1. We scrambled up the nearly perpendicular side of the mountain.
[ترجمه ترگمان]از بالای کوه بالا رفتیم
[ترجمه گوگل]ما به سمت تقریبا عمود بر کوه تقسیم کردیم
2. The plumbline is always perpendicular to the horizontal plane.
[ترجمه ترگمان]The همیشه عمود بر صفحه افقی است
[ترجمه گوگل]خط لوله همیشه عمود بر سطح افقی است
3. The valley ended in a perpendicular rim of granite.
[ترجمه ترگمان]این دره در حاشیه عمودی گرانیت به پایان رسید
[ترجمه گوگل]دره به پایان می رسد در یک لبه عمود بر گرانیت
4. The two lines of bones are set perpendicular to one another.
[ترجمه ترگمان]دو خط از استخوان ها عمود بر هم قرار دارند
[ترجمه گوگل]دو خط از استخوان ها عمود بر یکدیگر قرار دارند
5. Are the lines perpendicular to each other?
[ترجمه ترگمان]آیا خطوط عمود بر یکدیگر هستند؟
[ترجمه گوگل]آیا خطوط عمود بر یکدیگر هستند؟
6. The wall is a little out of the perpendicular.
[ترجمه learner] دیوار کمی کج است
[ترجمه ترگمان]دیوار کمی از ستون عمود است
[ترجمه گوگل]دیوار کمی از عمق است
7. The left wing dipped until it was perpendicular to the ground.
[ترجمه ترگمان]جناح چپ تا آنجا که به زمین می رسید فرو رفت
[ترجمه گوگل]جناح چپ آنقدر فروکش کرد که عمود بر زمین بود
8. The wheel rotates about an axis which is perpendicular to the plane.
[ترجمه ترگمان]چرخش حول یک محور می چرخد که عمود بر صفحه است
[ترجمه گوگل]چرخ چرخش در محور است که عمود بر هواپیما است
9. Draw a perpendicular from the vertex of the triangle to its base.
[ترجمه ترگمان]یک عمود از راس مثلث تا پایه خود رسم کنید
[ترجمه گوگل]قرعه کشی عمود بر از رأس مثلث به پایه آن
10. The sides of the loch are almost perpendicular.
[ترجمه ترگمان]دو طرف دریاچه تقریبا عمود هستند
[ترجمه گوگل]طرف لک تقریبا عمود بر است
11. The wall is a little out of perpendicular.
[ترجمه ترگمان]دیوار کمی از آن عمود است
[ترجمه گوگل]دیوار کمی از عمود است
12. Behind them, there was a perpendicular wall of rock.
[ترجمه ترگمان]پشت سرشان، دیواری عمودی از صخره وجود داشت
[ترجمه گوگل]پشت آنها یک دیوار عمود بر سنگ وجود داشت
13. Instead there is a perpendicular rope ladder.
[ترجمه ترگمان]در عوض نردبان طنابی عمودی وجود دارد
[ترجمه گوگل]در عوض یک نردبان طناب عمودی وجود دارد
14. These tables for the lawyers on trial sit perpendicular to the bench.
[ترجمه ترگمان]این میزها برای وکلای مدافع عمود بر نیمکت می نشینند
[ترجمه گوگل]این جداول برای وکلا در محاکمه نشسته عمود به نیمکت
15. Ensure that the plumbline is perpendicular before you start to draw the line.
[ترجمه ترگمان]اطمینان حاصل کنید که the قبل از شروع به کشیدن خط عمود است
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که خط لوله به صورت عمود بر قبل از شروع خط کشیدن شروع می شود