کلمه جو
صفحه اصلی

splay


معنی : گسترده، باز کردن
معانی دیگر : (معمولا با: out) پهن کردن یا شدن، گسترده کردن یا شدن، از هم جدا کردن، شیب دار کردن، پخ کردن، (در یک سو) فراخ تر کردن، (به ویژه دهانه ی در و پنجره) دهانه ای که یک سوی آن از سوی دیگر گشادتر است، (دهانه یا لوله و غیره) یک سو فراخ، کج و کوله، خمیده به سوی بیرون، گستردگی، یک سوفراخی، پخی، پهن شدگی، منبت کاری کردن

انگلیسی به فارسی

splay، باز کردن، گسترده


منبت کاری کردن، باز کردن، گسترده


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: splays, splaying, splayed
(1) تعریف: to spread or turn outward or apart; flare.

(2) تعریف: to slant or cause to be slanted.
اسم ( noun )
• : تعریف: an outward slant given to the surface between a window and a wall, or other opening, so that one face is wider than the other.
صفت ( adjective )
• : تعریف: spread or turned outward.

• sloped or beveled surface
angle, slope, slant; spread, spread outward
spread apart, turned outward; awkward, clumsy
if two or more things splay out or are splayed out, their ends are spread out away from each other.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] پخ
[زمین شناسی] پخ، گسترده، زاویه بازشو، زاویه تاشو ،منبت کاری کردن، باز کردن ،

مترادف و متضاد

گسترده (صفت)
perfect, widespread, far-reaching, palmate, splay, wide-spreading

باز کردن (فعل)
undo, open, unfold, disclose, pick, solve, untie, unfix, unscrew, unpack, unwind, unwrap, disengage, disentangle, splay, unbend, unroll, unbolt, unclasp, unclose, unfasten, unhinge, unhitch, unknit, untwist

جملات نمونه

splay knees

زانوهای خمیده به طرفین


1. splay knees
زانوهای خمیده به طرفین

2. the legs of the camera splay out
پایه های دوربین عکاسی از هم جدا می شوند.

3. His fingers splay out in a star shape.
[ترجمه ترگمان]انگشتانش با حالتی splay به شکل ستاره ای ظاهر می شوند
[ترجمه گوگل]انگشتانش در یک شکل ستاره ای شکل می گیرد

4. The petals splay out from the middle of the flower.
[ترجمه ترگمان]The که از وسط گل splay
[ترجمه گوگل]گلبرگ ها از وسط گل گل می دهند

5. A virgin splay of grass traumatized by five months of snow sloped gently down to the water.
[ترجمه ترگمان]در عرض پنج ماه برفی که روی آب خم شده بود کمی علف خورده بود و مقدار زیادی از علف ها به آرامی به طرف آب شیب داشت
[ترجمه گوگل]علف کش بابونه از علف های هرز زخمی شده توسط پنج ماه برف به آرامی به سمت آب افتاد

6. A corner splay at Tai Hong Street.
[ترجمه ترگمان]یک سری splay در Tai Street
[ترجمه گوگل]یک گوشه در خیابان تای هنگ

7. When Edmontosaurus chomped down, its top teeth would splay outward, sliding across the bottom teeth and grinding up its leafy meals, suggests a new study.
[ترجمه ترگمان]وقتی Edmontosaurus پایین می آید، دندان های بالای آن به سمت بیرون به سمت بیرون باز می شوند، از روی دندان های کف پایین می لغزند و غذاهای leafy را آسیاب می کنند، یک مطالعه جدید را پیشنهاد می کنند
[ترجمه گوگل]وقتی Edmontosaurus خم شد، دندانهای بالای آن به سمت خارج حرکت می کردند، دندان ها را پایین می کشیدند و غذا های برگ را خرد می کنند، مطالعات جدید نشان می دهد

8. Cowhocks, weak pasterns, straight stifles and splay feet are very bad faults.
[ترجمه ترگمان]Cowhocks، pasterns ضعیف، stifles مستقیم و splay، خطاهای بسیار بدی هستند
[ترجمه گوگل]گاوها، چنگال های ضعیف، راست و خمیده، گسل های بسیار بد است

9. Short, stout, splay - footed, sporting a goatee and a cigar Wiener waddled around like a smart duck.
[ترجمه ترگمان]کوتاه، فربه، ریش دار، ریش بزی و سیگار، مثل اردک باهوش
[ترجمه گوگل]کوتاه، خفیف، تند و تیز - دست و پا، ورزش یک بز و یک سیگار برجسته Wiener مانند یک اردک هوشمند

10. Strings of dusty niggers with splay feet arrived and departed.
[ترجمه ترگمان]Strings سیاه و خاکی با پاهای splay از راه رسیدند و بیرون رفتند
[ترجمه گوگل]رشته های نجار گردوغبار با پاشنه پا وارد و ترک می شود

11. Cows with the disease foam at the mouth and their legs splay out.
[ترجمه ترگمان]گاوها با کف های بیماری در دهان و پاهایشان در حال خروج هستند
[ترجمه گوگل]گاوها با این بیماری، فوم در دهان و پاها را از بین می برند

12. This is a very convenient system and there not wires to break or terminals to splay.
[ترجمه ترگمان]این یک سیستم بسیار مناسب است و برای شکستن یا ترمینال ها تا splay، سیم وجود ندارد
[ترجمه گوگل]این یک سیستم بسیار راحت است و سیمها برای شکستن یا پایانه ها وجود ندارد

13. The upper member of Guantao Formation consists mainly channel bar, point bar, arrested deposits on valley floor, natural levee, crevasse splay, alluvial lake and alluvial flat microfacies.
[ترجمه ترگمان]عضو بالای تشکیل Guantao شامل نوار کانال، نوار نقطه ای، رسوبات arrested در کف دره، دیواره طبیعی، crevasse splay، alluvial alluvial و رسوبی flat می باشد
[ترجمه گوگل]قسمت بالایی سازند Guantao عمدتا شامل نوار کانال، نوار نقطه، رسوب های دستگیر شده در دره های دره، لویی های طبیعی، لرزه های نفوذی، دریاچه های آبرفتی و میکروفیسی های صاف آبی است

He put his hand on the table and splayed his fingers.

دست خود را روی میز گذاشت و انگشتان خود را از هم جدا کرد.


The legs of the camera splay out.

پایه‌های دوربین عکاسی از هم جدا می‌شوند.


One side of the pipe is splayed.

یک طرف لوله فراخ‌تر است.


a splayed window

دری که دیوار دور آن یک سو فراخ است



کلمات دیگر: