1. to explode a scientific theory
یک نظریه ی علمی را کاملا رد کردن
2. one of the bomb's did not explode
یکی از بمب ها منفجر نشد.
3. the fuse causes the bomb to explode
چاشنی موجب ترکیدن بمب می شود.
4. they had rigged the box to explode on contact
جعبه را طوری درست کرده بودند که در اثر تماس منفجر شود.
5. Many boys explode firecrackers on the Fourth of July.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از پسران در چهارم جولای ترقه را منفجر می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از پسران در روز چهارم ژوئیه فست فود را منهدم می کنند
6. The chemical is liable to explode on contact with water.
[ترجمه ترگمان]ماده شیمیایی مسئول منفجر شدن در تماس با آب است
[ترجمه گوگل]این مواد شیمیایی در تماس با آب منفجر می شود
7. A design flaw caused the engine to explode.
[ترجمه ترگمان]نقص طراحی باعث انفجار موتور شد
[ترجمه گوگل]نقص طراحی موجب انفجار موتور شد
8. At last, a women's magazine to explode the myth that thin equals beautiful.
[ترجمه ترگمان]سرانجام، یک مجله زنان افسانه را منفجر می کند که ظریف برابر است
[ترجمه گوگل]در نهایت، یک مجله زن برای افشای این نکته که نازک به اندازه ای عالی است، منفجر می شود
9. These are the facts that explode their so-called economic miracle.
[ترجمه ترگمان]اینها حقایقی هستند که معجزه اقتصادی نامیده می شوند
[ترجمه گوگل]این ها واقعیت هایی هستند که معجزه اقتصادی خود را منفجر می کنند
10. Riots may explode at any time.
[ترجمه ترگمان]شورش ها ممکن است در هر زمانی منفجر شوند
[ترجمه گوگل]طغیان می تواند در هر زمان منفجر شود
11. I'm about to explode!
[ترجمه ترگمان]من دارم منفجر می شوم!
[ترجمه گوگل]الانه که منفجر بشم!
12. The bomb was timed to explode during the rush-hour.
[ترجمه ترگمان]این بمب زمانی منفجر شد که در ساعات شلوغی منفجر شود
[ترجمه گوگل]این بمب در ساعت شلوغی منفجر شد
13. Tension between the two sides could explode at any time.
[ترجمه ترگمان]تنش بین دو طرف می تواند هر زمانی منفجر شود
[ترجمه گوگل]تنش بین دو طرف می تواند در هر زمان منفجر شود
14. A row over public spending is set to explode.
[ترجمه ترگمان]یک ردیف از هزینه های عمومی برای انفجار ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]یک سطر بیش از هزینه های عمومی تنظیم شده است که منفجر شود
15. This chemical is liable to explode on contact with water.
[ترجمه ترگمان]این ماده شیمیایی ممکن است در تماس با آب منفجر شود
[ترجمه گوگل]این ماده شیمیایی در تماس با آب منفجر می شود
16. The bomb was primed, ready to explode.
[ترجمه ترگمان]بمب آماده انفجار شد
[ترجمه گوگل]این بمب پر شده بود، آماده انفجار بود
17. The programme sets out to explode the myth that some delicate tropical fish are impossible to keep.
[ترجمه ترگمان]این برنامه برای انفجار این افسانه که برخی ماهی استوایی ظریف قادر به نگهداری آن نیستند، آغاز می شود
[ترجمه گوگل]این برنامه برای افشای این افکار است که برخی ماهی های گرمسیری ظریف غیرممکن هستند