کلمه جو
صفحه اصلی

uptake


معنی : درک، فهم، دودکش، ادراک، بالاگیری، بلند سازی
معانی دیگر : جذب (به طرف بالا)، در آشامش، بالاکشی، (لوله) هواکش، بادگیر

انگلیسی به فارسی

دودکش، بالاگیری، بلند سازی، درک، ادراک، فهم


جذب، درک، ادراک، فهم، بالاگیری، دودکش، بلند سازی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
عبارات: on the uptake
(1) تعریف: a conduit or passage leading upward, such as a chimney or ventilation pipe.

(2) تعریف: in physiology, a tissue's or organ's absorption of, or capacity to absorb, a chemical substance.

• comprehension, understanding; vent that draws smoke or air upward; act of taking up or absorbing something
if someone is quick on the uptake, they understand things quickly. if someone is slow on the uptake, they have difficulty understanding simple or obvious things; an informal expression.

مترادف و متضاد

درک (اسم)
imbibition, apprehension, apperception, perception, realization, discernment, percept, uptake, gusto, percipience, sentience

فهم (اسم)
understanding, consciousness, intelligence, insight, apprehension, appreciation, realization, comprehension, grasp, conception, uptake

دودکش (اسم)
stack, shaft, funnel, uptake, tube, chimney, flue

ادراک (اسم)
understanding, impression, notion, perception, realization, conception, uptake, scent, cognition, headpiece, savvy, cognizance, conceptualization, hindsight, mother wit, sentience

بالاگیری (اسم)
uptake

بلند سازی (اسم)
uptake

جملات نمونه

1. quick (or slow) on the uptake
(امریکا - عامیانه) دارای فهم سریع (یا آهسته)،تند (یا کند) ذهن

2. There is a 90% uptake of vaccination in this country.
[ترجمه ترگمان]۹۰ درصد جذب واکسیناسیون در این کشور وجود دارد
[ترجمه گوگل]واکسیناسیون در این کشور 90٪ است

3. The uptake of some vaccinations fell as the media stirred up fears of possible side effects.
[ترجمه ترگمان]جذب برخی از واکسیناسیون کاهش یافت زیرا رسانه ها ترس از عوارض جانبی احتمالی را به جنبش درآوردند
[ترجمه گوگل]مصرف بعضی از واکسیناسیون ها کاهش یافته است، زیرا رسانه ها ترس از عوارض جانبی احتمالی را ایجاد می کنند

4. Is he always this slow on the uptake?
[ترجمه فرشته عاج] همیشه این قدر کند میگیره؟؟؟یعنی دیر متوجه مطلب یا منظوری میشه
[ترجمه ترگمان]آیا او همیشه این قدر دیر کرده است؟
[ترجمه گوگل]آیا او همیشه این را در جذب کند؟

5. Sometime Tim's a little slow on the uptake.
[ترجمه ترگمان]بعضی وقتا تیم خیلی یواش یواش یواش یواش یواش یواش یواش یواش یواش یواش یواش یواش یواش یواش یواش یواش یواش یواش یواش یواش
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات Tim به سرعت در جذب کم است

6. He's quick on the uptake.
[ترجمه ترگمان]او خیلی سریع است
[ترجمه گوگل]او در جذب سریع است

7. Uptake of places on the training course has been disappointing.
[ترجمه ترگمان]Uptake مکان ها در دوره آموزشی ناامید کننده بوده است
[ترجمه گوگل]جذب مکان ها در دوره آموزشی ناامید کننده است

8. The exact relation between net water uptake and osmolality is not entirely clear from our findings.
[ترجمه ترگمان]رابطه دقیق بین جذب آب خالص و osmolality از یافته های ما کاملا مشخص نیست
[ترجمه گوگل]رابطه دقیق بین جذب آب خالص و اسمولالیتی از یافته های ما کاملا مشخص نیست

9. Could anyone really be that slow on the uptake? wondered Pascoe.
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن بود کسی آن قدر کند شده باشد؟ از خود بی خود شده بود
[ترجمه گوگل]آیا کسی واقعا می تواند آن را کند کند؟ تعجب Pascoe

10. Sarah wasn't slow on the uptake this time.
[ترجمه ترگمان]این بار سارا خیلی دیر کرده بود
[ترجمه گوگل]سارا در این زمان آهسته نبود

11. Lettuce and spinach are particularly vulnerable to nitrogen uptake.
[ترجمه ترگمان]اسفناج و اسفناج نسبت به جذب نیتروژن بسیار آسیب پذیر هستند
[ترجمه گوگل]سالاد و اسفناج به خصوص در جذب نیتروژن آسیب پذیر هستند

12. Table 1 compares National Certificate uptake over the past three sessions.
[ترجمه ترگمان]جدول ۱ جذب گواهی ملی را نسبت به سه جلسه گذشته مقایسه می کند
[ترجمه گوگل]جدول 1 مقایسۀ دریافت گواهی ملی در سه جلسه گذشته است

13. In recent years, the growth of National Certificate uptake has been especially strong in secondary schools.
[ترجمه ترگمان]در سال های اخیر، رشد جذب گواهی ملی بویژه در مدارس متوسطه قوی بوده است
[ترجمه گوگل]در سال های اخیر، رشد پذیرش گواهینامه ملی در مدارس متوسطه بسیار ویژه بوده است

14. Plants in their growth stage generally exhibit an increased uptake of nutrients.
[ترجمه ترگمان]گیاهان در مرحله رشد خود جذب بالایی از مواد مغذی را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]گیاهان در مرحله رشد آنها عموما جذب مواد مغذی را افزایش می دهند

15. The drug increases the number of red cells in the blood, enhancing oxygen uptake by 10 percent.
[ترجمه ترگمان]این دارو تعداد سلول های قرمز را در خون افزایش می دهد و جذب اکسیژن را تا ۱۰ درصد افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]این دارو تعداد سلول های قرمز خون را افزایش می دهد و جذب اکسیژن را 10 درصد افزایش می دهد

اصطلاحات

quick (or slow) on the uptake

(امریکا - عامیانه) دارای فهم سریع (یا آهسته)، تند (یا کند) ذهن


پیشنهاد کاربران

جذب

پذیرش
نرخ پذیرش
the act of accepting or taking up
something on offer or available
the rate or act of accepting something

استقبال از عرضه چیزی

نرخ مقبولیت ( یک کالا یا خدمات )

بیولوژی: تجمع یافته ، جمع شده


کلمات دیگر: