کلمه جو
صفحه اصلی

reevaluate

انگلیسی به فارسی

دوباره ارزیابی کنید


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: combined form of evaluate.
مشابه: review

- They were forced to reevaluate their program when they found it wasn't producing the expected results.
[ترجمه ترگمان] آن ها مجبور شدند تا زمانی که فهمیدند نتایج مورد انتظار را تولید نمی کنند دوباره برنامه خود را دوباره ارزیابی کنند
[ترجمه گوگل] آنها مجبور شدند برنامه خود را مجددا ارزیابی کنند، در حالی که متوجه نشدند که نتایج مورد انتظار را تولید نکنند

• reappraise, evaluate again, reassess

جملات نمونه

1. This mishap has caused Intel to reevaluate its strategy in selling so-called motherboards, analysts said.
[ترجمه ترگمان]تحلیلگران می گویند که این حادثه ناگوار باعث شد که اینتل استراتژی خود را در فروش به اصطلاح motherboards ارزیابی کند
[ترجمه گوگل]تحلیلگران گفتند که این بدبختی موجب شده است که اینتل برای ارزیابی استراتژی خود در فروش مادربورد های به اصطلاح به کار رود

2. A parliamentary commission is re-evaluating Tangentopoli.
[ترجمه ترگمان]یک کمیسیون پارلمانی در حال ارزیابی مجدد Tangentopoli است
[ترجمه گوگل]کمیسیون پارلمانی تانگنتوپولی را دوباره ارزیابی می کند

3. The Make-A-Wish Foundation says it will re-evaluate its criteria for granting wishes.
[ترجمه ترگمان]بنیاد راست گرا می گوید که این بنیاد معیارهای آن را برای برآورده کردن خواسته هایش ارزیابی خواهد کرد
[ترجمه گوگل]بنیاد Make-A-Wish می گوید که معیارهای خود را برای اعطای آرزوها مجددا ارزیابی می کند

4. The hospitals agreed to re-evaluate her, and Stanford put her on its waiting list last Thursday.
[ترجمه ترگمان]بیمارستان ها با ارزیابی مجدد وی موافقت کردند و استنفورد او را پنجشنبه گذشته در لیست انتظار خود قرار دادند
[ترجمه گوگل]بیمارستان ها توافق کردند تا او را مجددا ارزیابی کنند و استنفورد پنجشنبه گذشته خود را در لیست انتظار خود قرار داده است

5. It made him re-evaluate his philosophy, his life, and gave him a whole new perspective.
[ترجمه ترگمان]این باعث شد که او فلسفه خود، زندگی اش را مورد ارزیابی قرار دهد و یک دیدگاه کاملا جدید به او بدهد
[ترجمه گوگل]این باعث شد تا او فلسفه، زندگی اش را دوباره ارزیابی کند و چشم انداز کاملا جدیدی به او داد

6. It also provides an opportunity for the therapist to re-evaluate the need for either additional or alternative treatment.
[ترجمه ترگمان]همچنین فرصتی را برای درمانگر فراهم می آورد تا نیاز به درمان دیگری یا جایگزین را مجددا مورد ارزیابی قرار دهد
[ترجمه گوگل]این همچنین فرصتی برای درمانگر فراهم می کند تا مجددا نیاز به درمان اضافی یا جایگزین را ارزیابی کنید

7. The foundation also will continue accepting donations and might re-evaluate its closing a year from now if it receives more funding.
[ترجمه ترگمان]این بنیاد همچنین به پذیرش کمک های مالی ادامه خواهد داد و ممکن است هر سال تعطیلی آن را دوباره ارزیابی کند اگر بودجه بیشتری دریافت کند
[ترجمه گوگل]این بنیاد همچنان به دریافت کمک های مالی ادامه می دهد و ممکن است تا پایان سال جاری آن را دوباره ارزیابی کند، در صورتی که کمک های بیشتری دریافت کند

8. Other feminist writers, however, have tried to reevaluate the significance of psychoanalytic theory for feminism.
[ترجمه ترگمان]با این حال، دیگر نویسندگان فمینیستی سعی کرده اند که اهمیت تئوری روان کاوی برای فمینیسم را مورد ارزیابی قرار دهند
[ترجمه گوگل]با این حال، دیگر نویسندگان فمینیست تلاش کرده اند تا اهمیت نظریه روانکاوی را برای فمینیسم دوباره ارزیابی کنند

9. Fifteen of the untreated patients were re-evaluated after six and 12 months of gluten free diet.
[ترجمه ترگمان]پانزده تن از بیماران مبتلا به درمان پس از شش و ۱۲ ماه رژیم بدون گلوتن، دوباره ارزیابی شدند
[ترجمه گوگل]پانزده نفر از بیماران درمان نشده پس از 6 و 12 ماه رژیم غذایی بدون گلوتن بررسی شدند

10. Other areas which call out to be critically re-evaluated in this way are methodology and theory.
[ترجمه ترگمان]حوزه های دیگری که در این روش مورد ارزیابی مجدد قرار می گیرند، روش شناسی و نظریه هستند
[ترجمه گوگل]مناطق دیگری که به این موضوع مورد انتقاد قرار می گیرند، روش شناسی و تئوری هستند

11. It sought continually to encourage teachers to reevaluate classroom practice - both in curriculum content and methodology.
[ترجمه ترگمان]آن ها پیوسته به دنبال تشویق معلمان به ارزیابی مجدد کلاس درس بودند - هم در محتوای درسی و هم در روش درسی
[ترجمه گوگل]به طور مداوم برای تشویق معلمان به تجدید ارزیابی عملکرد کلاس درس - هر دو در محتوای برنامه و روش شناسی

12. Attempts to rescue and re-evaluate them are apt to be less rewarding than making a fresh start.
[ترجمه ترگمان]تلاش ها برای نجات و ارزیابی مجدد آن ها تمایل کمتری نسبت به شروع تازه دارد
[ترجمه گوگل]تلاش برای نجات و ارزیابی مجدد آنها مناسبتر از شروع یک تازه کاری است

13. They consulted deaf women and their interpreters, and re-evaluated their work, to make sure they were getting it right.
[ترجمه ترگمان]آن ها با زنان ناشنوا و interpreters مشورت کردند و کار خود را دوباره ارزیابی کردند تا مطمئن شوند که این کار را درست انجام می دهند
[ترجمه گوگل]آنها با زنان ناشنوا و مترجمانشان مشورت نمودند و کارشان را مجددا ارزیابی کردند تا اطمینان حاصل کنند که آنها حق دارند

14. Then, she knew, she would have to reevaluate her changeless life.
[ترجمه ترگمان]بعد، او می دانست که او باید دوباره به زندگی تغییر ناپذیر او فکر کند
[ترجمه گوگل]سپس، او می دانست، او مجبور خواهد شد که تغییر زندگی او را دوباره ارزیابی کند

پیشنهاد کاربران

دوباره ارزیابی کردن

ارزیابی مجدد

دوباره سنجیدن

به سرپرستی قبول کردن


کلمات دیگر: