کلمه جو
صفحه اصلی

fearfully


(عامیانه) بسیار، بسیار بد، به طور ترسناک، به طور وحشتناک، هراس انگیزانه، ترسناکانه، ازترس، بی نهایت

انگلیسی به فارسی

به‌طور ترسناک، به‌طرز وحشتناک، هراس‌انگیزانه


(عامیانه) بسیار، بسیار بد


ترسناک


انگلیسی به انگلیسی

• horribly, terribly; apprehensively, in fright; deferentially

مترادف و متضاد

in fear


Synonyms: timorously, apprehensively, shyly, diffidently, timidly, nervously, shrinkingly, in terror, in fright, in alarm


very much


Synonyms: awfully, frightfully, excessively


جملات نمونه

1. i am fearfully busy
خیلی گرفتار هستم.

2. The boys looked at each other fearfully.
[ترجمه ترگمان]بچه ها با ترس به یکدیگر نگاه کردند
[ترجمه گوگل]پسران با ترس و تردید به یکدیگر نگاه کردند

3. Fearfully, he walked closer to the edge.
[ترجمه ترگمان]هراسان، به لبه نزدیک شد
[ترجمه گوگل]ترسناک او به لبه نزدیک تر می شود

4. She glanced fearfully over her shoulder.
[ترجمه ترگمان]از روی شانه اش نگاهی به اطراف انداخت
[ترجمه گوگل]او بیش از حد شانه ترسید

5. The child glanced fearfully around the small circle of onlookers.
[ترجمه ترگمان]کودک با وحشت به اطراف دایره کوچک تماشاچیان نگاه کرد
[ترجمه گوگل]کودک اطراف دایره کوچکی از تماشاچیان ترسید

6. Fearfully, Seb drew closer and could see her dress had been ripped down from the neck to waist.
[ترجمه ترگمان]هراسان، Seb نزدیک تر شد و می دید که لباسش از گردن تا کمر پاره شده است
[ترجمه گوگل]ترسناک Seb نزدیک شد و می توانست لباس او را از گردن تا کمر پاره کند

7. He is fearfully busy.
[ترجمه ترگمان]سخت مشغول است
[ترجمه گوگل]او ترسو مشغول است

8. A slattern, evidently his wife, looked on fearfully.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا زنش بی بند و بار بود و با ترس و لرز به اطراف نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]یک اسلاترین، ظاهرا همسرش، با ترس و تردید نگاه کرد

9. Wearily, fearfully, they filed out to face the day.
[ترجمه ترگمان]خسته و کوفته، خسته و کوفته، بیرون رفتند تا در آن روز را به رو شوند
[ترجمه گوگل]به زودی، با ترس، آنها روزی روبرو می شوند

10. These demons are fearfully effective in the movie.
[ترجمه ترگمان]این موجودات شیطانی سخت در فیلم تاثیر گذار هستند
[ترجمه گوگل]این شیاطین در فیلم ترسناک هستند

11. Anna was in the doorway, staring fearfully at her.
[ترجمه ترگمان]آنا در آستانه در ایستاده بود و به او خیره شده بود
[ترجمه گوگل]آنا در ورودی بود، با ترس و وحشت به او نگاه کرد

12. These cakes are fearfully good.
[ترجمه ترگمان]این کیک خیلی خوب است
[ترجمه گوگل]این کیکها از نظر ترسناک خوب هستند

13. She looked fearfully into his face.
[ترجمه ترگمان]با ترس و لرز به صورتش نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به تدریج به چهره اش نگاه کرد

14. The lift came and she got into it fearfully.
[ترجمه ترگمان]بلند شد و به وحشت افتاد
[ترجمه گوگل]آسانسور آمد و او به ترس و وحشت افتاد

I am fearfully busy.

خیلی گرفتار هستم.


پیشنهاد کاربران

با ابهت

از روی ترس، با ترس و لرز


کلمات دیگر: