1. wisdom and learning do not always go hand in hand
عقل و دانش همیشه لازم و ملزوم یکدیگر نیستند.
2. wisdom is the crown of monarchs
خرد افسر شهریاران بود.
3. wisdom tooth
دندان عقل
4. his wisdom irradiated the most difficult subjects
بصیرت او مشکل ترین مطالب را روشن می کرد.
5. infinite wisdom
عقل بی حد و حصر
6. ripe wisdom
عقل کامل
7. the wisdom of the past ages
دانش دوران های گذشته
8. an excavated wisdom tooth
دندان عقل توخالی شده
9. his manifold wisdom
خردمندی همه جانبه ی او
10. pearls of wisdom
گوهرهایی از خرد
11. want of wisdom
فقدان عقل و درایت
12. cut one's wisdom teeth
به عقل رسیدن،عاقل شدن
13. bitter defeats increased his wisdom
ناکامی های تلخ عقل او را بیشتر کرد.
14. ensuing events proved the wisdom of his action
رویدادهای بعدی خردمندانه بودن عمل او را اثبات کرد.
15. to possess knowledge and wisdom
از دانش و عقل برخوردار بودن
16. you must supplant sentimentality with wisdom
شما باید عقل را جانشین احساسات کنید.
17. a man of mellow age and wisdom
مردی جاافتاده و خردمند
18. a philosopher who dispenses pearls of wisdom
(مجازی) فیلسوفی که مرواریدهای عقل و درایت خود را پراکنده می کند
19. to avoid offending the workers, we need wisdom and diplomacy
برای اینکه باعث رنجش کارگران نشویم باید عقل و تدبیر به کار بریم.
20. (e. burke) government is a contrivance of human wisdom
دولت ساخته ی عقل بشر است.
21. True wisdom is know what is best worth knowing, and to do what is best worth doing.
[ترجمه علی سهرابی] دانایی حقیقی آن است که بدانید که بهترین ارزشها دانستن است، و آنچه را که بهترین ارزشهاست انجام دهید.
[ترجمه ترگمان]عقل واقعی چیزی است که ارزش دانستن دارد و انجام دادن آنچه که ارزش انجام دادن را دارد
[ترجمه گوگل]حکمت واقعی بدانید که بهترین چیز را بدانید و آنچه را که ارزش انجام دادن دارد، انجام دهید
22. ’Tis altogether vain to learn wisdom and yet live foolishly.
[ترجمه حمید ] کاملا بیهوده است که درایت را یاد بگیری و درعین حال جاهلانه زندگی کنی
[ترجمه ترگمان]به کلی بی هوده است که عقل و شعور یاد بگیرد و در عین حال ابلهانه زندگی کند
[ترجمه گوگل]'Tis به طور کامل بیهوده برای یادگیری حکمت و در عین حال زندگی احمقانه
23. Learn wisdom by the follies of others.
[ترجمه حمید ] خردمندی را از حماقت های دیگران یاد بگیر
[ترجمه ترگمان]از the دیگران عقل خود را یاد بگیرید
[ترجمه گوگل]با احتیاط دیگران، عقل را بیاموزید
24. To care for wisdom and truth and the improvement of the soul is far better than to seek money and honour and reputation.
[ترجمه ترگمان]برای مراقبت از حکمت و حقیقت و بهبود روح، بهتر از آن است که به دنبال پول و آب رو و شهرت باشد
[ترجمه گوگل]مراقبت از حکمت و حقیقت و بهبود روح بسیار بهتر از جستجوی پول و افتخار و شهرت است
25. Wisdom is only found in truth.
[ترجمه ترگمان] عقل فقط در حقیقت پیدا میشه
[ترجمه گوگل]حکمت فقط در حقیقت یافت می شود
26. Experience is the mother of wisdom.
[ترجمه ترگمان]تجربه مادر عقل است
[ترجمه گوگل]تجربه مادر عقل است