کلمه جو
صفحه اصلی

wiry


معنی : سفت، قابل انحناء، پرطاقت، سیمی
معانی دیگر : سیم مانند، سفت و شق، زبر، مفتول دار، لاغر و عضلانی، باریک اندام و قوی، کج شو

انگلیسی به فارسی

وحشی، پرطاقت، سیمی، سفت، قابل انحناء


سیمی، سفت، کج شو، قابل انحنا ، پرطاقت


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: wirier, wiriest
مشتقات: wirily (adv.), wiriness (n.)
(1) تعریف: of, pertaining to, made of, or in the form of wire.

(2) تعریف: like wire in appearance; stiff; kinky.

(3) تعریف: like wire in combining slenderness with strength; sinewy.
متضاد: flabby
مشابه: athletic

- a short, wiry jockey
[ترجمه ترگمان] یه سوارکار قد کوتاه و قوی
[ترجمه گوگل] یک سوار کوتاه کوتاه

• resembling or made of a thin flexible cord of metal; sinewy, strong, tough; lean and muscular; produced by vibrating wires
someone who is wiry is thin but has strong muscles.
something that is wiry is stiff and rough to touch.

مترادف و متضاد

سفت (صفت)
firm, able-bodied, stiff, horny, hard, rigid, fast, solid, dense, tough, tight, tenacious, thick, ironclad, stark, burly, brawny, beefy, chopping, tense, taut, wiry, hard-boiled, muscle-bound

قابل انحناء (صفت)
limp, flexible, lissom, lissome, wiry

پرطاقت (صفت)
hardy, wiry, staminal

سیمی (صفت)
wiry, stringed

thin and strong


Synonyms: agile, athletic, bristly, fibrous, lean, light, limber, muscular, ropy, sinewy, stiff, strapping, stringy, supple, tough


Antonyms: small, tiny


جملات نمونه

wiry hair

موی زبر (سیم مانند)


1. wiry hair
موی زبر (سیم مانند)

2. My horse is small but wiry and sure-footed.
[ترجمه ترگمان]اسبم کوچک اما قوی و تیز است
[ترجمه گوگل]اسب کوچک من کوچک است اما خشن و مطمئن است

3. His body is wiry and athletic.
[ترجمه ترگمان]بدنش لاغر و عضلانی است
[ترجمه گوگل]بدن او بدنام و ورزشی است

4. Her wiry hair was pushed up on top of her head in an untidy bun.
[ترجمه ترگمان]موهای بورش روی موهای ژولیده و ژولیده روی سرش جمع شده بود
[ترجمه گوگل]موی سرخ شده او در بالای سر او در یک نوشابه بی نظیر قرار گرفت

5. He has a runner's wiry frame.
[ترجمه ترگمان]او یک قالب سیمی runner دارد
[ترجمه گوگل]او یک قاب خشن دونده دارد

6. Foresters passed us, small wiry men carrying machetes and, in one case, a crossbow for shooting birds.
[ترجمه ترگمان]Foresters از میان ما رد شد، مردانی کوچک و لاغر با کارد بزرگ، و در یک مورد، یک کمان برای شکار پرندگان
[ترجمه گوگل]جنگلداران ما را از دست دادند، مردان کوچک و کوچک که مشت را حمل می کردند و در یک مورد یک کمان آرام برای پرتاب پرندگان بودند

7. His father, Michael, was a short, wiry, quiet man, a sheet-metal worker.
[ترجمه ترگمان]پدرش، مایکل، مردی کوتاه، لاغر، لاغر و ساکت بود که یک کارگر ورق فلزی بود
[ترجمه گوگل]پدر او، مایکل، یک مرد کوتاه، خشن و آرام بود، یک کارمند ورق فلز

8. The long, wiry rootstock produces numerous shoots, which develop bushy plants.
[ترجمه ترگمان]ساقه زیر زمینی طولانی، جوانه های انبوهی را تولید می کند که گیاهان پرپشتش را توسعه می دهند
[ترجمه گوگل]زیتون طولانی و خشن، شاخه های متعددی را تولید می کند که گیاهان پر از گیاه را توسعه می دهند

9. Richard Cory was a little man with wiry hair.
[ترجمه ترگمان]ریچارد کوری مرد کوچکی با موهای فرفری بود
[ترجمه گوگل]ریچارد کوری یک مرد کوچک با موهای خشن بود

10. When the wiry little creatures obstructed her again, she hauled them off their feet.
[ترجمه ترگمان]وقتی موجودات ریز ریز و باریک دوباره او را گرفتند، آن ها را از جا بلند کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که موجودات کوچک وحشی دوباره او را مجذوب کردند، او را از پای خود برداشت

11. He was wiry and supple and began to train with weights to build up his muscles.
[ترجمه ترگمان]او لاغر و انعطاف پذیر بود و با وزن ها تمرین می کرد تا ماهیچه هایش را جمع کند
[ترجمه گوگل]او با وسواس و پیچیده بود و شروع به تمرین با وزن برای ساختن عضلات خود کرد

12. The wild strawberries, the wiry grasses, the black fruit of the vetches on the banks were all dear presences.
[ترجمه ترگمان]توت فرنگی وحشی، علف های هرزه، میوه های سیاه of روی ساحل همه موجودات عزیز بودند
[ترجمه گوگل]توت فرنگی های وحشی، گیاهان وحشی، میوه سیاه وحشی در بانک ها، همه موجودات عزیز بودند

13. Father Vic was a wiry man in his late forties with a sharp nose and deep-set eyes.
[ترجمه ترگمان]پدر و یک مرد قوی هیکلی بود که در اواخر چهل سالگی با بینی تیز و چشمانی گود افتاده بود
[ترجمه گوگل]پدر ویک در اواخر دهه ی 40 با چشمان بینی و عمیق تیز بود

14. A thin wiry woman, her name was Meg and not herself the full shilling.
[ترجمه ترگمان]یک زن لاغر و لاغر، اسمش مگ بود و خودش هم یک شیلینگ کامل نبود
[ترجمه گوگل]یک زن نازک وحشی، نام او Meg بود و نه خودش شیلینگ کامل

پیشنهاد کاربران

خشن
زمخت
پوست کلفت


کلمات دیگر: