کلمه جو
صفحه اصلی

trendy


(عامیانه)، مطابق آخرین مد، مد روز، باب روز، رایج، شیک، اهل مد

انگلیسی به فارسی

مرسوم، مد روز


(عامیانه) مطابق آخرین مد، مد روز، باب روز، رایج


(عامیانه) (آدم) مدپرست، شیک، اهل مد


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: trendier, trendiest
• : تعریف: of or relating to the latest style or mode.
مترادف: chic, fashionable, in, modish, stylish, up-to-date
متضاد: conservative, passe, square, unfashionable
مشابه: current, modern, popular, swank

- a trendy hairstyle
[ترجمه ترگمان] مدل موی مد روز
[ترجمه گوگل] مدل موهای مرسوم، مد روز

• in keeping with the current trend; stylish, fashionable
trendy things or people are very fashionable and modern; an informal word.

مترادف و متضاد

in fashion, style


Antonyms: old-fashioned, unfashionable, unstylish


Synonyms: à la mode, contemporary, fashionable, fly, in, in vogue, latest, modish, now, popular, stylish, swank, tony, up-to-the-minute, voguish, with-it


جملات نمونه

1. Designer beers and trendy wines have replaced the good old British pint.
[ترجمه ترگمان]آبجو Designer و شراب های trendy جایگزین the قدیمی انگلیسی شده است
[ترجمه گوگل]آبجو طراح و شراب های مرسوم، جایگزین پینت خوب قدیمی انگلیسی شده اند

2. He was trying to be really cool and trendy.
[ترجمه ترگمان]اون سعی می کرد که خیلی خونسرد و جذاب باشه
[ترجمه گوگل]او سعی داشت واقعا خنک و مرسوم باشد

3. He had a trendy haircut, an earring and designer stubble .
[ترجمه ترگمان]اون یه مدل موی کوتاه داشت، یه گوشواره و designer
[ترجمه گوگل]او یک مدل موی کوتاه، یک گوشواره و یک طراح است

4. Trendy trainers and designer labels have become aspirational status symbols, especially among the young.
[ترجمه ترگمان]مربیان Trendy و برچسب های طراح، به خصوص در میان جوانان، تبدیل به نماد وضعیت آرمانی شده اند
[ترجمه گوگل]مربیان مدرن و برچسب های طراحان نماد وضعیت آرمانی هستند، به ویژه در میان جوانان

5. Trendy teachers are denying children the opportunity to study classic texts.
[ترجمه ترگمان]معلمان Trendy در حال محروم کردن کودکان از فرصت تحصیل متون کلاسیک هستند
[ترجمه گوگل]معلمان مدرن این فرصت را دارند تا کودکان را به مطالعه متون کلاسیک ببرند

6. He writes for some trendy magazine for the under-30s.
[ترجمه ترگمان]او برای مجله مد روز زیر ۳۰ سال می نویسد
[ترجمه گوگل]او برای برخی از مجله مرسوم، مد روز برای کودکان زیر 30 ساله می نویسد

7. I used to wear trendy gear but it just looked ridiculous.
[ترجمه ترگمان]من همیشه لباس می پوشیدم اما خیلی مضحک به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]من لباس پوشیدنی مرسوم را پوشیدم، اما این فقط نگاه مضحک بود

8. He may be old hat among the trendy younger generation, but his shows draw more viewers than any other comedian.
[ترجمه ترگمان]او ممکن است در میان نسل جوان مد روز کلاه کهنه داشته باشد، اما نمایش او بینندگان بیشتری نسبت به هر کمدین دیگری جلب می کند
[ترجمه گوگل]او ممکن است کلاه قدیمی در میان نسل جوان مرسوم، اما نمایش های خود را جلب تماشاگران بیشتر از هر کمدین دیگر

9. There is nothing trendy, no attempt to take something old and it give it a new twist.
[ترجمه ترگمان]بدون هیچ تلاشی، هیچ تلاشی برای گرفتن یک چیز قدیمی و یک چرخش جدید وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ چیز مرسوم، هیچ تلاشی برای گرفتن چیزی قدیمی نیست و آن را یک پیچ و تاب جدید می دهد

10. Trendy bars and restaurants are opening and inexpensive apartments in the area are getting hard to find.
[ترجمه ترگمان]رستوران ها و رستوران ها در حال باز شدن هستند و آپارتمان های ارزان در این منطقه پیدا می شوند
[ترجمه گوگل]کافه ها و رستوران های مدرن در حال باز کردن و آپارتمان های ارزان قیمت در این منطقه بسیار دشوار است

11. But this trendy new board game is littered with connotations of drug use.
[ترجمه ترگمان]اما این بازی جدید مد روز، پر از مفاهیم ضمنی استفاده از مواد مخدر است
[ترجمه گوگل]اما این بازی هیجان انگیز جدید هیجان انگیز با استفاده از مواد مخدر از بین می رود

12. And they have a trendy baseball cap.
[ترجمه ترگمان] و یه کلاه trendy هم دارن
[ترجمه گوگل]و آنها کلاه بیس بال مرسوم، مد روز هستند

13. Delgado predicts that blonde hair will become trendy this summer.
[ترجمه ترگمان]دلگادو پیش بینی کرد که موهای بور در تابستان امسال مد نظر قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]دلگادو پیش بینی می کند که موهای بلوند در تابستان امسال تبدیل خواهد شد

14. They're a fast moving, trendy tracksuited, van-driving team.
[ترجمه ترگمان]آن ها حرکت سریع، مد روز مد روز و تیم van هستند
[ترجمه گوگل]آنها یک تیم تراسفید سریع و مدرن هستند

15. There are cafes at the beach, trendy restaurants in the Gaslamp area downtown.
[ترجمه ترگمان]کافه های ساحلی و رستوران های مد روز در ناحیه Gaslamp در مرکز شهر وجود دارد
[ترجمه گوگل]در ساحل کافه ها، رستوران های مرسوم، در مرکز شهر Gaslamp وجود دارد

پیشنهاد کاربران

( شخص ) مد پرست/اهل مد ، رایج ، زیبا ، مجلل ، به روز ، مد روز .

مد

مد جدید

برای لغت trendy من پیشنهاد میکنم که معنی آن را
برای مدت کمی محبوب بودن بگذارید
باتشکر

پیشنهاد میکنم ، جدید و به روز مدت زمانی گذاشته شود. تشکر

بروز رسانی

مدگرا

امروزی

به روز ترین، باب روز

محبوب ، سر زبان افتاده، رایج ، باب ، مد روز و. . . .
صفت : trendy
اسم : trend

مد روز و جدید

دو معنی داره که اولین معنی صفته و معنی دوم اسمه
1_چیزی که مطابق آخرین مده_مد روزه مثل لباس مد روز
Trendy clothes/club

2_کسی که خیلی تابع آخرین مده یعنی خیلی مد روزه
This is where all the North London trendies go for a night out

مد روز

Modern , stylish , popular


کلمات دیگر: