کلمه جو
صفحه اصلی

superpower


معنی : ابر قدرت، ابر نیرو
معانی دیگر : ابر قدرت، ابر نیرو

انگلیسی به فارسی

ابر قدرت، ابر نیرو


ابرقدرت، ابر قدرت، ابر نیرو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a country with great international power and influence, esp. one that dominates the affairs of other countries.
مشابه: power

• country with great power and influence (especially the united states or the former soviet union); great power, extreme strength
a superpower is a very powerful and influential country that usually has nuclear weapons and is economically successful.
power that is greater than what is natural; extremely powerful nation

مترادف و متضاد

ابر قدرت (اسم)
superpower

ابر نیرو (اسم)
superpower, world power

جملات نمونه

1. superpower competition
رقابت ابر قدرت ها

2. The superpower often tramples on the independence and sovereignty of other countries.
[ترجمه ترگمان]ابر قدرت اغلب بر استقلال و حاکمیت کشورهای دیگر متمرکز است
[ترجمه گوگل]این ابرقدرت اغلب به استقلال و حاکمیت کشورهای دیگر ختم می شود

3. He emphasised the wider issue of superpower cooperation.
[ترجمه ترگمان]او بر مساله گسترده تر هم کاری ابرقدرت تاکید کرد
[ترجمه گوگل]او بر مساله گسترده تر همکاری های ابرقدرت تاکید کرد

4. The superpower attempted to dominate over other countries.
[ترجمه ترگمان]این ابرقدرت تلاش کرد بر کشورهای دیگر مسلط شود
[ترجمه گوگل]ابرقدرت تلاش کرد تا بر سایر کشورها غلبه کند

5. The Superpower diplomatized the small country.
[ترجمه ترگمان]The کشور کوچک را تصرف کردند
[ترجمه گوگل]ابرقدرت کشور کوچک را دیپلماتیک کرد

6. It seemed a reasonable bargain in which each superpower could exert restraint over its regional allies.
[ترجمه ترگمان]این یک معامله منطقی به نظر می رسید که در آن هر ابر قدرت می تواند فشار بر هم پیمانان منطقه ای خود را اعمال کند
[ترجمه گوگل]این یک معامله معقول بود که در آن هر یک از ابر قدرت ها می توانستند از متحدان منطقه ای خود استفاده کنند

7. Superpower involvement has raised the stakes rather than lowered them.
[ترجمه ترگمان]مشارکت Superpower ریسک را به جای پایین آوردن آن ها افزایش داده است
[ترجمه گوگل]دخالت ابرقدرت سهام را افزایش داده است، نه کاهش آن

8. But while! exercising the prerogatives of superpower, he never seemed to recognise the true extent of its responsibilities.
[ترجمه ترگمان]اما در حالی که! او هرگز به نظر نمی رسید که میزان واقعی مسئولیت های خود را به رسمیت بشناسد
[ترجمه گوگل]اما در حالی که! او هرگز به نظر نمی رسید میزان واقعی مسئولیت های خود را به رسمیت بشناسد

9. Even for the last remaining superpower, domestic issues, not foreign matters, dominate national elections.
[ترجمه ترگمان]حتی برای آخرین ابرقدرت باقی مانده، مسائل داخلی، نه موضوعات خارجی، بر انتخابات ملی تسلط دارند
[ترجمه گوگل]حتی برای آخرین ابرقدرت باقی مانده، مسائل داخلی، نه مسائل خارجی، بر انتخابات ملی تسلط دارند

10. The bigger the lead of one superpower, the harder the other tries to catch up.
[ترجمه ترگمان]هر چه قدرت یک ابر قدرت بیشتر باشد، دیگری تلاش می کند تا خود را جمع و جور کند
[ترجمه گوگل]هرچه سرب یک ابرقدرت بزرگتر باشد، سخت تر دیگر تلاش می کند تا عقب نشینی کند

11. The United States, as the world's only remaining superpower, must continue making arms control a central element of its foreign policy.
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده، به عنوان تنها ابرقدرت دیگر جهان، باید به کنترل سلاح به عنوان یکی از عناصر اصلی سیاست خارجی خود ادامه دهد
[ترجمه گوگل]ایالات متحده، به عنوان تنها ابرقدرت باقی مانده در جهان، باید کنترل سلاح را به عنوان یک عنصر اصلی سیاست خارجی خود ادامه دهد

12. The allies would fear that they were pawns in a superpower condominium.
[ترجمه ترگمان]این متحدان از این می ترسند که آن ها در یک ملک مشترک، سربازان پیاده باشند
[ترجمه گوگل]متحدان می ترسیدند که آنها در یک مجتمع متعلق به یک قدرت فوق العاده بودند

13. The United States could claim to be both a military and an economic superpower.
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده می تواند ادعا کند که هم نظامی بوده و هم یک ابرقدرت اقتصادی
[ترجمه گوگل]ایالات متحده می تواند ادعا کند که یک نیروی نظامی و یک ابرقدرت اقتصادی است

14. Since the disintegration of the USSR, there has been only one superpower - the USA.
[ترجمه ترگمان]از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تنها یک ابرقدرت وجود داشته است
[ترجمه گوگل]از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تنها یک ابرقدرت وجود دارد - ایالات متحده آمریکا

پیشنهاد کاربران

ابر قدرت ، بااقتدار

ابر قدرت

قدرت اعجاب آور، قدرت حیرت انگیز ( شخص، فرد )

ابرقدرت
ابرقدقد

ابر قدرت
With china on the rise as the next global superpower, mandarin is becoming increasingly desirable as a language for Both business and travel. Once you mastered the tricky tones which can drastically change the meaning of a sentence it's considered relatively easy to speak

[در داستان های ابرقهرمانی] قدرت فوق بشری

توانمندی بارز


کلمات دیگر: