کلمه جو
صفحه اصلی

longtime


دیرین، دراز مدت، دراز مدت our family's long time friend: mr. ghaffari دوست دیرین خانوادهی ما: آقای غفاری

انگلیسی به فارسی

دیرین، دراز مدت


مدت زمان طولانی، طول المدت


انگلیسی به انگلیسی

• existing for a long period of time (e.g., "she is longtime friend")
extended period of time, lengthy period of time
long-time is used of something that has existed or been a particular thing for a long time.

صفت ( adjective )
• : تعریف: having existed or continued over a long period of time.
مشابه: old

- a longtime fear of flying
[ترجمه ترگمان] ترس از پرواز
[ترجمه گوگل] ترس از پرواز طولانی مدت

جملات نمونه

1. Henry Hyde, R-Ill., a longtime abortion opponent tapped by Dole to chair the committee crafting the official party platform.
[ترجمه ترگمان]هنری هاید، آر ای یک رقیب قدیمی سقط جنین که توسط دول به راه افتاد تا ریاست کمیته را بر روی سکوی رسمی حزب ایجاد کند
[ترجمه گوگل]هنری هیده، R-Ill, یک حامی سقط طولانی مدت توسط Dole به ریاست کمیته ساخت پلت فرم حزب رسمی ضربه زد

2. Big talker and longtime Tucsonan Martin Rivera will conduct a free workshop for those interested in the time-honored art of storytelling.
[ترجمه ترگمان]سخنگوی بزرگ و Tucsonan مارتین ریورا یک کارگاه رایگان برای کسانی برگزار می کند که به هنر داستان سرایی در زمان علاقه مند هستند
[ترجمه گوگل]سخنران بزرگ و قدیمی Tucsonan مارتین Rivera یک کارگاه رایگان برای کسانی که علاقمند به هنر افتخار داستان سرایی هستند برگزار خواهد کرد

3. His longtime friends describe his populist style as no political gimmick.
[ترجمه ترگمان]دوستان قدیمی او سبک populist او را به عنوان یک حیله سیاسی توصیف می کنند
[ترجمه گوگل]دوستان قدیمی او، سبک پوپولیستی خود را به عنوان یک حیله سیاسی توصیف می کنند

4. A longtime breeder of champion bull mastiffs, Einstein is a smart, able, take-no-prisoners type of gal.
[ترجمه ترگمان]انیشتین که به مدت طولانی گاو نر قهرمان شده بود، مردی باهوش، توانا، take و no بود
[ترجمه گوگل]انیشتین، یک تولید کننده قدیمی از قهرمانان گاو نر، قهرمان هوشمند، توانا، بدون زندانی است

5. Pesci and Glover are longtime chums who win a fishing vacation in Florida.
[ترجمه ترگمان]Pesci و گلاور، chums قدیمی هستند که در یک تعطیلات ماهیگیری در فلوریدا برنده شدند
[ترجمه گوگل]Pesci و Glover chums قدیمی هستند که در یک فستیوال ماهیگیری در فلوریدا برنده می شوند

6. His longtime sailboat, named Apogee in honor of his lunar Apollo flight, is for sale.
[ترجمه ترگمان]قایق بادبانی قدیمی او، که به افتخار پرواز آپولو به نام (apogee)نامگذاری شده، برای فروش است
[ترجمه گوگل]قایق بادبانی طولانی خود، به نام آپگای به افتخار پرواز قله او آپولو، برای فروش است

7. The longtime congressman from Texas was cast as Democratic evil incarnate.
[ترجمه ترگمان]عضو کنگره قدیمی تگزاس از تگزاس به عنوان رهبر حزب دموکرات خلق شد
[ترجمه گوگل]کنگره مدتهاست که از تگزاس به عنوان 'تجسد' بد اخلاق دموکراتیک بازی می شود

8. Jack Lemmon, his longtime amateur partner, will be absent after 23 consecutive unsuccessful attempts to make the pro-am cut.
[ترجمه ترگمان]جک Lemmon، شریک قدیمی آماتور او، پس از ۲۳ تلاش ناموفق متوالی برای ساخت این برنامه، غایب خواهد بود
[ترجمه گوگل]جک لمون، شریک آماتور طولانی مدت خود، پس از 23 تلاش ناموفق به منظور شکستن طرفدار، در دسترس نخواهد بود

9. Many longtime Internet users vow to stick with the lowest-priced provider, not the one with the biggest brand name.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کاربران اینترنتی قدیمی قول می دهند که با پایین ترین ارایه دهنده قیمت رقابت کنند، نه یکی با بزرگ ترین نام تجاری
[ترجمه گوگل]بسیاری از کاربران قدیمی که در اینترنت حضور دارند، قول میدهند با ارائه دهنده ارزانترین قیمت، نه آنهایی که با نام تجاری بزرگترند، باقی بمانند

10. But Caster and several other longtime tenants begged that the building be spared because of its unusual neoclassical design and rare charm.
[ترجمه ترگمان]اما Caster و چندین نفر دیگر از مستاجران قدیمی درخواست کردند که این ساختمان به دلیل طراحی نئوکلاسیک غیر معمول و جذابیت نادر معاف شود
[ترجمه گوگل]اما کاستر و تعدادی دیگر مستاجران طولانی مدت از طرح نئوکلاسیک غریب و جذابیت نادرشان خواسته بودند که ساختمان را نجات دهند

11. Word comes from Boston that longtime coach and scout John Killilea died.
[ترجمه ترگمان]اخبار مربوط به مربی قدیمی بوستون است و جان Killilea را نگاه می کند
[ترجمه گوگل]کلمه از بوستون می آید که جان کیللیا، مربی و ناظر جانشین قدیم، درگذشت

12. Longtime residents recall seeing police cars overturned and set afire because the officers had dared tried to patrol here.
[ترجمه ترگمان]ساکنان Longtime به یاد دارند که خودروهای پلیس واژگون شده و به آتش کشیده شده اند، چرا که افسران جرات کرده اند تا در اینجا گشت زنی کنند
[ترجمه گوگل]ساکنان بلند مدت به یاد می آورند که ماشین های پلیس لغو شده اند و به دلیل اینکه افسران جرات تلاش برای گشت زدن در اینجا را نادیده گرفته اند

13. Kuwata said Milken and Ellison are longtime friends and have discussed a variety of subjects on business, Kuwata said.
[ترجمه ترگمان]Kuwata گفت که Milken و الیسون دوستان قدیمی هستند و درباره موضوعات مختلفی در زمینه تجارت بحث و تبادل نظر کرده اند
[ترجمه گوگل]کویتا گفت که میلکن و الیسون دوستان قدیمی هستند و در مورد موضوعات مختلف در مورد تجارت شرکت کرده اند

14. Former longtime President Peter MacDonald is serving a 14-year federal prison sentence after being convicted of riot charges in 199
[ترجمه ترگمان]پیتر مک دونالد، رئیس جمهور سابق سابق، پس از محکوم شدن به جرم ضد شورش در ۱۹۹ زندانی ۱۴ ساله به حبس ابد محکوم شده است
[ترجمه گوگل]پیتر مک دونالد، رئیس جمهور سابق دوران پس از محکومیت اتهامات ضد شورش، در زندان 14 ساله زندان است

15. He said his goodbyes knowing that a long time would pass before he would see his child again.
[ترجمه ترگمان]خداحافظی کرد و فهمید که زمان زیادی می گذرد، قبل از اینکه دوباره بچه اش را ببیند
[ترجمه گوگل]او گفت خداحافظی او دانستن اینکه زمان زیادی طول می کشد تا دوباره فرزندش را ببیند

16. She rammed the door for a long time but it remained closed.
[ترجمه ترگمان]در را برای مدتی دراز کرد اما بسته ماند
[ترجمه گوگل]او مدتها طول کشید تا درب ها را ببندد اما بسته شد

17. It's a long time since she ate out last time.
[ترجمه ترگمان]از آخرین باری که اون بیرون غذا خورده خیلی وقت گذشته
[ترجمه گوگل]این زمان طولانی است که او از زمان گذشته بیرون رفت

18. Jack and Mary had been married for a long time but gradually drifted apart until they separated.
[ترجمه ترگمان]جک و مری مدت زیادی با هم ازدواج کرده بودند، اما رفته رفته از هم جدا می شدند تا از هم جدا شوند
[ترجمه گوگل]جک و مریم برای مدت طولانی ازدواج کرده بودند، اما به تدریج از هم جدا شدند تا زمانی که از هم جدا شوند

19. For a long time with is how long? Buried in the side enough.
[ترجمه ترگمان]واسه یه مدت طولانی چقدر طول میکشه؟ به اندازه کافی طرف دفن شدن
[ترجمه گوگل]برای مدت طولانی با چه مدت است؟ به اندازه کافی در سمت چپ افتاده

20. It takes me a long time to sort over my thoughts before I can start writing.
[ترجمه ترگمان]خیلی طول می کشد تا افکارم را مرور کنم تا بتوانم شروع به نوشتن کنم
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه بتوانم نوشتن را انجام دهم، مدت زیادی برای مرتب کردن بر روی افکارم طول می کشد

21. They took a long time to mend the roof.
[ترجمه ترگمان]مدتی طول کشید تا سقف را تعمیر کنند
[ترجمه گوگل]آنها مدت زیادی طول کشیدند تا سقف را اصلاح کنند

22. It's the best news I've heard in a long time.
[ترجمه ترگمان]این بهترین خبری است که تا به حال شنیده ام
[ترجمه گوگل]این بهترین اخبار است که من در مدت زمان طولانی شنیده ام

23. I've known the Browns for a long time. They're very pleasant people.
[ترجمه ترگمان]مدت زیادی است که the را می شناسم آدم های خیلی مطبوعی هستند
[ترجمه گوگل]من براون را برای مدت طولانی شناختم آنها بسیار دلپذیر هستند

24. It takes a long time to work around to mentioning a possible increase in pay.
[ترجمه ترگمان]زمان زیادی طول می کشد تا تلاش کنید تا یک افزایش احتمالی در پرداخت را ذکر کنید
[ترجمه گوگل]برای پرداختن به افزایش احتمالی، زمان زیادی صرف می شود

25. Fruit juices ferment if they are kept a long time.
[ترجمه ترگمان]آب میوه اگر مدت زیادی نگه داشته شود، تخمیر می شود
[ترجمه گوگل]اگر مدت زمان طولانی نگهداری می شود، آب میوه ها تخمیر می شود

26. The bell has rung for a long time.
[ترجمه ترگمان]زنگ مدت زیادی نواخته می شود
[ترجمه گوگل]زنگ برای مدتی طول کشید

27. A year seems like such a long time to be away,so we will miss you a lot,and we hope you will miss us,too.
[ترجمه ترگمان]یک سال به نظر می رسد که زمان زیادی برای دور شدن وجود داشته باشد، بنابراین ما خیلی از شما دل تنگ خواهیم شد و امیدواریم که شما هم ما را از دست بدهید
[ترجمه گوگل]یک سال به نظر می رسد مثل چنین مدت طولانی دور است، بنابراین ما به شما خیلی از دست شما خسته شده ام، و ما امیدواریم که شما از دست ما نیز

28. We protested about the changes for a long time, but in the end we had to submit.
[ترجمه ترگمان]ما برای مدتی طولانی نسبت به تغییرات اعتراض کردیم، اما در نهایت مجبور بودیم تسلیم شویم
[ترجمه گوگل]ما در مورد تغییرات برای مدت زمان طولانی اعتراض کردیم، اما در نهایت مجبور شدیم بفرستیم

our family's long-time friend: Mr. Ghaffari

دوست دیرین خانواده‌ی ما: آقای غفاری


پیشنهاد کاربران

زمان زیاد

باسابقه

long time به معنی زمان طولانی هم هست
been here for a long time

مدت طولانی

You don't look like words or songs
You're a long way from me
You become like a stranger
You've forgotten me for a long time
You haven't been the same for a long time
شبیه حرفات و اهنگات نیستی
خیلی ازم فاصله گرفتی
مثل یه غریبه شدی
خیلی وقته که فراموشم کردی
تو خیلی وقته که همونی که بودی نیستی

دوست داشتن بی وقفه


دیرین، دیرینه

قدیمی

دیرینه

وقت زیاد

به متن آهنگ Gravity گروه Coldplay توجه کنید . . مفهوم زیبایی برای long time استفاده شده

( کارمندان، پرسنل و. . . ) با سابقه


کلمات دیگر: