارد شیر نخواهد شد

4. All her wiles were to persuade them to buy the goods.
[ترجمه ری ری] همه ی ترفند هایش به خاطر این بود ک آن ها را به خرید کالا متقاعد سازد
[ترجمه ترگمان]همه حیله های او می خواستند آن ها را متقاعد کنند که اجناس را بخرند
[ترجمه گوگل]همه او را متقاعد کرد که آنها را برای خرید کالاها متقاعد سازند

5. the wiles of a skilled negotiator.
[ترجمه ترگمان]و نیرنگ های یک مذاکره کننده ماهر
[ترجمه گوگل]سخنان یک مذاکره کننده ماهر

6. She used all her feminine wiles on Sam in order to get her way.
[ترجمه ترگمان]او از همه شیوه های زنانه استفاده کرده بود تا راه خود را باز کند
[ترجمه گوگل]او برای استفاده از همه ی اوج های زنانه خود در سام، از راه او استفاده کرد

7. She used her womanly wiles/charms to persuade him to change his mind.
[ترجمه ترگمان]او از wiles زنانه استفاده می کرد تا او را متقاعد کند که نظرش را عوض کند
[ترجمه گوگل]او با استفاده از زرق و برق های زنانه خود / فریبنده برای متقاعد کردن او را به تغییر ذهن خود

8. She'll have to use all her feminine wiles to get him to agree.
[ترجمه ترگمان]او باید از همه شیوه های زنانه استفاده کند تا او را راضی کند
[ترجمه گوگل]او باید از تمام wiles زنانه خود استفاده کند تا او را به توافق برساند

9. It was impossible to resist her feminine wiles .
[ترجمه ترگمان]مقاومت در برابر wiles زنانه غیرممکن بود
[ترجمه گوگل]غیرممکن بود که در مقابل زن و شوهرش مقاومت کند

10. My wile and I consider this to be a most fortunate match.
[ترجمه ترگمان]به نظر من این وصلت خوبی است
[ترجمه گوگل]من عاشق این هستم و من این را به عنوان یک بازی شادتر میدانم

11. Am I proud of resorting to stereotypical womanly wiles when I am supposed to be a postmodernist feminist egalitarian?
[ترجمه ترگمان]آیا من به متوسل شدن به stereotypical زنانه wiles که قرار است طرفدار حقوق egalitarian باشم افتخار می کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا من افتخار می کنم که به یک زن و شوهر عاشقانه عجیب و غریب بپیوندم، زمانی که قصد داشتم یک فمینیست پست مدرن باشد؟

12. After repelling the wiles of Tufnell, Wright and Jones ensured that three figures were raised by the close.
[ترجمه ترگمان]بعد از دفع the of، رایت و جونز اطمینان دادند که سه رقم از فاصله نزدیک بالا برده شدند
[ترجمه گوگل]رایت و جونز پس از فریاد زدن توفنل، اطمینان دادند که سه شخصیت با نزدیک شدن مطرح شده اند

13. Their wiles are starting to work.
[ترجمه ترگمان]wiles شروع به کار می کنند
[ترجمه گوگل]کارهای آنها شروع به کار می کنند

14. Or, in keeping with theme week, the hapless Wile E. . Coyote in futile pursuit of the Roadrunner.
[ترجمه ترگمان]یا، با نگاه داشتن در هفته تم، the Wile hapless، به طور بی هوده به دنبال the
[ترجمه گوگل]یا، با توجه به هفته تم، Wile E بی رحم کویوت در جستجوی بی هدف Roadrunner

15. They valued wiles, street smarts, never education.
[ترجمه ترگمان]آن ها wiles، زیرکی خیابانی، و هرگز آموزش و پرورش ارزش قائل بودند
[ترجمه گوگل]آنها ارزش ها و خیالات، خیابان ها، آموزش های هرگز

He is back to his old wiles.

او به حیله‌های سابقش برگشته است.


His sermons would even wile the birds from the trees.

موعظه‌های او حتی پرندگان را از درختان جلب می‌کرد.


اصطلاحات

to wile (or while) away

حرام کردن، به بطالت گذراندن، تلف کردن



کلمات دیگر: