کلمه جو
صفحه اصلی

permanently


بطور همیشگی، بطور دائمی، بطورثابت

انگلیسی به فارسی

دائما، دائم، همیشه، به طور ثابت، به طور همیشگی، به طور دائم، پیوسته، برای همیشه، همواره


انگلیسی به انگلیسی

• regularly; constantly; perpetually

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] به طور پایدار، به طور ثابت، دائما

جملات نمونه

1. reserves are not permanently ready for action but can be used in emergencies
قوای ذخیره دایما آماده ی عمل نیستند ولی می توان در موارد ناگه اضطراری از آنها استفاده کرد.

2. she decided to stay in shiraz permanently
او تصمیم گرفت که در شیراز ماندگار شود.

3. Male workers were made permanently sterile by this pesticide.
[ترجمه ترگمان]کارگران مرد از این آفت کش به طور دائمی عقیم شدند
[ترجمه گوگل]کارگران مردانه با این آفت کش ها به طور دائم استرلیزه شدند

4. Radiotherapy has left her permanently sterile.
[ترجمه ترگمان] Radiotherapy \"اونو برای همیشه استریل کرده\"
[ترجمه گوگل]رادیوتراپی به طور دائم استریل شده است

5. It is not fair for him to be permanently unfriendly to someone who has hurt him.
[ترجمه ترگمان]این انصاف نیست که برای او همیشه غیر دوستانه باشد که کسی به او صدمه زده باشد
[ترجمه گوگل]این عادلانه نیست که او به طور دائمی برای کسی که به او آسیب می رساند، بی میل باشد

6. The mountain villages seem to be permanently shrouded in mist.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که روستاهای کوهستانی همیشه در مه پوشیده شده اند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد روستاهای کوهستانی به طور دائمی در حجاب قرار گرفته اند

7. The ship is now permanently moored on the Thames in London.
[ترجمه ترگمان]کشتی در حال حاضر برای همیشه بر روی رودخانه تیمز در لندن لنگر انداخته است
[ترجمه گوگل]کشتی در حال حاضر به طور دائم در Thames در لندن سوار شده است

8. His reputation was permanently tainted by the financial scandal.
[ترجمه ترگمان]شهرت او برای همیشه از رسوایی مالی لکه دار شده بود
[ترجمه گوگل]شهرت او به طور دائم توسط رسوایی مالی آسیب دیده است

9. Carter was permanently disabled in the war.
[ترجمه ترگمان]کارتر برای همیشه در جنگ از کار افتاده بود
[ترجمه گوگل]کارتر به طور دائم در جنگ غیر فعال بود

10. The fires are likely to permanently deforest the land.
[ترجمه ترگمان]احتمالا آتش سوزی به طور دائمی بر روی زمین تاثیر خواهد گذاشت
[ترجمه گوگل]آتش سوزی احتمالا زمین را به طور دائم دفاعی می کند

11. The accident left him permanently disabled.
[ترجمه ترگمان]این حادثه او را به طور دائم از کار انداخته بود
[ترجمه گوگل]این حادثه او را به طور دائم غیرفعال کرد

12. Smoking is likely to damage your health permanently.
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن به احتمال زیاد به سلامت شما آسیب خواهد رساند
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن به احتمال زیاد صدمه به سلامت شما می باشد

13. Three reconnaissance aircraft are permanently on patrol.
[ترجمه ترگمان]سه هواپیمای اکتشافی برای همیشه در حال گشتزنی هستند
[ترجمه گوگل]سه هواپیما شناسایی به طور دائم در حال گشت زنی هستند

14. She had decided to settle permanently in France.
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفته بود که برای همیشه در فرانسه ساکن شود
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت به طور دائم در فرانسه مستقر شود

پیشنهاد کاربران

مزمن ( در بیماری )

روز به روز، با گذر زمان، با مرور زمان

به طور روز افزون

بطور ثابت، بطور دایم

دائم و همیشگی

برای همیشه


I'm not going to live here permanently
۱ ) من نمی خوام بطور دائم اینجا زندگی کنم
۲ ) من نمی خوام واسه همیشه اینجا زندگی کنم

تا ابد
دائما
پیوسته
مدام


کلمات دیگر: