کلمه جو
صفحه اصلی

natural science


دانش طبیعی (جغرافی و گیاه شناسی و زیست شناسی و جانورشناسی و شیمی و فیزیک و زمین شناسی)، (جمع) علوم طبیعی

انگلیسی به فارسی

دانش طبیعی (جغرافی و گیاه‌شناسی و زیست‌شناسی و جانورشناسی و شیمی و فیزیک و زمین شناسی)، (جمع) علوم طبیعی


علوم طبیعی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the branches of science that deal with objective, measurable phenomena as observed in nature, such as biology and chemistry.
مشابه: science

• science that studies nature and the physical world

مترادف و متضاد

physical science


Synonyms: biology, chemistry, life sciences, physics, pure science, science of matter


جملات نمونه

1. In college I majored in Natural Science. What was your major?
[ترجمه Mahdiye] در دانشگاه من رشته ی علوم طبیعی را انتخاب کردم. رشته ات چه بود؟
[ترجمه امیر] در دانشگاه رشته ی من علوم طبیعی بود. رشته شما چه بود
[ترجمه ترگمان]در دانشکده من کارشناس علوم طبیعی هستم major چی بود؟
[ترجمه گوگل]در کالج من در علوم طبیعی تخصص داشتم بزرگ شما چیست؟

2. He received a third class in natural science in 187
[ترجمه ترگمان]او در سال ۱۸۷ کلاس سوم علوم طبیعی دریافت کرد
[ترجمه گوگل]او در سال 187 یک کلاس سوم در علوم طبیعی گرفت

3. This natural science of geomancy, still practised in the East, is almost forgotten or ignored by western materialistic science.
[ترجمه ترگمان]این علم طبیعی geomancy، که هنوز در شرق مشغول به کار است، تقریبا توسط علوم مادی گرا از یاد برده یا نادیده گرفته می شود
[ترجمه گوگل]این علم طبیعی ژنتیک، هنوز در شرق تمرین می کند، توسط علوم ماتریالیستی غربی فراموش شده یا نادیده گرفته می شود

4. One is founded on the triumphant rise of natural science since the sixteenth century.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها بر پایه ترقی پیروزمندانه دانش طبیعی از قرن شانزدهم تاسیس شده است
[ترجمه گوگل]یکی بر پایه پیروزی پیروزی علوم طبیعی از قرن شانزدهم استوار است

5. Natural science managers usually start as a chemist, physicist, biologist, or other natural scientist.
[ترجمه ترگمان]مدیران علوم طبیعی معمولا به عنوان شیمیدان، فیزیک دان، زیست شناس و یا دیگر دانشمندان طبیعی شروع می شوند
[ترجمه گوگل]مدیران علوم طبیعی معمولا به عنوان یک شیمیدان، فیزیکدان، متخصص زیست شناسی و یا دیگر دانشمندان طبیعی شروع می شوند

6. The first difference between natural science and political science is the role of experimentation.
[ترجمه ترگمان]اولین تفاوت بین علم طبیعی و علوم سیاسی نقش آزمایش ها است
[ترجمه گوگل]اولین تفاوت بین علوم طبیعی و علوم سیاسی، نقش آزمایش است

7. In natural science, we study the phenomena of the world around us, the world of things, of objects.
[ترجمه ترگمان]در علوم طبیعی، ما پدیده های دنیای اطراف خود، دنیای اشیا و اشیا را مورد مطالعه قرار می دهیم
[ترجمه گوگل]در علوم طبیعی ما پدیده های جهان اطراف ما، جهان چیزها، اشیا را مطالعه می کنیم

8. Natural science managers oversee activities in agricultural science, chemistry, biology, geology, meteorology, or physics.
[ترجمه ترگمان]مدیران علوم طبیعی بر فعالیت های علوم کشاورزی، شیمی، زیست شناسی، زمین شناسی، هواشناسی و فیزیک نظارت دارند
[ترجمه گوگل]مدیران علوم طبیعی نظارت بر فعالیت های علوم کشاورزی، شیمی، زیست شناسی، زمین شناسی، هواشناسی، و یا فیزیک

9. This deficiency obstructs the development of a true natural science of mental ability.
[ترجمه ترگمان]این کمبود مانع توسعه یک علم طبیعی واقعی از توانایی ذهنی می شود
[ترجمه گوگل]این کمبود مانع توسعه یک علم طبیعی طبیعی توانایی ذهنی می شود

10. They are all for natural science and engineering majors.
[ترجمه ترگمان]همه اینها برای علوم طبیعی و علوم مهندسی هستند
[ترجمه گوگل]همه آنها برای رشته های علوم طبیعی و مهندسی هستند

11. It aims unchangeably at popularizing the knowledge in natural science and improving people's scientific accomplishment.
[ترجمه ترگمان]هدف آن unchangeably کردن دانش در علوم طبیعی و بهبود دستاوردهای علمی مردم است
[ترجمه گوگل]این هدف به طور قابل ملاحظه ای در تبلیغ علم در علوم طبیعی و پیشرفت علمی مردم است

12. Natural science ( physics ) contains apriori synthetic judgments as principles.
[ترجمه ترگمان]علوم طبیعی (فیزیک)شامل apriori قضاوت مصنوعی به عنوان اصل است
[ترجمه گوگل]علم طبیعی (فیزیک) حاوی قواعد مصنوعی آپریوری به عنوان اصول است

13. Economics curricula need to include more natural science.
[ترجمه ترگمان]برنامه های درسی اقتصاد نیازمند علوم طبیعی بیشتری هستند
[ترجمه گوگل]برنامه درسی اقتصاد باید علم طبیعی بیشتری را شامل شود

14. But not like the natural science, the axiom of legal reasoning is"value-judgment", and the values can not be agreed by all the people.
[ترجمه ترگمان]اما نه مانند علم طبیعی، اصل استدلال حقوقی \"قضاوت ارزش\" است، و این ارزش ها را نمی توان با تمام مردم مورد موافقت قرار داد
[ترجمه گوگل]اما علم طبیعی را دوست ندارم، مبنای استدلال قانونی «ارزش قضاوت» است و ارزش ها را نمی توان همه مردم توافق کرد

15. It may turn out that it is therefore a mistake to construe social science along the lines of natural science.
[ترجمه ترگمان]بنابراین ممکن است به اشتباه تبدیل شود که تفسیر علوم اجتماعی در امتداد خطوط علم طبیعی اشتباه است
[ترجمه گوگل]ممکن است معلوم شود که این امر اشتباه است که علم اجتماعی را در راستای علوم طبیعی تفسیر کند


کلمات دیگر: