کلمه جو
صفحه اصلی

bouncy


معنی : فنری، پس جهنده
معانی دیگر : سبکروح، خوشحال

انگلیسی به فارسی

سبک‌روح، خوشحال، فنری، پس‌جهنده


فنری، پس جهنده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: bouncier, bounciest
مشتقات: bouncily (adv.), bounciness (n.)
(1) تعریف: tending to bounce.

(2) تعریف: lively; energetic; vigorous.

• springy, marked by or producing bounces
someone who is bouncy is very lively and enthusiastic.

مترادف و متضاد

فنری (صفت)
bouncy, springy, elastic, whippy

پس جهنده (صفت)
bouncy

جملات نمونه

1. She was bouncy and full of energy.
[ترجمه ترگمان] اون اینجا پر از انرژی و انرژی بود
[ترجمه گوگل]او پر از انرژی بود

2. The new bed is nice and bouncy.
[ترجمه ترگمان] تخت جدید خوب و bouncy
[ترجمه گوگل]تخت جدید خوش تیپ و پر انرژی است

3. The band alternated romantic love songs with bouncy dance numbers.
[ترجمه ترگمان]این گروه آهنگ های عاشقانه رمانتیک را با آهنگ رقص bouncy تغییر می داد
[ترجمه گوگل]گروه آهنگ های عاشقانه عاشقانه با رقص های رقص پرطرفدار را تغییر دادند

4. He's always bouncy in the morning.
[ترجمه ترگمان]اون صبح ها همیشه گل میاره
[ترجمه گوگل]او همیشه صبح با پرتگاه است

5. This ball's not very bouncy.
[ترجمه ترگمان]این توپ خیلی خوب نیست
[ترجمه گوگل]این توپ خیلی پرانرژی نیست

6. It's what makes your hair bouncy and pliable.
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که باعث می شود موهای شما خوب و نرم باشد
[ترجمه گوگل]این چیزی است که باعث می شود موهای شما موثر و قابل انعطاف باشد

7. Children can enjoy a special treasure hunt, a bouncy castle and Punch and Judy shows.
[ترجمه ترگمان]کودکان می توانند از یک شکار گنج ویژه، یک قصر bouncy و پانچ و جودی استفاده کنند
[ترجمه گوگل]کودکان می توانند یک شکار گنج مخصوص، یک قلعه پر شور و نمایشهای پانچ و جودی داشته باشند

8. His walk is brisk and bouncy.
[ترجمه ترگمان]پیاده روی او چالاک و bouncy
[ترجمه گوگل]پیاده روی او سریع و پرشور است

9. The newest, softest perms add body, waves or bouncy curls.
[ترجمه ترگمان]جدیدترین، نرم ترین perms بدن، موج ها و یا حلقه های ستاره ها را اضافه می کنند
[ترجمه گوگل]جدیدترین، نرمترین perms بدن، امواج و فرفره فنری را اضافه کنید

10. To quickly and easily assemble your Bouncy Bouncer, please follow these instructions carefully.
[ترجمه ترگمان]به سرعت و به راحتی Bouncy Bouncer را جمع کنید، لطفا این دستورالعمل ها را با دقت دنبال کنید
[ترجمه گوگل]به سرعت و به راحتی Bouncer Bouncy خود را جمع آوری کنید، لطفا این دستورالعمل ها را با دقت دنبال کنید

11. Pat is more like a bouncy castle.
[ترجمه ترگمان]پات بیشتر شبیه یک قلعه bouncy
[ترجمه گوگل]پت بیشتر شبیه یک قلعه تند است

12. It's all told in a bouncy rhyme, with outrageously funny pictures.
[ترجمه ترگمان]همه چیز را در یک شعر پر بادی نقل می کنند با کلی تصاویر خنده دار
[ترجمه گوگل]همه چیز در یک قافیه پر سر و صدا، با تصاویر بی نظیر خنده دار گفته شده است

13. More is needed from Keith Piper, a nimble, bouncy type of wicketkeeper who has already scored a first-class hundred.
[ترجمه ترگمان]بیشتر از کیت پیپر، یک نوع سریع و فنری از wicketkeeper که در حال حاضر صد امتیاز درجه یک را به دست آورده است، نیاز است
[ترجمه گوگل]بیشتر از کیت پائپر، جادوگر، نوعی پرچم دار کالکچر که در حال حاضر یک صد درجه اول را به ثمر رسانده، مورد نیاز است

14. A light, bouncy martial arts comedyadventure tailor-made for Chris Farley, the unlikeliest ninja of them all.
[ترجمه ترگمان]یک نور و یک فن نظامی با سبک و فنری که برای کریس Farley (the)از همه آن ها درست شده است
[ترجمه گوگل]کمدی کمدی کمدی هنرهای رزمی کمرنگ برای کریس فارلی، نامناسب ترین نینجا از همه آنها

15. I love these bouncy chairs. They're really comfortable.
[ترجمه ترگمان] من عاشق این صندلی های bouncy آن ها واقعا راحت هستند
[ترجمه گوگل]من این صندلی های پر شور را دوست دارم آنها واقعا راحت هستند

پیشنهاد کاربران

پر انرژی
سرزنده
سرحال

ذوق زدگی


کلمات دیگر: