1. she invested her money wisely and reaped a great profit
او پول خود را عاقلانه به کار زد و سود کلانی به دست آورد.
2. he acted so simply and so wisely that everyone admired him
او آنقدر با سادگی و عقل عمل کرد که همه او را تحسین کردند.
3. If you command wisely, you'll be obeyed cheerfully. Thomas Fuller
[ترجمه ترگمان]اگر عاقلانه عمل کنی، از خوشحالی اطاعت خواهی کرد توماس فولر
[ترجمه گوگل]اگر عاقلانه رفتار کنید، به شما آرام میرسد توماس فولر
4. By investing wisely she accumulated a fortune.
[ترجمه ترگمان]با سرمایه گذاری هوشمندانه اون ثروت جمع کرد
[ترجمه گوگل]با سرمایه گذاری عاقلانه او ثروت را جمع کرد
5. wisely by/in ignoring such bad advice.
[ترجمه ترگمان]عاقلانه این نصیحت بد را نادیده گرفت
[ترجمه گوگل]عاقلانه / با نادیده گرفتن چنین توصیه های بد
6. Our man had wisely decided to be picked up at the farm.
[ترجمه ترگمان]مرد ما عاقلانه تصمیم گرفته بود که تو مزرعه انتخاب بشه
[ترجمه گوگل]انسان ما عاقلانه تصمیم گرفت که در مزرعه برداشت شود
7. The pilot wisely decided to return to Farnborough post haste.
[ترجمه ترگمان]خلبان عاقلانه تصمیم گرفت که با عجله به Farnborough برگردد
[ترجمه گوگل]خلبان عاقل تصمیم به بازگشت سریع به Farnborough پست شد
8. He wisely contented himself with his family and his love of nature.
[ترجمه ترگمان]او عاقلانه خود را با خانواده اش و عشق خویش قانع کرد
[ترجمه گوگل]او عاقلانه خود را با خانواده اش و عشق خود به طبیعت متقاعد کرد
9. The King ruled his people well and wisely.
[ترجمه ترگمان]پادشاه بر مردم خود خوب و خردمندانه حکومت می کرد
[ترجمه گوگل]پادشاه مردم خود را به خوبی و عاقل حکومت نمود
10. We look forward and try to plan wisely.
[ترجمه ترگمان]به جلو نگاه می کنیم و سعی می کنیم هوشمندانه برنامه ریزی کنیم
[ترجمه گوگل]ما مشتاقانه منتظر است و سعی داریم عاقلانه برنامه ریزی کنیم
11. Invest your money wisely through Home Counties Savings Trust.
[ترجمه ترگمان]پول خود را عاقلانه از طریق صندوق پس انداز پول بخش مسکن تهیه کنید
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری پول خود را با عقل از طریق سرزمین خانه های پس انداز اعتماد
12. She had wisely smartened herself up.
[ترجمه ترگمان]او خود را کام لا تمیز کرده بود
[ترجمه گوگل]او عاقلانه خودش را پرت کرد
13. He wisely decided to tell the truth.
[ترجمه ترگمان]اون عاقلانه تصمیم گرفت که حقیقت رو بگه
[ترجمه گوگل]او عاقل تصمیم به حقیقت داد
14. The Government has wisely allowed legislators to choose between this approach and one of the Warnock minority alternatives.
[ترجمه ترگمان]دولت عاقلانه به قانونگذاران اجازه می دهد بین این روش و یکی از گزینه های اقلیت وارناک انتخاب کنند
[ترجمه گوگل]دولت عاقل به قانونگذاران اجازه می دهد بین این رویکرد و یکی از گزینه های اقلیت ونوک را انتخاب کند