1. Consciousness is partial and changeful, awareness is total, changeless, calm and silent.
[ترجمه ترگمان]آگاهی جزئی و متغیر است، آگاهی در مجموع، changeless، آرام و ساکت است
[ترجمه گوگل]آگاهی جزئی و متغیر است، آگاهی کامل، تغییرناپذیر، آرام و ساکت است
2. The industrial structure has always been in a changeful process with the change of economic development.
[ترجمه ترگمان]ساختار صنعتی همواره در فرآیند متغیر با تغییر توسعه اقتصادی بوده است
[ترجمه گوگل]ساختار صنعتی همواره با تغییر روند توسعه اقتصادی همراه بوده است
3. Is he always so changeful and abrupt?
[ترجمه ترگمان]آیا او همیشه این قدر خشن و خشن است؟
[ترجمه گوگل]آیا او همیشه تغییر کرده و ناگهان؟
4. In a complex and changeful competition environment, select appropriate management site, study competitor ceaselessly.
[ترجمه ترگمان]در یک محیط رقابتی پیچیده و متغیر، سایت مدیریت مناسب را انتخاب کرده، ceaselessly را بررسی کنید
[ترجمه گوگل]در محیط رقابتی پیچیده و متغیر، مکان مناسب مدیریت را انتخاب کنید، رقیب را بی وقفه مطالعه کنید
5. In the changeful and developmental times, people's marital emotion life change enormously.
[ترجمه ترگمان]در زمان های بی ثباتی و رشد، زندگی زناشویی افراد به شدت تغییر می کند
[ترجمه گوگل]در زمان تغییر و پیشرفت، زندگی احساسات زناشویی مردم به شدت تغییر می کند
6. Therefore, traditional design methods can not meet changeful market environment well.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، روش های طراحی سنتی نمی توانند محیط بازار متغیر را بخوبی برآورده کنند
[ترجمه گوگل]بنابراین، روش های طراحی سنتی نمیتوانند به خوبی با شرایط بازار تغییری روبرو شوند
7. Yet at times through changeful season and scene, abrupt, alone, or.
[ترجمه ترگمان]با این وصف، گاهی اوقات در طول فصل تغییرپذیری و صحنه، به تنهایی، یا به تنهایی، یا به تنهایی
[ترجمه گوگل]با این حال، بارها و بارها از طریق فصل و صحنه تغییری، ناگهان، تنها، یا
8. Wang Jingwei 's political thought was complex and changeful all his life.
[ترجمه ترگمان]اندیشه سیاسی وانگ Jingwei در سراسر عمرش پیچیده و بی ثبات بود
[ترجمه گوگل]اندیشه سیاسی وانگ جیانگوئی تمام عمر خود را پیچیده و تغییر داد
9. In changeful environment, whether already have lost original ego.
[ترجمه ترگمان]در محیط متغیر، چه پیش از این خویشتن اصلی خود را از دست داده باشد
[ترجمه گوگل]در محیط تغییر یافته، حتی اگوستی اولیه را از دست داده ایم
10. Coastal landform is changeful, much cliff, have extensive bay and beach again.
[ترجمه ترگمان]شکل زمین ساحلی بی ثبات است، خیلی از صخره، و دوباره ساحل و ساحل وسیعی دارد
[ترجمه گوگل]شکل جغرافیایی ساحلی تغییر پذیر است، صخره های زیادی دارد، دوباره خلیج و ساحل وسیع دارد
11. In changeful wind conditions and load fluctuation maximizes the stability of shaft output.
[ترجمه ترگمان]در تغییر شرایط باد و نوسانات بار ثبات خروجی شفت را ماکزیمم می کند
[ترجمه گوگل]در شرایط باد تغییر یافته و نوسان بار، ثبات خروجی شفت را به حداکثر می رساند
12. Abundant color and changeful design mate a more comfortable environment.
[ترجمه ترگمان]رنگ Abundant و طراحی متغیر، محیط راحتی تری را برای خود انتخاب می کنند
[ترجمه گوگل]رنگ های فراوان و طراحی تغییر یافته، یک محیط راحت تر را ایجاد می کنند
13. Woman's a various and a changeful thing.
[ترجمه ترگمان]زن و زن چیز متفاوتی است
[ترجمه گوگل]زن یک چیز متنوع و متفاوت است
14. Accordingly, after wearing high - heeled shoes, the pelvis and sufficient ministry allow changeful entity.
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، بعد از پوشیدن کفش های پاشنه بلند، لگن و وزارت کافی اجازه تغییر ماهیت را می دهند
[ترجمه گوگل]بر این اساس، پس از پوشیدن کفش های با پاشنه بلند، لگن و وزارتخانه کافی اجازه می دهند که موجودی تغییر یابد
15. As a result of inland river channel complex and changeful, the difference of voyage regulation.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه پیچیده و متغیر کانال رودخانه داخلی، تفاوت مقررات سفر دریایی
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نتیجه از مجموعه کانال های رودخانه داخلی و تغییر، تفاوت تنظیم مقررات سفر