کلمه جو
صفحه اصلی

beeline


معنی : اقصر طرق
معانی دیگر : خط راست، راستا، اقصرفاصله، خط مستقیم، خطراست، خطمستقیم

انگلیسی به فارسی

خط راست، خط مستقیم


بیلیون، اقصر طرق


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the most direct course, usu. traveled quickly.

- The children made a beeline for the ice cream.
[ترجمه مینا] بچه ها برای بستنی صف کشیدند.
[ترجمه ترگمان] بچه ها مستقیما به طرف بستنی امدند
[ترجمه گوگل] بچه ها یک بستنی برای بستنی ساختند

• direct course, straight line
if you make a beeline for a place, you go to it as quickly and as directly as possible; an informal expression.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] اقصر فاصله، خط راست

مترادف و متضاد

اقصر طرق (اسم)
beeline

direct route


Synonyms: straight line, straightaway, shortcut, shortest route


جملات نمونه

1. make a beeline for
(عامیانه) مستقیما رفتن به،یک راست رفتن

2. At parties he always makes a beeline for the prettiest woman in the room.
[ترجمه ترگمان]در مهمانی ها همیشه با زیباترین زن اتاق ارتباط برقرار می کند
[ترجمه گوگل]در احزاب او همیشه یک زنبونه برای زیباترین زن در اتاق می سازد

3. Rob always makes a beeline for beautiful women at parties.
[ترجمه ترگمان]راب همیشه به سوی زنان زیبا پرواز می کند
[ترجمه گوگل]راب همواره برای زنان زیبا در مهمانی ها یک زنبونه می سازد

4. She made a beeline for the car.
[ترجمه ترگمان]او مستقیم به طرف ماشین رفت
[ترجمه گوگل]او یک ماشین Beeline برای ماشین ساخته شده است

5. The late boy made a beeline for his classroom.
[ترجمه ترگمان]پسر دیر سر کلاس او مستقیم رفت و آمد می کرد
[ترجمه گوگل]پسر مرحوم یک کلاس درس برای کلاس خویش ساخته بود

6. The children made a beeline for the food the moment they came in.
[ترجمه ترگمان]لحظه ای که وارد خانه شدند، بچه ها یک راست به سوی غذا پیش رفتند
[ترجمه گوگل]بچه ها زمانی که وارد می شدند، برای غذا غذا می خوردند

7. From there any further travel makes a beeline to confession, the embarrassed monologue in a deserted bazaar.
[ترجمه ترگمان]از آنجا، هر سفر دیگری، مستقیما به اعتراف به اعتراف، یعنی the که در بازاری خالی از سکنه آغاز شده بود، منجر می شود
[ترجمه گوگل]از هر جایی که بیشتر سفر می کند، به یک اعتراف می شود، یک مونولوگ خجالت آور در یک بازار متروکه

8. He made a beeline for the rich cousin.
[ترجمه ترگمان]او مستقیم به طرف پسر خاله پتونیا پرواز کرد
[ترجمه گوگل]او برای پسر عموی ثروتمندش زندگی می کرد

9. I made a beeline for the food as soon as I arrived.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه وارد شدم، مستقیم به سمت غذا رفتم
[ترجمه گوگل]به محض ورود به من، یک غذای بیلیون را تهیه کردم

10. She makes a beeline for Perry.
[ترجمه ترگمان]او سرش را به سمت پری می گیرد
[ترجمه گوگل]او می سازد برای پرلی Beeline

11. I'd have thought you would have made a beeline for Brimmer's safe.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کردم که تو باید مستقیم به جای امن و امان باشی
[ترجمه گوگل]من فکر می کردم شما یک بیلیون را برای ایمن بریمر ساختید

12. Gaming areas were half-empty, but gamblers made a beeline for the slots and tables at halftime.
[ترجمه ترگمان]این بازی ها نیمه خالی بودند، اما قماربازان در نیمه نخست پایان نیمه اول را به خود جلب کردند
[ترجمه گوگل]مناطق بازی ناپیوسته بودند، اما قماربازان در نیمه دوم، برای اسلات ها و جداول بازی می کردند

13. At a party, I immediately make a beeline for whatever kid is there.
[ترجمه ترگمان]تو یه مهمونی، من باید سریع برم سراغ هر بچه هر بچه ای که اونجاست
[ترجمه گوگل]در یک مهمانی، بلافاصله یک بیلن برای هر بچه ای وجود دارد

14. You also might say you a beeline for something if you went there right away.
[ترجمه ترگمان]همچنین ممکن است اگر مستقیم به آنجا می رفتی، برای چیزی مثل یک خط مستقیم صحبت کنی
[ترجمه گوگل]شما همچنین می توانید برای چیزی چیزی بنویسید اگر به سرعت به آنجا برسید

15. The runner a beeline for the first base.
[ترجمه ترگمان]اولی، مستقیما به سمت پایگاه اول پیش می اید
[ترجمه گوگل]دونده یک بیلن برای اولین بنیاد

اصطلاحات

make a beeline for

(عامیانه) مستقیماً رفتن به، یکراست رفتن



کلمات دیگر: