کلمه جو
صفحه اصلی

changeful


معنی : دگرگون شونده، جوربجور شونده، نا معین
معانی دیگر : تغییر مکان، تغییر جهت، معکوس سازی، غیر ثابت، پر تغییر، دگرگون پذیر، متغیر، بی قرار

انگلیسی به فارسی

غیرثابت، پرتغییر، دگرگون‌پذیر، متغیر


تغییر یافته، دگرگون شونده، جوربجور شونده، نا معین


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: changefully (adv.), changefulness (n.)
• : تعریف: having a tendency to change; inconstant.
متضاد: changeless
مشابه: changeable, mutable

• given to change; tending to alter

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] تغییر پذیر، بی ثبات

مترادف و متضاد

دگرگون شونده (صفت)
changeful, transformative

جوربجور شونده (صفت)
changeful

نا معین (صفت)
indeterminate, unlimited, insecure, indefinite, changeful, nondescript, undetermined

جملات نمونه

1. Consciousness is partial and changeful, awareness is total, changeless, calm and silent.
[ترجمه ترگمان]آگاهی جزئی و متغیر است، آگاهی در مجموع، changeless، آرام و ساکت است
[ترجمه گوگل]آگاهی جزئی و متغیر است، آگاهی کامل، تغییرناپذیر، آرام و ساکت است

2. The industrial structure has always been in a changeful process with the change of economic development.
[ترجمه ترگمان]ساختار صنعتی همواره در فرآیند متغیر با تغییر توسعه اقتصادی بوده است
[ترجمه گوگل]ساختار صنعتی همواره با تغییر روند توسعه اقتصادی همراه بوده است

3. Is he always so changeful and abrupt?
[ترجمه ترگمان]آیا او همیشه این قدر خشن و خشن است؟
[ترجمه گوگل]آیا او همیشه تغییر کرده و ناگهان؟

4. In a complex and changeful competition environment, select appropriate management site, study competitor ceaselessly.
[ترجمه ترگمان]در یک محیط رقابتی پیچیده و متغیر، سایت مدیریت مناسب را انتخاب کرده، ceaselessly را بررسی کنید
[ترجمه گوگل]در محیط رقابتی پیچیده و متغیر، مکان مناسب مدیریت را انتخاب کنید، رقیب را بی وقفه مطالعه کنید

5. In the changeful and developmental times, people's marital emotion life change enormously.
[ترجمه ترگمان]در زمان های بی ثباتی و رشد، زندگی زناشویی افراد به شدت تغییر می کند
[ترجمه گوگل]در زمان تغییر و پیشرفت، زندگی احساسات زناشویی مردم به شدت تغییر می کند

6. Therefore, traditional design methods can not meet changeful market environment well.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، روش های طراحی سنتی نمی توانند محیط بازار متغیر را بخوبی برآورده کنند
[ترجمه گوگل]بنابراین، روش های طراحی سنتی نمیتوانند به خوبی با شرایط بازار تغییری روبرو شوند

7. Yet at times through changeful season and scene, abrupt, alone, or.
[ترجمه ترگمان]با این وصف، گاهی اوقات در طول فصل تغییرپذیری و صحنه، به تنهایی، یا به تنهایی، یا به تنهایی
[ترجمه گوگل]با این حال، بارها و بارها از طریق فصل و صحنه تغییری، ناگهان، تنها، یا

8. Wang Jingwei 's political thought was complex and changeful all his life.
[ترجمه ترگمان]اندیشه سیاسی وانگ Jingwei در سراسر عمرش پیچیده و بی ثبات بود
[ترجمه گوگل]اندیشه سیاسی وانگ جیانگوئی تمام عمر خود را پیچیده و تغییر داد

9. In changeful environment, whether already have lost original ego.
[ترجمه ترگمان]در محیط متغیر، چه پیش از این خویشتن اصلی خود را از دست داده باشد
[ترجمه گوگل]در محیط تغییر یافته، حتی اگوستی اولیه را از دست داده ایم

10. Coastal landform is changeful, much cliff, have extensive bay and beach again.
[ترجمه ترگمان]شکل زمین ساحلی بی ثبات است، خیلی از صخره، و دوباره ساحل و ساحل وسیعی دارد
[ترجمه گوگل]شکل جغرافیایی ساحلی تغییر پذیر است، صخره های زیادی دارد، دوباره خلیج و ساحل وسیع دارد

11. In changeful wind conditions and load fluctuation maximizes the stability of shaft output.
[ترجمه ترگمان]در تغییر شرایط باد و نوسانات بار ثبات خروجی شفت را ماکزیمم می کند
[ترجمه گوگل]در شرایط باد تغییر یافته و نوسان بار، ثبات خروجی شفت را به حداکثر می رساند

12. Abundant color and changeful design mate a more comfortable environment.
[ترجمه ترگمان]رنگ Abundant و طراحی متغیر، محیط راحتی تری را برای خود انتخاب می کنند
[ترجمه گوگل]رنگ های فراوان و طراحی تغییر یافته، یک محیط راحت تر را ایجاد می کنند

13. Woman's a various and a changeful thing.
[ترجمه ترگمان]زن و زن چیز متفاوتی است
[ترجمه گوگل]زن یک چیز متنوع و متفاوت است

14. Accordingly, after wearing high - heeled shoes, the pelvis and sufficient ministry allow changeful entity.
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، بعد از پوشیدن کفش های پاشنه بلند، لگن و وزارت کافی اجازه تغییر ماهیت را می دهند
[ترجمه گوگل]بر این اساس، پس از پوشیدن کفش های با پاشنه بلند، لگن و وزارتخانه کافی اجازه می دهند که موجودی تغییر یابد

15. As a result of inland river channel complex and changeful, the difference of voyage regulation.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه پیچیده و متغیر کانال رودخانه داخلی، تفاوت مقررات سفر دریایی
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نتیجه از مجموعه کانال های رودخانه داخلی و تغییر، تفاوت تنظیم مقررات سفر


کلمات دیگر: