کلمه جو
صفحه اصلی

rhetorical


بی نیاز به پاسخ، وابسته به معانی بیان، بدیعی، بلاغتی، حاکی از بلاغت، سخندانانه، سخن سنجانه، معانی بیانی، وابسته به فصاحت وبلاغت، لفاظی

انگلیسی به فارسی

معانی بیانی،بدیعی،وابسته به فصاحت وبلاغت،لفاظی


لفاظی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: rhetorically (adv.), rhetoricalness (n.)
(1) تعریف: of, relating to, or having the nature of rhetoric.

- Repetition of a phrase can be a useful rhetorical device.
[ترجمه ترگمان] Repetition عبارت میتونه یک دستگاه rhetorical مفید باشه
[ترجمه گوگل] تکرار یک عبارت می تواند یک دستگاه لفظی مفید باشد

(2) تعریف: elaborate in form or style; artificially showy.
متضاد: unrhetorical
مشابه: orotund

- a rhetorical acceptance speech
[ترجمه ترگمان] سخنرانی پذیرش بدیعی را به زبان می آورد
[ترجمه گوگل] یک سخنرانی پذیرفتن لفظی

• pertaining to rhetoric; bombastic, unnecessarily ornate
a rhetorical question is used in order to make a statement rather than to get an answer.
rhetorical language is intended to be grand and impressive.

مترادف و متضاد

wordy; flowery in speech


Synonyms: articulate, aureate, bombastic, declamatory, eloquent, embellished, euphuistic, exaggerated, flamboyant, flashy, florid, fluent, glib, grand, grandiloquent, grandiose, high-flown, hyperbolic, imposing, inflated, magniloquent, mouthy, oratorical, ornate, ostentatious, overblown, overdone, overwrought, pompous, pretentious, showy, silver-tongued, sonorous, stilted, swollen, tumescent, tumid, turgid, verbose, vocal, voluble, windy


Antonyms: concise


جملات نمونه

1. rhetorical devices
صنایع بدیعی

2. a rhetorical question
پرسش بی نیاز به پاسخ

3. The writer showed great rhetorical skill.
[ترجمه ترگمان]نویسنده مهارت بسیار بدیعی به نمایش گذاشت
[ترجمه گوگل]نویسنده توانایی لفظی زیادی را نشان داد

4. She ended her speech with a rhetorical flourish.
[ترجمه ترگمان]نطق خود را با لحنی ملایم تر ادا کرد
[ترجمه گوگل]او سخنرانی خود را با شکوفایی لفظی به پایان رساند

5. These arguments may have been used as a rhetorical device to argue for a perpetuation of a United Nations role.
[ترجمه ترگمان]این استدلال ها برای بحث درباره a نقش سازمان ملل، ممکن است به عنوان ابزاری برای بحث و بحث در نظر گرفته شوند
[ترجمه گوگل]این استدلال ها ممکن است به عنوان یک ابزار لفظی برای استدلال در مورد حفظ یک نقش سازمان ملل مورد استفاده قرار گیرد

6. If you tear off the rhetorical top-dressing from his article, you will find there is very little solid content.
[ترجمه ترگمان]اگر مقاله rhetorical را از مقاله او بردارید، پیدا خواهید کرد که مقدار کمی رضایت کامل وجود دارد
[ترجمه گوگل]اگر از مقاله خود پاره پاره کردن لفاظی را پاره کنید، متوجه خواهید شد که محتوای جامد بسیار کمی وجود دارد

7. Her queries were rhetorical, and best ignored.
[ترجمه ترگمان]نامه های پرس و جو با فصاحت آمیخته بود و به بهترین وجه نادیده گرفته می شد
[ترجمه گوگل]پرسش های او لفاظی بود و بهترین نادیده گرفته شد

8. Republican Congressional leaders have launched a rhetorical assault against the Clinton proposal this week.
[ترجمه ترگمان]رهبران کنگره جمهوری خواه، این هفته یک حمله لفظی به پیشنهاد کلینتون را آغاز کرده اند
[ترجمه گوگل]رهبران کنگره جمهوریخواه در هفته جاری یک حمله لفظی علیه پیشنهاد کلینتون را آغاز کرده اند

9. A scientific theory, not just a rhetorical one.
[ترجمه ترگمان]یه تئوری علمی، نه فقط یه سوال معمولی
[ترجمه گوگل]یک نظریه علمی، نه فقط یک فریبکارانه

10. The rhetorical theorist does not assume that only some societies possess the rhetorical capacity to argue.
[ترجمه ترگمان]نظریه پرداز هنر فرض نمی کند که تنها برخی از جوامع دارای ظرفیت لفاظی هستند تا بحث کنند
[ترجمه گوگل]نظریه پرداز بلاغی فرض نمی کند که فقط برخی جوامع دارای ظرفیت لفاظی برای استدلال باشند

11. Its rhetorical character is underlined by a certain vagueness about what the Grid will actually contain.
[ترجمه ترگمان]ویژگی بدیعی آن با ابهام خاصی در مورد آنچه که شبکه در واقع شامل می شود، مورد تاکید قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]شخصیت لفاظی آن با یک ابهام مشخص در مورد آنچه Grid در واقع شامل آن است، مشخص می شود

12. In the first place, the rhetorical perspective advocates understanding attitudes in terms of the wider social context.
[ترجمه ترگمان]در وهله اول، دیدگاه بدیع از درک نگرش های بر حسب شرایط اجتماعی گسترده تر حمایت می کند
[ترجمه گوگل]در وهله اول، دیدگاه لفظی از درک نگرش ها از لحاظ زمینه اجتماعی گسترده تر، درک می کند

13. The power of stylistic analysis to reveal rhetorical strategy in non-fiction has applications beyond de Man and deconstruction.
[ترجمه ترگمان]قدرت تحلیل سبکی برای آشکار کردن استراتژی لفاظی در غیر تخیلی، کاربردی فراتر از \"مرد و ساختارشکنی\" دارد
[ترجمه گوگل]قدرت تجزیه و تحلیل سبک برای نشان دادن استراتژی لفاظی در غیر داستانی کاربردی فراتر از دنیای انسان و انحطاط است

14. At first glance, this rhetorical approach seems to direct the study of attitudes to that of public argument and controversy.
[ترجمه ترگمان]در نگاه اول، این رویکرد بدیع به نظر می رسد که مطالعه نگرش های مربوط به بحث و جدل عمومی را هدایت می کند
[ترجمه گوگل]در نگاه اول، این رویکرد لفظی به نظر می رسد که مطالعه نگرش ها نسبت به بحث و بحث های عمومی است

15. The rhetorical approach links the processes of thinking to those of argumentation, for it suggests that deliberative thought is internalized argumentation.
[ترجمه ترگمان]رویکرد بدیع، فرآیندهای تفکر به افراد استدلال را به هم پیوند می دهد، زیرا بیان می کند که تفکر deliberative استدلال internalized
[ترجمه گوگل]رویکرد لفظی فرآیندهای تفکر را به استدلال ها پیوند می دهد، زیرا این امر نشان می دهد که تفکر مشورتی، استدلال داخلی است

a rhetorical question

پرسش بی‌نیاز به پاسخ


پیشنهاد کاربران

در سیاست: شعارگونه،
پر طمطراق

سنجید، با فکر

Rhetorical question:
استفهام انکاری
به این معنی که گوینده معنی سوال خود را میداند اما برای کنایه آن را به کار می برد.

گفته ها و نوشته هایی که ازشون برای متقاعد کردن و ترغیب کردن دیگران ازشون استفاده میشه
a speech full of rhetorical phrases

Rheumatoid

Rhetorical Question : سوالی که اصلا نیاز به پرسش نداره و جوابش معلومه - پرسش بی نیاز به پاسخ - استفهام انکاری
مثلا دو نفر با هم بودن و سه روز هیچی نخوردن. بعد از پیدا کردن غذا یکیشون به اون یکی میگه غذا میخوری؟؟ نه نمیخورم اسکل. چه سوالیه. معلومه میخورم

Would you roast both of us??

رِ تُریکل

تجاهل العارف ( مصطلح در شعر و شاعری )

کلامی. شعاری

بلاغی

سخنورانه


کلمات دیگر: