کلمه جو
صفحه اصلی

whopper


معنی : گنده، از اندازه بزرگتر
معانی دیگر : (عامیانه)، هر چیز بسیار بزرگ، غول آسا، دیوپیکر، سترگ، عظیم، ساختگی

انگلیسی به فارسی

گنده، (در گفتگو) از اندازه بزرگتر، عظیم، ساختگی


کلفت، گنده، از اندازه بزرگتر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (informal) something exceptionally large, esp. as compared to others of its kind.

- That fish was a whopper.
[ترجمه ترگمان] ! اون ماهی یه دوبل برگر بود
[ترجمه گوگل] این ماهی شگفت انگیز بود

(2) تعریف: a gross lie.

- Her story about being a princess was a whopper.
[ترجمه No one] داستان اون درمورد شاهزاده بودنش یه گنده گویی بود.
[ترجمه ترگمان] داستان اون در مورد اینکه پرنسس بودن یه برگر گنده بود
[ترجمه گوگل] داستان او در مورد اینکه یک شاهزاده خانم بود، کلوپ بود

• huge lie; something particularly large (slang)
a whopper is a very big lie; an old-fashioned, informal word.
a whopper is also an unusually large example of something; an old-fashioned, informal word.

مترادف و متضاد

گنده (اسم)
whopper

از اندازه بزرگتر (اسم)
whopper

جملات نمونه

1. She tells one whopper after another.
[ترجمه ترگمان]او یکی پس از دیگری به من می گوید
[ترجمه گوگل]او یکی پس از دیگری می گوید

2. The fisherman had caught a whopper.
[ترجمه ترگمان]ماهیگیر یک برگر برگر گیر آورده بود
[ترجمه گوگل]ماهیگیر یک کلاهبرداری را گرفت

3. As comets go, it is a whopper.
[ترجمه ترگمان]چون ستاره های دنباله دار حرکت می کنند، یک whopper است
[ترجمه گوگل]همانطور که ستاره دنباله دار می رود، این یک کلبه است

4. The fish Mike caught was a whopper.
[ترجمه ترگمان] اون ماهی که \"مایک\" گیر کرده بود
[ترجمه گوگل]ماهی مایک گرفتار بود whopper

5. And as many as 500 whopper swans feed on the farmland adjacent to the lough.
[ترجمه ترگمان]و به اندازه ۵۰۰ قو whopper که زمین های کشاورزی مجاور to را تغذیه می کنند
[ترجمه گوگل]و 500 گاوچران بزرگ به زمین های زراعی که در نزدیکی لوه آمده اند تغذیه می کنند

6. Pete has caught a whopper .
[ترجمه ترگمان] پیت \"یه دوبل برگر گیر آورده\"
[ترجمه گوگل]پیت یک کلاهبردار را گرفت

7. I came up with a whopper.
[ترجمه ترگمان]! یه برگر برگر کبابی سفارش دادم
[ترجمه گوگل]من با یک شگفت انگیز آمدم

8. This storm's going to be a whopper.
[ترجمه ترگمان]این طوفان خیلی شلوغ میشه
[ترجمه گوگل]این طوفان به نظر می رسد بسیار شگفت انگیز است

9. He was three years older than Whopper.
[ترجمه ترگمان]او سه سال از Whopper بزرگ تر بود
[ترجمه گوگل]او سه سال بیشتر از Whopper بود

10. Whopper was standing in the doorway.
[ترجمه ترگمان]Whopper در آستانه در ایستاده بود
[ترجمه گوگل]کثیف در در آستانه ایستاده بود

11. Whopper kept running all the way to the drugstore.
[ترجمه ترگمان]Whopper تمام راه داروخانه را اداره می کرد
[ترجمه گوگل]کلاهبردار تماما در معرض داروخانه قرار دارد

12. Bring me back a whopper and I'll a happy old man.
[ترجمه ترگمان]یه برگر برگر بهم برگردون و یه پیرمرد خوشحال رو پیدا می کنم
[ترجمه گوگل]من را به عقب برگرداند و من یک مرد باهوش خوشحال خواهم بود

13. Whopper did not answer(Sentence dictionary), but his eyes were shining with excitement.
[ترجمه ترگمان]Whopper پاسخ (کتاب لغت نامه)را نداد، اما چشمانش از هیجان می درخشید
[ترجمه گوگل]کلوپ پاسخ داد (فرهنگ لغت حکم)، اما چشم او با هیجان درخشان بود

14. But Whopper kept playing his game.
[ترجمه ترگمان]اما Whopper بازی خود را ادامه می داد
[ترجمه گوگل]اما Whopper بازی بازی خود را ادامه داد

15. JULES What do they call a Whopper?
[ترجمه ترگمان]اونا به \"Whopper\" چی میگن؟
[ترجمه گوگل]JULES چه چیزی آنها را به نام Whopper می نامند؟

پیشنهاد کاربران

دروغ بزرگ، چاخان

گنده، عظیم الحثه،
1 - a thing that is extremely or unusually large.
"the novel is a 1, 079 page whopper"
monster, brute, beast, giant, colossus, ، monstrosity، jumbo
چاخان
2 - a gross or blatant lie.


کلمات دیگر: