کلمه جو
صفحه اصلی

vocational


معنی : پیشهای
معانی دیگر : وابسته به حرفه، حرفه ای، پیشگانی، کسی

انگلیسی به فارسی

پیشه ای،کسی


فنی و حرفه ای، پیشهای


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: vocationally (adv.)
(1) تعریف: of or pertaining to a career or occupation.

(2) تعریف: of or relating to education or guidance in a given career or occupation.

• of or pertaining to an occupation; of or pertaining to training in career skills
vocational describes the skills needed for a particular job or profession.

مترادف و متضاد

پیشه ای (صفت)
vocational

جملات نمونه

1. vocational school
مدرسه ی حرفه ای

2. I go to a vocational school.
[ترجمه فرفر] من به یک مدرسه ی فنی و حرفه ای میروم
[ترجمه ترگمان] من می رم به یه مدرسه حرف بزنم
[ترجمه گوگل]من به یک مدرسه حرفه ای می روم

3. The trainers have a programme to teach them vocational skills.
[ترجمه ترگمان]مربیان برنامه ای برای آموزش مهارت های شغلی به آن ها دارند
[ترجمه گوگل]مربیان برنامه ای برای آموزش مهارت های حرفه ای خود دارند

4. The new Act allows for the creation of vocational schools.
[ترجمه ترگمان]این قانون جدید اجازه ایجاد مدارس حرفه ای را می دهد
[ترجمه گوگل]قانون جدید اجازه می دهد تا برای ایجاد مدارس حرفه ای

5. The Swedes regard vocational training as a part of a youngster's education.
[ترجمه ترگمان]سوئدی ها آموزش حرفه ای را بخشی از آموزش جوانان می دانند
[ترجمه گوگل]سوئدی ها آموزش حرفه ای را بعنوان بخشی از آموزش جوانان می دانند

6. In total, 700 people gained vocational qualifications or credit achievement through the Youth and Adult Training programmes.
[ترجمه ترگمان]در مجموع، ۷۰۰ نفر از طریق برنامه های آموزش جوانان و جوانان صلاحیت حرفه ای یا موفقیت شغلی کسب کردند
[ترجمه گوگل]در مجموع، 700 نفر از طریق برنامه های آموزشی جوانان و بزرگسالان، مدارک تحصیلی یا موفقیت اعتباری کسب می کنند

7. It has focused on congestion, vocational education and the freight sector's public image.
[ترجمه ترگمان]این مرکز بر ازدحام، آموزش حرفه ای و تصویر عمومی بخش باربری متمرکز شده است
[ترجمه گوگل]این امر بر فرسایش، آموزش حرفه ای و تصویر عمومی بخش حمل و نقل تمرکز دارد

8. The vocational course in architecture seeks to equip students with the knowledge and skills needed to enter the profession.
[ترجمه ترگمان]درس حرفه ای در معماری به دنبال مجهز کردن دانش آموزان با دانش و مهارت های مورد نیاز برای ورود به این حرفه است
[ترجمه گوگل]دوره حرفه ای در معماری به دنبال آموزش دانش آموزان به دانش و مهارت های مورد نیاز برای ورود به حرفه است

9. The National qualifications are a vocational equivalent to academic A levels, the Higher National to ordinary degrees.
[ترجمه ترگمان]صلاحیت ملی یک معادل حرفه ای برای سطوح دانشگاهی، سطح بالاتر ملی تا درجات معمولی است
[ترجمه گوگل]مدارک ملی معادل حرفه ای به سطوح آکادمیک، عالی بالاتر از سطح ملی است

10. Three hundred vocational qualifications are now accredited.
[ترجمه ترگمان]اکنون در حال حاضر سیصد صلاحیت حرفه ای وجود دارد
[ترجمه گوگل]سه صد مدارک حرفه ای در حال حاضر معتبر هستند

11. Some have injected low-level academics into low-level vocational classes.
[ترجمه ترگمان]برخی از دانشگاهیان سطح پایین را به کلاس های شغلی سطح پایین تزریق کرده اند
[ترجمه گوگل]برخی از دانشگاهیان سطح پایین را به کلاس های حرفه ای پایین در سطح پایین تزریق کرده اند

12. After that students go off to vocational and on-the-job training.
[ترجمه ترگمان]پس از آن دانش آموزان برای آموزش شغلی و حرفه ای به مدرسه می روند
[ترجمه گوگل]پس از آن دانش آموزان به آموزش حرفه ای و در محل کار می روند

13. Eventually unmarried women found vocational outlets as missionaries.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، زنان مجرد، به عنوان مبلغ مذهبی، خروجی های حرفه ای پیدا کردند
[ترجمه گوگل]در نهایت زنان غیر مجرد، رسانه های حرفه ای را به عنوان مبلغین یافتند

14. Vocational Studies allow students to make an informed choice of career options.
[ترجمه ترگمان]مطالعات حرفه ای به دانش آموزان اجازه انتخاب آگاهانه از گزینه های شغلی را می دهد
[ترجمه گوگل]مطالعات حرفه ای به دانشجویان اجازه می دهد که انتخاب های آگاهانه از گزینه های حرفه ای را انتخاب کنند

vocational school

مدرسه‌ی حرفه‌ای


پیشنهاد کاربران

وابسته به شغل - شغلی

حرفه ای - شغلی

فنی حرفه ای


کلمات دیگر: