کلمه جو
صفحه اصلی

biconcave


معنی : مقعر الطرفین، دوسو گود
معانی دیگر : دو سو کاو، دو کاو، کاو (مقعر) از دو طرف، دوسوگرد

انگلیسی به فارسی

مقعرالطرفین، دوسو گود


biconcave، مقعر الطرفین، دوسو گود


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: biconcavity (n.)
• : تعریف: concave on both surfaces, as a lens.

• concave on two sides

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] مقعر الطرفین

مترادف و متضاد

مقعر الطرفین (صفت)
biconcave, concavo-concave

دو سو گود (صفت)
biconcave

جملات نمونه

1. a biconcave lens
عدسی دوکاو

2. Biconcave:Concave on both sides or surfaces.
[ترجمه ترگمان]Biconcave: Concave در هر دو طرف و یا سطوح
[ترجمه گوگل]Biconcave در هر دو طرف یا سطحی قرار دارد

3. Of biconcave of computer clavier biconvex sheltered evil people and practices the most easily, cleanness rises special inconvenience.
[ترجمه ترگمان]از biconcave کامپیوتر با پیانو، افراد شیطان صفت را پناه می دهد و به راحتی عمل می کند، cleanness باعث ناراحتی ویژه می شود
[ترجمه گوگل]از دوچرخه سواری دوچرخه سواری کامپیوتر کامپیوتری، افراد مبتلا به بدحجابی را پوشش میدهند و راحتتر عمل میکنند، پاکسازی موجب ناراحتی ویژه میشود

4. Erythrocytes of Oryctolagus cuniculus domestica are biconcave, disc-shaped cells that lack nuclei and are full of hemoglobin inside.
[ترجمه ترگمان]گلبول های قرمز of cuniculus domestica، سلول های دیسک شکل هستند که هسته ندارند و پر از هموگلوبین موجود هستند
[ترجمه گوگل]Erythrocytes از Oryctolagus cuniculus domestica، دوقطبی هستند، سلولهایی که به شکل دیسکی هستند که دارای هسته نیستند و در داخل هموگلوبین پر است

5. The authors classified the fractures into 4 types:wedge, biconcave, mixed and crush fractures. The number of fractures was 3327 and 68 respectively.
[ترجمه ترگمان]نویسندگان این شکستگی را به چهار نوع طبقه بندی کردند: گوه، biconcave، ترکیب و شکستگی شکستگی تعداد شکستگی به ترتیب ۳۳۲۷ و ۶۸ بود
[ترجمه گوگل]نویسندگان این شکستها را به 4 نوع گوه، دوچرخهای، شکستگی مخلوط و شکستن طبقه بندی کرده اند تعداد شکستگی ها 3327 و 68 بود

6. In most mammals mature erythrocytes are biconcave disks that have no nuclei.
[ترجمه ترگمان]در بیشتر پستانداران، گلبول های قرمز بالغ، دیسک های biconcave هستند که هسته ندارند
[ترجمه گوگل]در اکثر پستانداران اریتروسیتهای بالغ، دیسکهای دوقطبی هستند که دارای هسته نیستند

7. Red blood cell with a biconcave disc shape is to provide a large surface area to volume ratio to facilitate the diffusion of gases.
[ترجمه ترگمان]گلبول های قرمز خون با یک شکل دیسک biconcave، یک ناحیه سطح بزرگ را به نسبت حجم به منظور تسهیل انتشار گازها در اختیار قرار می دهند
[ترجمه گوگل]سلول های قرمز خون با یک شکل دیسک دوجداره، ارائه یک سطح بزرگ سطح به نسبت حجم برای تسهیل انتشار گازها است

8. Concave on both surfaces; biconcave.
[ترجمه ترگمان]Concave روی هر دو سطح؛ biconcave
[ترجمه گوگل]هر دو سطح در هر دو طرف قرار دارند biconcave

9. In this paper, we study the analytical solution of the opening-up shapes obtained from the Ou-Yang biconcave analytical solution.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، ما راه حل تحلیلی را در مورد اشکال ورودی بدست آمده از راه حل تحلیلی Ou - یانگ بررسی می کنیم
[ترجمه گوگل]در این مقاله، راه حل تحلیلی اشکال باز شدن به دست آمده از راه حل تحلیلی دوقطبی Ou-Yang مورد بررسی قرار گرفته است

10. We activate this New Year with abject activity and biconcave optimism.
[ترجمه ترگمان]ما این سال نو را با فعالیت پست و خوش بینی biconcave فعال می کنیم
[ترجمه گوگل]ما این سال نو را با فعالیت مطلوب و خوشبینی دوقطبی فعال می کنیم

a biconcave lens

عدسی دوکاو



کلمات دیگر: