کلمه جو
صفحه اصلی

bifocal


معنی : دو دید، دارای دو کانون، دوکانونی
معانی دیگر : (در مورد عدسی) دو کانونه، دو دیده، دوکانونی درمورد عدسی، عینک دو کانونی

انگلیسی به فارسی

دارای دو کانون، دوکانونی (درمورد عدسی)، دو دید، عینک دو کانونی


دو طرفه، دو دید، دارای دو کانون، دوکانونی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: in optics, having two focal lengths.

(2) تعریف: of eyeglasses or contact lenses, having two sections in each lens, one correcting for near vision and one for distant vision.
اسم ( noun )
• : تعریف: (pl.) eyeglasses or contact lenses with separate sections that correct for near and far vision.

• having one portion that corrects for near vision and one for far vision (of eyeglasses)
bifocals are glasses with lenses made in two halves. the top part is for looking at things some distance away, and the bottom part is for reading and looking at things nearby.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] دو کانونی

مترادف و متضاد

دو دید (صفت)
bifocal

دارای دو کانون (صفت)
bifocal

دوکانونی (صفت)
bifocal

جملات نمونه

1. Mrs Bierce wears thick bifocal lenses.
[ترجمه مطهره] خانم بیرس عینک دو کانونی با لنز هایی ضخیم می زند.
[ترجمه ترگمان]خانم Bierce لنزهای ضخیم bifocal می پوشد
[ترجمه گوگل]خانم بیسر دارای لنزهای ضخیم دو طرفه است

2. Her eyes looked huge behind her bifocal lenses.
[ترجمه مطهره] چشم هایش پشت لنز های عینک دو کانونی اش بسیار بزرگ به نظر می آمدند.
[ترجمه ترگمان]چشم هایش از پشت عینک bifocal بزرگ به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]چشمهایش پشت لنزهای دوقطبی او بزرگ بود

3. The entire arrangement makes it easy for this bifocal fish to spot a tasty bug flying above the water, or a bit of algae below.
[ترجمه ترگمان]کل آرایش برای این ماهی bifocal آسان است تا یک حشره خوش مزه که بالای آب پرواز می کند و یا کمی جلبک در زیر آن را تشخیص دهد
[ترجمه گوگل]کل تنظیمات را برای این ماهی bifocal آسان برای نشان دادن یک اشکال خوشمزه پرواز بالاتر از آب، و یا کمی جلبک در زیر

4. He also made the first pair of bifocal glasses and invented a musician instrument called the glass harmonica and a stepladder chair.
[ترجمه ترگمان]او همچنین اولین جفت عینک bifocal را ساخت و یک ابزار موسیقی به نام the شیشه ای و یک صندلی stepladder اختراع کرد
[ترجمه گوگل]او همچنین اولین جفت عینک های دوقطبی را ساخت و یک ساز موزیکال را به نام 'هارمونیک شیشه' و صندلی 'stepladder' اختراع کرد

5. Use bifocal or varifocal lenses may relieve asthenopia.
[ترجمه ترگمان]استفاده از لنزهای bifocal و یا varifocal ممکن است asthenopia را تسکین دهد
[ترجمه گوگل]استفاده از لنزهای bifocal یا varifocal ممکن است آستانهوپی را از بین ببرد

6. Current methods such as single-focus glasses, bifocal glasses and progressive additional lens are the most widely used for correction of presbyopia.
[ترجمه ترگمان]روش های کنونی مانند عینک تک فوکوس، عینک bifocal و لنز اضافی پیشرو به طور گسترده برای تصحیح of مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]روش های جاری مانند عینک تک فوکوس، عینک های دوزبانه و لنز پیشرفته پیشرفته، برای اصلاح پیش دائمی دیابتی بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند

7. He also made the first pair of bifocal glasses and invented a musical instrument called the glass harmonica and the stepladder chair.
[ترجمه ترگمان]او همچنین اولین جفت عینک bifocal را ساخت و یک ابزار موسیقی به نام the شیشه ای و صندلی stepladder اختراع کرد
[ترجمه گوگل]او همچنین اولین جفت عینک های دوقطبی را ساخت و یک ساز موسیقی به نام هماهنگی شیشه ای و صندلی stepladder را اختراع کرد

8. Some manufacturers are also developing bifocal IOLS, which may eliminate the need in some patients for prescription glasses after surgery.
[ترجمه ترگمان]برخی از تولید کنندگان نیز در حال توسعه bifocal IOLS هستند که ممکن است نیاز به برخی از بیماران پس از جراحی را حذف کند
[ترجمه گوگل]بعضی از تولیدکنندگان نیز در حال توسعه IOLS bifocal هستند، که ممکن است در بعضی از بیماران برای عینکهای تجویزی بعد از جراحی از بین برود

9. He also made the first pair of bifocal glassed and invented a musical instrument called the glass harmonica and the stepladder chair.
[ترجمه ترگمان]او همچنین اولین جفت bifocal glassed را ساخت و یک ابزار موسیقی به نام the و صندلی stepladder اختراع کرد
[ترجمه گوگل]او همچنین اولین جفت بیفاکال شیشه ای را ساخت و یک ساز موسیقی به نام هماهنگی شیشه ای و صندلی stepladder را اختراع کرد

10. The experiment results of the ideal bifocal image pairs is shown in the end of the paper, and the reason of the experiment error is analyzed.
[ترجمه ترگمان]نتایج آزمایش جفت تصویر bifocal ایده آل در انتهای مقاله نشان داده شده است، و دلیل خطای تجربه تحلیل شده است
[ترجمه گوگل]نتایج آزمایش از جفت های تصویر ایده آل دو طرفه در انتهای مقاله نشان داده شده است و دلیل خطای آزمایش آنالیز می شود

11. People who wear bifocal glasses know all about how the distorted view they get when looking downwards at the ground.
[ترجمه ترگمان]افرادی که عینک bifocal می پوشند، همه چیز را در مورد این که چگونه منظره کج شده هنگام نگاه به پایین به پایین نگاه می کنند، می دانند
[ترجمه گوگل]افرادی که عینک های دوتایی را می پوشند، همه چیز در مورد دیدگاه تحریف شده ای که هنگام فرود به زمین می اندازند، می دانند

12. Pimping a bifocal and all the bearing of a Hogwarts faculty member, 88-year-old amateur astronomer and TV personality Sir Patrick Moore has contributed vocals to a track by musician Carl Cape.
[ترجمه ترگمان]pimping یک bifocal و تمام bearing یک عضو هییت علمی هاگوارتز، یک منجم آماتور ۸۸ ساله و شخصیت تلویزیونی سر پاتریک مور، خواننده را به یک قطعه توسط نوازنده، کارل کیپ، کمک کرده است
[ترجمه گوگل]پری پیمینگ bifocal و تمام تحمل یک عضو هیات علمی در هاگوارتز، 88 ساله ستاره شناس آماتور و شخصیت تلویزیون سر پاتریک مور، خواننده را به آهنگ توسط نوازنده کارل کیپ کمک کرده است

13. CFP(Common Focus Point)imaging technology contains confocal and bifocal version.
[ترجمه ترگمان]CFP (نقطه تمرکز مشترک)تکنولوژی تصویربرداری حاوی نسخه confocal و bifocal است
[ترجمه گوگل]فن آوری تصویربرداری CFP (نقطه تمرکز نقطه مشترک) شامل نسخه کنفوکال و دو طرفه است

14. Julia adjusted her invisible bifocal glasses and entered the classroom.
[ترجمه ترگمان]جولیا عینک bifocal را مرتب کرد و وارد کلاس شد
[ترجمه گوگل]جولیا عینک بیفاکل نامرئی خود را تنظیم کرد و وارد کلاس شد

پیشنهاد کاربران

دو کانونی، دو دید
اشاره به لنز/عدسی/عینکی که هم برای دور و هم برای نزدیک استفاده میشود.
In the 18th century, the two types of lenses were combined in one pair of bifocal lenses so individuals who were both farsighted and nearsighted needed just one pair of eyeglasses.


کلمات دیگر: