1. The once docile population has finally risen up against the ruthless regime.
[ترجمه حیدر سهیلی اصفهانی] مردمی که روزگاری فرمانبر و مطیع بودند، سرانجام در برابر رژیم بی رحم قیام خواهند کرد.
[ترجمه ترگمان]مردم مطیع و مطیع، در نهایت علیه این رژیم ظالم قد علم کرده اند
[ترجمه گوگل]در نهایت جمعیت مودبانه در برابر رژیم بی رحمانه افزایش یافت
2. The result was either docile acquiescence to the hegemony of bourgeois culture or schizophrenia.
[ترجمه ترگمان]نتیجه آن یا تسلیم مطیع به استیلای فرهنگ بورژوا و یا schizophrenia بود
[ترجمه گوگل]نتیجه یا تساهل مودب به هژمونی فرهنگ بورژوایی یا اسکیزوفرنیا بود
3. Also, Dierdre is a docile baby.
[ترجمه حیدر سهیلی اصفهانی] دیردری هم بچۀ سر به راهی است.
[ترجمه ترگمان] همچنین، \"Dierdre\" بچه docile
[ترجمه گوگل]همچنین، Dierdre کودک خجالتی است
4. Religion has been accused indeed of keeping people docile and naive.
[ترجمه حیدر سهیلی اصفهانی] البته دین متهم به فرمانبر و خام نگه داشتن مردم است.
[ترجمه ترگمان]دین نیز به این متهم شده است که مردم را مطیع و ساده لوح نگه دارند
[ترجمه گوگل]در واقع مذهب متهم به نگه داشتن افراد مؤمن و ساده لوح است
5. She cringed in her corner, whining and docile.
[ترجمه ترگمان]او در گوشه و کنار او تکانی خورد، ناله کرد و رام شد
[ترجمه گوگل]او در گوشه ی خود غرق شده، ناله و خجالت زده است
6. But let him out, the docile beast becomes himself-with nostrils flared, he roars.
[ترجمه ترگمان]او نعره می زند: اما بذار بره بیرون، جانور مطیع خودش رو با پره های بینی اش تیز می کنه
[ترجمه گوگل]اما او را بیرون بیاورید، جانور مودبانه خود را می گیرد - با گره های بینی می سوزد، گرمی می کند
7. The two men stare at her, uncomprehending, rendered docile by her gibberish.
[ترجمه ترگمان]دو مرد به او خیره می شوند، در حالی که از حرف های نامفهوم او رام شده و رام شده اند
[ترجمه گوگل]دو مرد به او نگاه نمیکنند، ناخوشایند، با خجالت زدگی او را تحسین می کنند
8. Then castrate him to render him docile.
[ترجمه ترگمان]سپس او را تضعیف کند تا او را مطیع و مطیع سازد
[ترجمه گوگل]سپس او را مجبور کنید تا او را تحسین کند
9. Labradors are gentle, docile dogs.
[ترجمه ترگمان]Labradors، سگ های رام و رام هستند
[ترجمه گوگل]لابرادورها سگهای نافرمان هستند
10. Kangaroos are not as docile as they look.
[ترجمه Afshin] کانگوروها آنقدر که به نظر می رسد رام نیستند.
[ترجمه ترگمان]Kangaroos به آن اندازه که به نظر می آیند رام نیستند
[ترجمه گوگل]کنجیویچ ها به نظر نمی رسند
11. She rejected the traditional female roles of docile daughter and dutiful wife.
[ترجمه ترگمان]او نقش زن سنتی دختر مطیع و وظیفه شناس را رد کرد
[ترجمه گوگل]او نقش زنان سنتی دختر بنده و همسر خوب را رد کرد
12. Has it made him more docile and thus easier to control, or has it destabilised him?
[ترجمه ترگمان]آیا از این بهتر است که او را رام و رام کرده و یا از دست دادن او راحت تره؟
[ترجمه گوگل]آیا او را مودبانه تر کرده است و بنابراین کنترل آن آسان تر است یا او را بی ثبات کرده است؟
13. However, it did not make him a docile infant.
[ترجمه ترگمان]با این همه باعث نمی شد که او یک نوزاد مطیع و مطیع باشد
[ترجمه گوگل]با این حال، او را یک نوزاد خجالتی نبود
14. Nor will Mr Kim nuzzle docile under China's wing, though his son might.
[ترجمه ترگمان]و همچنین آقای کیم با وجود اینکه پسرش ممکن است مطیع جناح چین باشد
[ترجمه گوگل]آقای کیم، تحت فشار قرار دادن چین نیست، اما پسر او ممکن است
15. With him they will be gentle and docile as lambs.
[ترجمه ترگمان]با او مثل بره ای رام و رام خواهند شد
[ترجمه گوگل]با او، آنها به عنوان بره ها ملایم و مودبانه خواهند بود