1. our inherent rights as citizens
حقوق انکارناپذیر ما به عنوان شهروند
2. the inherent distrust of foreigners
سوظن فطری نسبت به بیگانگان
3. shortcomings that are inherent in our political system
کاستی هایی که در کنه نظام سیاسی ما وجود دارد
4. there is an inherent persuation in some people's voices
صدای برخی انسان ها قانع کنندگی ذاتی دارد.
5. Polarity is inherent in a magnet.
[ترجمه ترگمان]Polarity در یک اهن ربا وجود دارد
[ترجمه گوگل]قطبش در یک آهنربا ذاتی است
6. Everyone has his inherent power, which is easily concealed by habits, blurred by time, and eroded by laziness.
[ترجمه ترگمان]هر کسی قدرت ذاتی خود را دارد که به راحتی توسط عادات، تار شده و با تنبلی از بین می رود
[ترجمه گوگل]هر کس دارای قدرت ذاتی خود است، که به راحتی توسط عادات پنهان می شود، با زمان تار و پود شده و تنبلی شده است
7. Stress is an inherent part of dieting.
[ترجمه ترگمان]استرس بخشی از رژیم غذایی است
[ترجمه گوگل]استرس بخش ذاتی رژیم غذایی است
8. A love of music is inherent in human nature.
[ترجمه ترگمان]عشق به موسیقی در طبیعت انسان ذاتی است
[ترجمه گوگل]عشق به موسیقی در طبیعت انسان ذاتی است
9. There is no inherent virtue in having read all the latest books.
[ترجمه ترگمان]هیچ فضیلت ذاتی در خواندن همه کتاب های جدید وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در تمام آخرین کتابها هیچ فضایی ذاتی وجود ندارد
10. Service conditions soon revealed the inherent weaknesses in the vehicle's design.
[ترجمه ترگمان]شرایط خدمات به زودی ضعف ذاتی در طراحی خودرو را آشکار کرد
[ترجمه گوگل]شرایط سرویس به زودی نقاط ضعف ذاتی طراحی خودرو را نشان داد
11. Every business has its own inherent risks.
[ترجمه ترگمان]هر کسب وکار ریسک های ذاتی خودش را دارد
[ترجمه گوگل]هر کسب و کار دارای خطرات ذاتی خود است
12. There are inherent dangers in the system.
[ترجمه ترگمان]خطرات ذاتی در سیستم وجود دارد
[ترجمه گوگل]خطرات ذاتی در سیستم وجود دارد
13. I think racism is unconsciously inherent in practically everyone.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم نژاد پرستی ناخودآگاه در همه افراد وجود دارد
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم نژادپرستی به طور ناخودآگاه ذاتا در همه افراد وجود دارد
14. I have an inherent distrust of lawyers.
[ترجمه ترگمان] من یه بی اعتمادی ذاتی نسبت به وکیل ها دارم
[ترجمه گوگل]من یک وکیل ذاتی ندارم
15. Individuality is a valued and inherent part of the British character.
[ترجمه ترگمان]Individuality یک بخش ارزشمند و ذاتی شخصیت بریتانیایی است
[ترجمه گوگل]فردیت بخش ارزشمند و ذاتی شخصیت بریتانیایی است
16. Violence is inherent in our society.
[ترجمه ترگمان]خشونت در جامعه ما وجود دارد
[ترجمه گوگل]خشونت در جامعه ما ذاتی است
17. There are considerable risks inherent in the policy.
[ترجمه ترگمان]خطرات قابل توجهی در این سیاست وجود دارد
[ترجمه گوگل]خطرات مهمی در این سیاست وجود دارد