کلمه جو
صفحه اصلی

perambulate


معنی : دور زدن، پیمودن، گردش کردن در
معانی دیگر : (راه) پیمودن، رهنوردی کردن، پیاده روی کردن (در)، (مرز یا حدود جایی را) بررسی کردن، گز کردن، مرز پیمایی کردن

انگلیسی به فارسی

پیمودن، گردش کردن در، دور زدن


مجاز است، گردش کردن در، دور زدن، پیمودن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: perambulates, perambulating, perambulated
• : تعریف: to walk through or over, esp. in order to inspect; travel through.

- They perambulated the waterfront.
[ترجمه ترگمان] اونا جلوی اسکله رو گرفتن
[ترجمه گوگل] آنها خط ساحلی را مجبور کردند
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: perambulatory (adj.), perambulation (n.)
• : تعریف: to walk around; stroll.
مشابه: stroll

- They were perambulating through the park.
[ترجمه ترگمان] آن ها در پارک پرسه می زدند
[ترجمه گوگل] آنها از طریق پارک بازی می کردند

• walk, travel on foot; tour, patrol; move about
when someone perambulates, they walk about for pleasure; an old-fashioned word.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] گردش کردن، دور زدن، پیمودن

مترادف و متضاد

دور زدن (فعل)
twinge, round, circle, skirt, environ, orbit, revolve, recur, compass, perambulate, wamble, send round

پیمودن (فعل)
measure, pace, travel, run, mete, wing, scale, survey, traverse, wend, perambulate

گردش کردن در (فعل)
perambulate

جملات نمونه

1. owners perambulate the farm's bounds every two years
مالکان هر دو سال یک بار حدود مزرعه را بازبینی می کنند.

2. Mother with her toddler perambulated the infant in tow.
[ترجمه ترگمان]مادر با کودک نوپا، نوزاد را به دنبال خود می کشد
[ترجمه گوگل]مادر با کودک نو پا خود را نوزاد را در دوچرخه سوار کرد

3. The duke perambulated the boundary of his estate.
[ترجمه ترگمان]دوک مرز ملک خود را زیر پا گذاشت
[ترجمه گوگل]دوک مرز اموال خود را به تصرف درآورد

4. Every evening the local people perambulate around the park.
[ترجمه ترگمان]هر شب مردم محلی اطراف پارک پرسه می زدند
[ترجمه گوگل]هر شب محلی مردم محلی در اطراف پارک

5. Not to perambulate the corridors in the hours of repose in the boots of ascension.
[ترجمه ترگمان]نه برای دور زدن در راهروها در ساعات استراحت در the صعود
[ترجمه گوگل]نباید راهروها را در ساعات خواب در بوته صعود قرار دهید

6. Classics spot perambulate considers as the homicide that invades money sex together the case.
[ترجمه ترگمان]آثار کلاسیک در دور زدن در نظر دارند به عنوان یک قتل که با توجه به پول به پول در کنار هم قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]نقطه کلاسیک perambulate به عنوان قتل که جنس پول را به هم می زند، مورد توجه قرار می گیرد

7. Selectmen are required by law to perambulate the bounds every five years.
[ترجمه ترگمان]selectmen ملزم هستند که هر پنج سال از حدود the تجاوز کنند
[ترجمه گوگل]هر پنج سال انتخاب می شود

8. Herethecircumstance falls, technical personnel key did perambulate, search to storehouse periphery.
[ترجمه ترگمان]Herethecircumstance سقوط می کند، کلید پرسنل فنی perambulate، جستجو به محیط انبار را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]حوادثی که می افتد، کلید خصوصی پرسنل مجبور است، جستجو در محیط اطاق ذخیره شود

9. Based on locally perambulate, three appropriate scheme is advanced and then demonstrated in every view. Finally the recommended scheme is chosen as the most economic.
[ترجمه ترگمان]براساس perambulate محلی، سه طرح مناسب پیشرفته بوده و سپس در هر نظر نشان داده می شود در نهایت، طرح پیشنهادی به عنوان most اقتصادی انتخاب می شود
[ترجمه گوگل]بر اساس محلی perambulate، سه طرح مناسب پیشرفته و سپس در هر دیدگاه نشان داده شده است در نهایت طرح توصیه شده به عنوان اقتصادی ترین انتخاب شده است

10. Spot perambulate, discover on the kitchen cement floor of victim home and extracted shoe of plane of fresh water be soiled Yin Ermei.
[ترجمه ترگمان]perambulate نقطه ای، روی کف سیمانی آشپزخانه قربانی پیدا شد و کفش بیرون از آب تازه، \"یین Ermei\" را بیرون کشید
[ترجمه گوگل]نقطه تمرکز، کشیدن در کف آشپزخانه آشپزخانه خانه قربانی و استخراج کفش از هواپیما آب شیرین یین ارمی است

11. The men of the Company stood on parade while their officers perambulated.
[ترجمه ترگمان]افراد گروه در حالی که officers در حال رژه بودند ایستاده بودند
[ترجمه گوگل]مردان شرکت در رژه حضور داشتند، در حالی که افسرانشان در آن حضور داشتند

12. There will be oceans of space in which to move about, to perambulate, to sing, to dance, to climb, to bathe, to leap somersaults, to whine, to rape, to murder.
[ترجمه ترگمان]اقیانوسی از فضا وجود خواهد داشت که در آن، برای آواز خواندن، آواز خواندن، برای بالا رفتن، پریدن، معلق زدن، زدن معلق زدن، برای تجاوز به عنف، به قتل رساندن، آواز خواندن، آواز خواندن، آواز خواندن، آواز خواندن، یا کشتن، وجود خواهد داشت
[ترجمه گوگل]اقیانوس های فضایی وجود خواهد داشت که در آن حرکت می کنند، برای حرکت، آواز خواندن، رقصیدن، صعود، حمام کردن، صعب العلاج، بیدار شدن، تجاوز به عنف، قتل می شوند

13. As soon, therefore, as he sent them away, with the necessary instructions, to perambulate Judea, he performed the duties of a teacher in Galilee.
[ترجمه ترگمان]به همین جهت، همینکه آن ها را با دستورهای لازم به یهودا فرستاد، وظایف معلمی را در جلیله انجام داد
[ترجمه گوگل]به محض این که او را با دستورالعمل های لازم فرستاد تا یهودا را مجبور کند، وظایف یک معلم در جلیل را انجام داد

We perambulated the park.

ما در پارک پیاده‌روی کردیم.


Owners perambulate the farm's bounds every two years.

مالکان هر دو سال یک بار حدود مزرعه را بازبینی می‌کنند.



کلمات دیگر: