کلمه جو
صفحه اصلی

incoming


معنی : دخول، اینده، وارد شونده، امده، عاید شونده
معانی دیگر : درحال آمدن یا نزدیک شدن، آیندگر، درآیند، داخل شدن، درون رفت

انگلیسی به فارسی

ورودی، دخول، وارد شونده، اینده، امده، عاید شونده


وارد شونده، آینده، امده، عاید شونده، دخول


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: about to arrive or having just arrived.
متضاد: outgoing

- The medical personnel quickly prepared for the incoming wounded.
[ترجمه ترگمان] پرسنل پزشکی به سرعت برای زخمی ها آماده می شوند
[ترجمه گوگل] پرسنل پزشکی به زودی وارد زخمی شدند
- Her administrative assistant deals with the incoming mail.
[ترجمه ترگمان] دستیار اجرایی او با پست ورودی سر و کار دارد
[ترجمه گوگل] دستیار اداری او با ایمیل ورودی معاملات دارد

(2) تعریف: taking the place of another, as a new office holder.
متضاد: outgoing

- The incoming senator will immediately be faced with some tough issues.
[ترجمه ترگمان] سناتور ورودی بلافاصله با برخی مسائل دشوار مواجه خواهد شد
[ترجمه گوگل] سناتور ورودی بلافاصله با مسائل دشوار مواجه خواهد شد
اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of arriving.

(2) تعریف: (usu. pl.) money received or about to be received.

• entrance, arrival, approach
entering, arriving, approaching
incoming means coming into a place.
an incoming official or government has just been appointed or elected.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] وارد شونده

مترادف و متضاد

arriving


Synonyms: approaching, coming, coming in, entering


Antonyms: outgoing


succeeding


Synonyms: designate, elect, elected, future, new, next, to-be


دخول (اسم)
admission, entry, accession, arrival, inclusion, ingress, entree, admittance, infare, incoming

اینده (صفت)
toward, next, forthcoming, oncoming, incoming, to-be

وارد شونده (صفت)
incoming, inbound

امده (صفت)
incoming

عاید شونده (صفت)
incoming

جملات نمونه

the incoming mayor

شهردار آینده


the incoming tide

کشند درآیند


1. the incoming mayor
شهردار آینده

2. the incoming tide
کشند درآیند

3. The porter distributes incoming letters to the offices.
[ترجمه ترگمان]دربان نامه را به دفاتر ثبت می کند
[ترجمه گوگل]حمل کننده نامه های ورودی را به دفاتر توزیع می کند

4. Our fax machine differentiates between an incoming fax signal and a voice call.
[ترجمه ترگمان]دستگاه فکس بین یک سیگنال ارسال سیگنال و یه صدا میاد
[ترجمه گوگل]دستگاه فکس ما بین سیگنال فکس ورودی و یک تماس صوتی متفاوت است

5. They claimed to have shot down one incoming missile.
[ترجمه ترگمان]آن ها ادعا کردند که یک موشک ورودی را پرتاب کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها ادعا کردند که یک موشک ورودی را شلیک کرده اند

6. We keep a tape of incoming calls.
[ترجمه ترگمان]ما نواری از تماس های ورودی را نگه می داریم
[ترجمه گوگل]ما یک نوار تماس های دریافتی را نگه می داریم

7. Incoming tides funnel up the channel with enormous power.
[ترجمه ترگمان]جزر و مده ای جدید، کانال را با قدرت زیاد بالا می برند
[ترجمه گوگل]ورودی های ورودی کانال را با قدرت عظیم بالا می برد

8. It is hoped that the incoming administration will inject some life into Capitol Hill.
[ترجمه ترگمان]امید می رود که مدیریت ورودی برخی حیات را به کاپیتول هیل تزریق کند
[ترجمه گوگل]امید است که دولت جدید، برخی از زندگی را به Capitol Hill تزریق کند

9. This phone only takes incoming calls.
[ترجمه ترگمان]این گوشی فقط تماس های دریافتی را می گیرد
[ترجمه گوگل]این تلفن فقط تماس های دریافتی را دریافت می کند

10. This telephone only accepts incoming calls .
[ترجمه ترگمان]این تلفن فقط تماس های دریافتی را می پذیرد
[ترجمه گوگل]این تلفن فقط تماس های دریافتی را می پذیرد

11. With all these incoming calls, it was some time before Judith could ring out.
[ترجمه ترگمان]با تمام تماس های خود، مدتی طول کشید تا ژودیت توانست حلقه را بیرون بکشد
[ترجمه گوگل]با تمام این تماس های ورودی، زمانی بود که جودیت می توانست از آن خارج شود

12. The hotel bus meets all incoming flights.
[ترجمه ترگمان]اتوبوس هتل تمام پروازه ای ورودی را برآورده می کند
[ترجمه گوگل]اتوبوس هتل ملاقات همه پروازهای ورودی است

13. Radar operators plotted the course of the incoming missile.
[ترجمه ترگمان]اپراتورهای رادار مسیر موشک دریافتی را ترسیم کردند
[ترجمه گوگل]اپراتور رادار، مسیر موشکی که وارد می شود را طراحی می کند

14. You should always check your incoming mail every day.
[ترجمه ترگمان]تو همیشه باید هر روز mail رو چک کنی
[ترجمه گوگل]هر روز باید ایمیل های دریافتی خود را چک کنید

پیشنهاد کاربران

نزدیک شونده ، پیش آیند

فرا رِس ، فرا رسنده ، فرا رو ، پیش رو ، در پیش رو

What is the meaning


مهاجم ( ویروس و باکتری و . . . . )

داره میاد، داره نزدیک میشه

پناه بگیرید

به معنی پناه بگیرید نیست! توی یه وضعیت خطرناک مثل جنگ یعنی یه چیزی درحال اومدن یا نزدیک شدنه, که میتونه مثل یه موشک باشه در این صورت این جمله یه هشداره به بقیه افراد که یه چیزی داره میاد و این اونان که باید نتیجه بگیرن که باید پناه بگیرن یا مراقب باشن.

آینده. آتی. دریافتی. درآمد. دخل. . .

Incoming = موشک!

دارن میان ، دارن نزدیک میشن

دوستانی که فرمودند incoming یعنی پناه بگیرید یا موشک، توجه کنید در واقع در چنین مواقعی منظور گوینده �داره میاد� هستش، فارغ از اینکه موشکه یا باید پناه بگیرن یا. . . :
in the process of coming in
arriving at
coming into
بنابراین شنونده خودش می دونه چی ممکنه بیاد: یه آدم خطرناک، موشک، نارنجک، خودرو و. . . یا می دونن احتمالاً باید چه کنند: پناه بگیرن، قایم بشن، فرار کنن و. . . . گوینده فقط بهشون اطلاع میده که هر چی که هست و هر کاری که باید بکنن، داره میاد! تو راه اومدن هم نیست البته، دیگه رسیده.

وارد شده

منتخب
برای دولت جدید

ورودی


کلمات دیگر: