کلمه جو
صفحه اصلی

windblown


معنی : در حرکت بوسیله باد، دستخوش باد، بادزده
معانی دیگر : بادآورده

انگلیسی به فارسی

دستخوش باد، در حرکت بوسیله باد، بادزده


بادبند، در حرکت بوسیله باد، دستخوش باد، بادزده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: blown or scattered by the wind.

(2) تعریف: shaped by or as if by persistent wind, as a tree.

• grown in a certain shape because of strong winds; blown by the wind

مترادف و متضاد

در حرکت به وسیله باد (صفت)
windblown

دستخوش باد (صفت)
windblown

بادزده (صفت)
windswept, windblown

جملات نمونه

1. Several hundred acres of rustling, wind-blown grass swept over our feet and under scattered oak trees.
[ترجمه ترگمان]چند صد جریب زمین با صدای خش خش و باد که از زمین بلند می شد و زیر درختان بلوط پراکنده بود
[ترجمه گوگل]چند صد هکتار خشمگین، چمن مصنوعی باد بر روی پای ما و زیر درختان بلوط پراکنده قرار داشت

2. As further proof of this there was a continuous drift of wind-blown spume shooting over us like blobs of candy floss.
[ترجمه ترگمان]به عنوان اثباتی بر این موضوع، یک حرکت پیوسته از spume با باد وزیدن گرفته بود که بر روی ما مثل لکه های of floss قرار داشت
[ترجمه گوگل]به عنوان اثبات بیشتر این حادثه ای طولانی از تیراندازی بادی باد بر روی تیراندازی بیش از ما مانند حباب ناز آب نبات وجود دارد

3. The chest that was now ash, gray, cold windblown memory, an offering to progress, to assimilation.
[ترجمه ترگمان]سینه آن هم اکنون خاکستر، خاکستری، باد سرد باد، پیشکش به ترقی بود
[ترجمه گوگل]قفسه سینه که در حال حاضر خاکستری، خاکستری، حافظه بادبند سرد، ارائه به پیشرفت، به جذب است

4. It is topped by a wind-blown crust that almost holds our weight as we descend.
[ترجمه ترگمان]آن در بالای یک پوسته از باد است که تقریبا در هنگام پایین رفتن، وزن ما را نگه می دارد
[ترجمه گوگل]این یک پوسته بادی باد است که تقریبا وزن ما را در حال سقوط است

5. On important archaeological sites torn up by windblown salvage operations were carried out.
[ترجمه ترگمان]در مورد مکان های باستانی باستان شناسی که عملیات نجات را دست خوش باد کرده بودند، انجام گرفت
[ترجمه گوگل]در سایت های مهم باستان شناسی خراب شده توسط عملیات نجات بادبزن انجام شده است

6. Of course, road accidents and pedestrian tumbles would also increase alarmingly as wind-blown polymer dust spread round the locality.
[ترجمه ترگمان]البته تصادفات جاده ای و عابر پیاده نیز به طور هشدار دهنده ای افزایش می یابد چون گرد و غبار پلیمری در اطراف محله پخش می شود
[ترجمه گوگل]البته، حوادث جاده ای و عابر پیاده نیز هشدار می دهند چون گرد و غبار پلیمری که در اطراف منطقه پخش می شود

7. A wind-blown polystyrene tray squeals along the stained pavement like a nail on slate.
[ترجمه ترگمان]یک سینی پلی polystyrene روی سنگفرش کثیف مثل میخی که روی لوح افتاده باشد، بلند می شود
[ترجمه گوگل]یک سینی پلی استایرن با بادکش در امتداد پیاده رو رنگ شده مانند یک ناخن بر روی تخته سنگ

8. There is a wind-blown cornice of about one and a half metres overhanging a sheer drop of about eight metres.
[ترجمه ترگمان]یک cornice باد در حدود یک و نیم متر و یک سقوط کامل در حدود هشت متر وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک پریز برق باد که حدودا یک و نیم متر طول دارد و قطر آن حدود هشت متر است

9. Complaints poured in like windblown hail.
[ترجمه ترگمان]شکایت ها مثل صدای باد، باد را پر کردند
[ترجمه گوگل]شکایات مانند گره های بادکنکی ریخت

10. It had begun to snow a windblown powder that lightly dusted this city.
[ترجمه ترگمان]این شهر پودر windblown را که به آرامی این شهر را گردگیری می کرد آغاز کرده بود
[ترجمه گوگل]این شروع به برف کردن یک پودر بادبند شده بود که به راحتی این شهر را می لرزاند

11. Will you torment a windblown leaf? Will you chase after dry chaff?
[ترجمه ترگمان]یک بوته بادی را عذاب می دهید؟ بعد از این همه کاه و یونجه میری؟
[ترجمه گوگل]آیا شما برگ های بادبند را عذاب خواهی کرد؟ آیا شما پس از خشک شدن چاقو را دنبال می کنید؟

12. With windblown grit giving traction, the cyclists pedaled up to ten hours straight on the ice.
[ترجمه ترگمان]دوچرخه سواران با ضربه زدن ماسه های بادی، تا ده ساعت متوالی بر روی یخ رکاب زدند
[ترجمه گوگل]دوچرخه سوار با دهانه ساچمه ای با کشش صخره ای باد می شود که به طور مستقیم به یخ می چرخد

13. This windblown scrub pine is over 300 years old.
[ترجمه ترگمان]این بوته های خار در باد ۳۰۰ سال قدمت داره
[ترجمه گوگل]این کاج Scrub Windblown بیش از 300 سال سن دارد

14. The girl has a windblown hairstyle.
[ترجمه ترگمان] اون دختر یه مدل موی آشفته داره
[ترجمه گوگل]دختر یک مدل موی بادوام دارد

پیشنهاد کاربران

باد رفته، باد آورده، پریشان، آشفته، باد زده

بادزده


کلمات دیگر: